اشتباهات نگارشي

major7

عضو جدید
http://www.fmehrvash.com/MoshkelateNegareshiyeDaneshjuyan.htm :منبع

مقدمه: یکی از مشکلات آزار دهنده در کلاسهای من، که بویژه در نامه‌های دانشجویان، برگه‌های امتحانی، و حتی بدتر از همه، گاه بر در و دیوار دانشگاه و در اعلاناتی که توسط ایشان تنظیم شده است خود را ظاهر می‌کند، غلطهای املایی است. بخشی از مشکل را شاید بتوان به بی‌مبالاتی برخی دانشجویان در زمینۀ احترام اساتید و یا بی‌دقتیهایشان در هنگام نگارش بازگرداند؛ اما اینها هرگز از قبح مسئله، و ضرورت برنامه‌ریزی برای رفع این مشکل نمی‌کاهد. خیلی جای تأسف است که دانشجویانی که کمینه ١٢ سال املا نوشته، امتحان داده، و قبول شده‌اند، این قدر در نگارش مشکل داشته باشند. مشکل حتی اختصاصی به دانشجویان ضعیف هم ندارد و افراد به نسبت باهوش و درسخوان را نیز متأثر کرده است؛ همچنان که اختصاصی به دانشجویان رشتۀ فقه و مبانی حقوق دانشگاه آزادشهر هم ندارد و با سر کردن در برگه‌های امتحانی دیگر همکاران، موارد مشابه فراوانی برای آن در نوشتار دانشجویان رشته‌های دیگر نیز یافتم. مشکل وقتی خیلی دردناک می‌شود که پی می‌بریم فردی که کلمه‌ای عربی ـ مثلا کلمۀ «متشابه» ـ را به‌خطا «متشابعه» نوشته است، بعد از حدود ١٣، ١٤ سال درس خواندن، هنوز نفهمیده است این کلمه با کلماتی چون «شبیه»، «شبه»، «مشبه به»، «شباهت»، و... هم‌خانواده است. بارها پس از دقت در کار دانشجویان متوجه شده‌ام که اگر به جای کلمۀ «متشابه»، کلمۀ «سماور» برای همان معنا وضع شده بود، هیچ تفاوت جدی در احساس آنها نسبت به زبان پدید نمی‌آمد. آنها نسبت به این کلمه هیچ احساس خاصی ندارند! هیچ مفهومی با آن برایشان تداعی نمی‌شود. آنها تنها کلمه را در ارتباط با معنایش «حفظ» کرده‌اند. اکنون می‌توانم سبب خیلی از مشکلات خود را در ضمن تدریس بفهمم. بارها شده است که مقدمات بحثی را برای دانشجویان گفته‌ام؛ ولی به محض آن که بحث جدی شده است، احساس کرده‌ام اصلا معنای حرف مرا درنمی‌یابند و با اصطلاحات و کلمات، ارتباط برقرار نمی‌کنند. مشکل علمی دانشجویان هم به ضعف آنها در درک زبان بازمی‌گردد. پیش از آن که بخواهم در این باره تحلیل و راهکاری ارایه کنم، بهتر است نگاهی به نمونه‌ای از اغلاط دانشجویان که در یکی دو ماه اخیر با آنها مواجه شده‌ام، بیندازیم. این اغلاط، همگی در