حسینیه باشگاه مهندسان ایران

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
دعاى روز بیست و پنجم ماه مبارك رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِكَ ومُعادیاً لأعْدائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِكَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.

خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامب
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
دعاى روز بیست و ششم ماه مبارك رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

[h=5]اللهمّ اجْعَل سَعْيي فيهِ مَشْكوراً وذَنْبي فيهِ مَغْفوراً وعَملي فيهِ مَقْبولاً وعَيْبي فيهِ مَسْتوراً يا أسْمَعِ السّامعين.[/h] اي خدا در اين روز سعيم را در راه طاعتت بپذير وجزاي خير عطا فرما وگناهم را در اين روز ببخش و عملم را مقبول وعيبم را مستور گردان, اي بهترين شنواي صداي خلق.
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
میلاد امام مظلوم

میلاد امام مظلوم

گروهی از دشمنان قسم خورده شیعیان و با حمایت وهابیت و سازمان مجاهدین خلق شروع به تولید موجی در فضای مجازی برای از بین بردن مقدسات شیعیان و تمسخر اعتقادات آنها به راه انداخته اند که در اولین حرکت خود صفحه ای با نام امام نقی (ع) ساخته و با حرکت هماهنگ شده شروع به تمسخر و اهانت به این امام عزیز کرده اند ....
در این روز مبارک بیایید با هم پیمان ببندیم که با شناخت هر چه بیشتر سیره اهل بیت به ویژه امام علی النقی الهادی (ع) و بازگویی آن در اجتماعات مشت محکمی بر دهان این کافران بی اصل و نسب بزنیم و زهرشان پادزهر گردیم.

یا علی
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام علی النقی الهادی (ع) :

لَو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً شُعباً لَسَلَکتُ وادِیَ رَجُلٍ عَبَدَاللهَ وَحَدَهُ خالِصاً
اگر مردم در راههای مختلف حرکت کنند. هر آینه من در مسیر و وادی مردی حرکت خواهم کرد که خدا را به تنهایی خالصانه عبادت می کند.
(میزان الحکمة، ج۳، ص ۶۰)
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام علی النقی الهادی (ع) :

اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ
هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آن که از راه یقین محرز باشد؛ و امّا اگر در برهه ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.
(مستدرک الوسائل، ج۹ ص ۱۴۶)
 

apn1388

کاربر بیش فعال
ای نور خدا امام هادی / وی مکتب عشق را منادیای در کف تو لوای قرآن / وی مجری آیه های قرآندر اوج طلوع روشنائی / آیینه ی پاک حق نمائیولادت جد برگوار امام زمان-عج، تبریک و تهنیت...امشب ای دل، مرا شب شادی استدر کف ما برات آزادی استباب رحمت ز هر طرف شد بازشب میلاد حضرت هادی(ع) استولادت دهمین پیشوای پرهیزکاران بر شما مبارکباد . . ....میلاد نور مبارکامام هادی(ع) : ” هرکس بذر خوبی بکارد، شادمانی درو می کند.”همیشه شادمان باشید....ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمد / بشارت ای محبان، امام هادی آمدکجایی یابن زهرا بده عیدی مارا / که روح عشق و ایمان امام هادی آمد...ای گوهر بحر آفرینش/ وی چشم و چراغ اهل بینشهمنام علی مرتضایی/ سرتا به قدم خدانمائیامروز که دل قرین شادیست/ میلاد تو ای امام هادی استمیلاد تو برهمه مبارک/ بر مهدی فاطمه مبارک . . ....ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلامای نور چشم هاشمیان هادیا (ع) سلامای چارمین علی (ع) خدا یا علی (ع) مددای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلامولادت دهمین پیشوای پرهیزکاران بر شما مبارکباد.
..
ولادت دهمین گلبرگ آسمانی، آیینه‏ی عصمت، هادی امّت،اسوه‏ی مجد و شرافت، نیای انسانیتنای پرخروش ولایت، ناخدای کشتی هدایتحضرت امام هادی علیه‏السلام بر پیروان ولایت خجسته باد...طلوع ستاره‏ی تابناک ولایت، خورشید عدالت، فرزند ایمان، پدر دریای بی‏پایان،مهبط انوار رحمان، مفسر بزرگ آیه‏های قرآن، حضرت امام علی النقی علیه‏السلام تهنیت باد...میلاد امام پاکی و روشنایی، ستاره‏ی راهنمای بشریتگنجینه‏ی ارزشمند کرامت، قله‏ی بلند فضیلت، گلبرگ درخت رحمتبرگزیده‏ی خداوند سرمد، حضرت امام هادی علیه‏السلام تهنیت باد...میلاد باسعادت پاکیزه‏ترین خلق خدا، معدن لطف و صفا، موج بلند دریای رسالتگستره‏ی عظیم ولایت، پیشوای «متوکل» ستیز، پناه درماندگان،حضرت امام علی النقی بر عاشقان سیره‏اش مبارک باد...خجسته میلاد بزرگ مشعل‏دار هدایتحضرت امام هادى علیه‏السلام بر پویندگانِ راه حق مبارک باد . . ....میلاد دهمین منظومه کهکشان هستى، طلایه‏دار پاکى و هدایتامام على‏النقى علیه‏السلام گرامى باد . . ....از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور … مدینهچشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه‏ها را می‏شمارد . . ....ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمدبشارت ای محبان، امام هادی آمدکجایی یابن زهرا بده عیدی ماراکه روح عشق و ایمان امام هادی آمد....گلــی از گلشن طــه به جهان رو کردهکه جهــان را ز صفا جنّت رضوان کردهنور چشمان جواد است