نوشتارهای دانشجویان سال دوم دانشگاه دیده شده است. یادآوری می‌کنم که موارد زیر هرگز متعمدانه غلط نوشته نشده‌اند؛ همچنان که هرگاه برخی صورتهای دیگر برای املای آن کلمات پذیرفته باشد، یقین دارم که دانشجو به سبب آگاهی از آن صورت و فرم و به حکم التزام به رسم‌الخطی ویژه، چنان ننوشته است. نکتۀ دیگر این که تمامی این خطاها از متونی استخراج شده‌اند که کاملا رسمی بوده‌اند و جایی در آنها برای ظهور لهجۀ محلی، یا شوخی تبلیغاتی و از این دست نبوده است. واما نمونه‌ها:
املای صحیح
املای دانشجو
غش کرد​
قش کرد​
سی. دی. (CD)​
سیدی​
هذیان​
هزیان​
آشفته​
آسفته (چندین مورد)​
اصطلاح​
اصطلاع​
جلال الدین​
جلالدین​
علی‌الخصوص​
الخصوص​
قرائت​
قراعت​
لهجه​
لحجه​
منازعات​
منازاعات​
اجماع​
اجماء​
جز​
جزء​
متشابه​
متشابعه​
اسلوب​
اصلوب​
یکنواخت​
یک نواخت​
حجاز​
مجاز​
نازل​
ناظل​
پیشاپیش​
پیش آ پیش​
بیفکند​
بیافکند​
با عرض سلام و خسته نباشید...​
با عرض سلام و خسته نباشی...​
خانه​
خونه​
کتابمان/ کتابشان​
کتابمون/ کتابشون​
می‌دانستند​
میدانستند​
انجیل برنابا​
انجیل برناوا​
صرع​
سرع​
مسأله​
مسله​
اراذل​
ارازل​
به واسطۀ​
باسۀ (تلفظ گرگانی همان «واسه» در لهجۀ تهرانی)​
حجة الاسلام​
حجة السلام​
شمردند​
شمردن​
گفتند​
گفتن​
آنها​
اونا​
جرأت​
جرعت​
زلیخا​
زلیخاه​
غارت​
قارت​
تبعات​
طبعات​
ارضا​
ارضاع​
کلزای مرغوب​
کلزا مرغوب​
نذورات امامزاده​
صندوق نزورات امامزاده​
مذبوحانه​
مزبوحانه​
محترم​
مهترم​
؟ (علامت سؤال فارسی)​
? (علامت سؤال لاتین)​
با عرض سلام و خسته نباشید​
با عرض سلام و خسته نباشی​
علی الخصوص​
علل خصوص​
جامعه​
جامهِ​
بشخصه​
به شخصه​
خاص​
خواص​
به نحو احسن​
به نحو احسنت/ به نفع احسن​
قواعد​
قوائد​
بعینه​
به عین ِ​
بسزا​
به سزا​
مباحثه​
مباحصه​
خانه‌داری​
خانداری​
منضبط​
منظبط/ منظبت​
برایت​
واسَط (منظور نویسنده، «واسه‌ات» بوده است)​
معدل ٢٠/ ١٨​
معدل ٢٠: ١٨ (همانند نشان دادن ساعت)​
علی رغم​
علی رقم​
ارتباط​
ارطبات​
ارجحیت
ارجعیت
تلویزیون​
تلوزیون​
استاندار​
استاندارد​
استاندار​
استان دار​
اصالة الاطلاق​
اصالت الطلاق​
اختلاف اخطلاف
مطمئن مطمعا ـ مطمعن
توجیه توجیح
طرد ترد
از ته دل از تح دل
متفاوت متواوت
محترم مهترم
هراسان حراسان
مفاتیح الجنان مفاتیح الجناح
غافل قافل
من به الکفایة من بحل کفایه

دسته‌بندی مشکلات:
با دقت در جدول بالا، می‌توان خطاهای مشاهده شده در نمونه‌های مختلف را به مشکلات زیر مربوط دانست:
1ـ نگارش کلمات، بر حسب تلفظ رایج در لهجۀ شهر
2ـ نگارش کلمات، بدون توجه به ریشۀ عربی کلمه و ناآشنایی با کلمات همخانوادۀ آن
3ـ بی‌اطلاعی از قواعد فصل و وصل فارسی
4ـ سخت و دور از ذهن بودن خود کلمه
5ـ توجه ندادن مدرس به املای صحیح کلمه در هنگام تدریس و ننوشتن آن روی تخته
6ـ نبود قاعده‌ای مشخص و اعلام شده در زبان فارسی برای فصل و وصل کلمات
7ـ بی‌دقتی دانشجو در هنگام نگارش کلمات
8ـ نوشتن کلمه به تقلب از روی نوشتۀ دیگران و نقاشی کردن شکل ظاهری کلمه، بدون اطلاع از معنای آن، همانند بی‌اطلاعی فرد از دیگر کلمات موجود در متن
9ـ نداشتن درک صحیح از قواعد زبان فارسی، مثلا ندانستن این که میانوند، خود کلمه‌ای مستقل نیست و جزء کلمه است و نمی‌تواند مستقل نوشته شود.
10ـ تعلق کلمه به واژگانی که به تازگی وارد زبان فارسی نوشته شده‌اند، هنوز معادلی برای آنها وضع نگردیده است و حتیٰ در میان عموم، نگارش آنها با همان املای انگلیسی رواج دارد (مشکلی که کمینه از زمان نگارش هزوراشها، یعنی ـ در وسع اطلاع من ـ بیش از حدود ١٥ سده است که با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم و هنوز، راهی نیافته‌ایم، یا به عبارت بهتر، مشکل را جدی نگرفته‌ایم).
11ـ ناآگاهی از تفاوت تلفظ و نگارش حروف شمسی و قمری
12ـ ناآگاهی از قواعد اضافۀ کلمات مختوم به الف به کلمۀ بعدی: کلزای مرغوب.
نظر در موارد فوق، نشانگرمشکلی عمیق و دردآور در نظام آموزشی ماست؛ خواه در دوره‌های پیش از دانشگاه و خواه، در آموزشهای دانشگاهی. شاید هیچ از این تلخ‌تر قابل تصور نباشد که دانشجویی مدرک کارشناسی در یک رشتۀ دانشگاهی بگیرد و هنوز، املای برخی کلمات را خطا بنویسد. مشکل از یک سو به ضعفها در آموزش ادبیات فارسی بازمی‌گردد، از یک سو به ضعف در آموزش زبان عربی، از یک سو به ضعف در آموزش فرهنگ جدیت، و حتی از یک سو در تعریف ناشدگی معیارهای پرستیژ اجتماعی؛ چرا که همین دانشجویان که این قدر در نگارش مشکل دارند، نسبت به زیبایی ظاهر و لباس خود بسی حساسند. پس اگر زمانی در فضای عمومی فرهنگ جامعه به سبب این قبیل خطاها به سان افرادی بی‌شأن و منزلت، کم‌سواد و مانند آن شناخته می‌شدند، نسبت به اصلاح رفتار خود کوشاتر می‌بودند. یک مشکل کلان دیگر نیز هست که پیش از بیان راهکارها، لازم است آن را هم بیان کرد؛ مشکلی که شاید به این سادگیها راهکاری نداشته باشد: چندزبانه (Poly lingual) بودن محیط شهر و دانشگاه. در منطقۀ فرهنگی استان گلستان، گفته شده است حدود ٣٠ قومیت کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. در شهرهای ما فردی کرد کنار همسایه‌ای بلوچ، و همسایۀ دیگری ترک، یا سیستانی، یا ترکمن، یا کرمانج، یا... زندگی می‌کند. این اختلاط فرهنگی و زبانی شدید، سبب شده است بیشتر افراد استان، بیش از یک زبان را فرابگیرند. بارها دانشجویانی داشته‌ام که با سه ـ چهار زبان آشنایی داشته‌اند. این چندزبانگی محیط سبب می‌شود افراد هیچ کدام از زبانها را ـ اعم از زبان مادری خود، یا زبان رسمی کشور، یا... ـ درست و کامل فرانگیرند. زبان برای چنین افرادی تنها ابزار ارتباطات سطحی و روزمره می‌شود. آنها هرگز آن مایه هیچ کدام از زبانها را فرانمی‌گیرند که بتوانند با آن، متنی ادبی، یا علمی را درست و کامل متوجه شوند. به محض رو به رو شدن با یک تشبیه یا استعاره، یا یک بحث غامض فلسفی، منطقی، اصولی و...، ضعف زبان خود را نمایان می‌سازد. افرادی که در محیطهای چندزبانه زندگی می‌کنند، به محض آن که در فهم مسئله‌ای در قالب یک زبان مشکل پیدا کنند، به زبان دیگر روی می‌آورند (درست همانند فرد ترک زبان آذری که وقتی می‌خواهد نسبت به فرزند خود ابراز احساسات کند، به ترکی سخن می‌گوید و به محض آن که فرزند، سؤالی ریاضی از او پرسد، ناخودآگاه به فارسی برایش توضیح می‌دهد).به سبب همین عادت به تغییر زبان (Shift)، فهم چنین فردی از هیچ یک از زبانهای چندگانۀ محیط کامل و مناسب نیست و این امر نیز به نوبۀ خود، حاصلی جز ناتوانی در فهم متون دقیق علمی و ادبی نخواهد داشت. راهکارها
1ـ حساسیت استادان محترم، مسئولان دانشگاه و در یک کلام، همۀ نظام دانشگاهی و آموزشی کشور نسبت به غلط املایی. استادان باید هر گاه از دانشجو برگه‌ای مغلوط گرفتند، با او عتاب کنند، مسئولان دانشگاه، باید نامه‌های مغلوط را بازگردانند و نصب هر گونه اطلاعیه و نوشته در محیط و تابلوهای دانشگاه، حتما منوط به امضای ناظری فرهیخته دانسته شود.... 2ـ حساسیت مسئولان دانشگاه و استادان محترم نسبت به غلط املایی، و این مسئله که چنین قبیل خطاهایی از شأن یک دانشجو به دور است. بی‌تردید حد اقل در محیط دانشگاه ـ اگر نگوییم در کل جامعه ـ باید شأن و شخصیت افراد بر پایۀ میزان معلومات و سوادشان ارزیابی شود و بی‌تردید کسی که غلط املایی دارد، یا بی‌سواد است و یا بی‌توجه؛ و در هر حال رفتاری به دور از شأن یک دانشجو نشان داده است. باید در محیط دانشگاه در این زمینه فرهنگ سازی کرد و همچنان که روی آموزش حجاب اسلامی، رفتار صحیح و تربیت دانشجویی، و موضوعاتی از این دست حساسیت هست، روی غلطهای املایی نیز حساسیت ورزید و دوری آن را از شأن یک دانشجو خاطرنشان کرد. 3ـ دقت بیشتر دبیران محترم ادبیات و حساسیت ویژۀ همکاران آموزش و پرورش روی این گونه اشتباهات، و به همین ترتیب، حساسیت بیشتر استادان محترم گروه ادبیات فارسی در دانشگاه. 4ـ ترویج فرهنگ استفاده از لغتنامه‌‌ها: باید به دانشجو آموخت که پیش از آن که نوشتۀ خود را به دست کسی بدهد، حتما کلماتی را که احتمال دارد خطا نوشته شده باشند، در لغتنامه بازبینی کند. خود من همواره در جلسات امتحانی از دانشجویان، همراه داشتن لغتنامه را تجویز می‌‌کنم و در برابر، به ازای هر اشتباه املایی، از نمرۀ دانشجو می‌کاهم. 5ـ لزوم برنامه‌ریزی دقیق‌تر آموزش و پرورش، برای آموزش زبان عربی به دانشجویان، حتی بدون در نظر گرفتن ابعاد اسلامی مسئله، و با توجه دادن به این امر که خواه ناخواه فرهنگ ما عمیقا با این زبان عجین شده است و آموختن نگارش صحیح فارسی، بدون اطلاع از قواعد صرف عربی و اشتقاق کلمات در آن زبان، ممکن نیست. 6ـ ترویج استفاده از خطایابهای رایانه‌ای (Spell checkers): متأسفانه در زبان فارسی ـ تا حدود وسع اطلاع من ـ نرم‌افزار خطایاب رایانه‌ای قوی وجود ندارد؛ اما با سرمایه‌گذاری روی ارتقای نرم‌افزارهای خطایاب و آموزش نحوۀ استفاده از آنها به دانشجویان، می‌توان انتظار داشت همگام با فراگیر شدن رایانه، و رواج تایپ تحقیقات و مطالعات دانشجویی توسط خود ایشان، به مرور مشکل ابعاد محدودتری پیدا کند. گفتنی است مسئلۀ صحیح نوشتن کلمات در عصر ارتباطات یک بعد جدید نیز پیدا کرده است. هر گاه ما عادت نکنیم کلمات را درست بنویسیم، در جستجوهای دیجیتال توسط موتورهای جستجو، هرگز کارهای علمی ـ تحقیقاتی ما ظاهر نخواهند شد. در زمانی که غربیان بیش از حد حساسند مبادا میان نقطۀ آخر جمله با کلمات قبل از آن، یک فاصلۀ بیجا قرار گیرد، نظری ساده به وبلاگهای ما، مقالات روزنامه‌ای ما که از طریق اینترنت قابل دسترسند، و نوشتارهای دیگری از این دست به خوبی نشان می‌دهد که شاید کم‌تر از حدود چهل درصد نتایج در هر جستجوی اینترنتی فارسی ظاهر می‌شوند. اگر یادمان باشد که کلمات فارسی با سیستم یونی‌کد نیز مشکلات قابل توجهی دارند (مثلا در جستجوی «ی» و «ي»، یا «ك» و «ک» و...)، نتیجه از این هم غمبارتر است. 7ـ از جملۀ کارهایی که می‌تواند خیلی در این زمینه مفید باشد، تشویق مکرر دانشجویان به خواندن رمانها و دیگر آثار ادبی نوشته شده برای کودکان است؛ آثاری که توسط اندیشمندان بزرگی برای کودکان نوشته شده‌اند و افزون بر فواید فراوان، سبب تقویت احساس زبانی افراد نیز می‌شوند. به همین ترتیب، حفظ اشعاری از حافظ، سعدی، مولوی و جز آنها بسی مفید است. این قبیل کارها را می‌توان از دانشجویان طلب کرد و در برابر آن به ایشان امتیاز داد.
 

major7

عضو جدید
يكي ديگه از كلماتي كه من بسيار ديدم به اشتباه استفاده ميشه كلمه( راجب به يا راجب) هست كه درستش اينه : راجع به
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
فوق العاده مفید
خدا خیرتان بدهد

ولی کلماتی مثل به شخصه ، درست است که سر هم نوشته بشود؟
فکر میکنم جدا درست تر است. نه؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فوق العاده مفید
خدا خیرتان بدهد

ولی کلماتی مثل به شخصه ، درست است که سر هم نوشته بشود؟
فکر میکنم جدا درست تر است. نه؟
نه درست نیست. هر چند اشکالی هم نداره. معمولا بشکل , بشخصه , بنحوی , بهر شکل و موارد مشابه این کلمات رو میشه بصورت چسبیده نوشت.
 

major7

عضو جدید
ديده شده تاپيكي بعنوان تكه!!! كلامت چيه زده شده..... درستش تكيه كلام هست ................
 

fifa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
طشک کور، خیلی مفید بود.:smile:
ماحا باید روی درص دیکطه مان ضیاد کار کنیم.
 

major7

عضو جدید
يادمون باشه كه:

مغذي به معني:
(مُ غَ ذّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - چیزی که دارای مواد غذایی باشد. 2 - غذا دهنده . 3 - دارای ارزش غذایی است.

پس خيلي خنده دار خواهد بود اگر بجاي واژه ي فاحشه مغزي ؛كلمه ي فاحشه ي م‍‍‍‍غذّي را بكار ببريم.
 

Similar threads

بالا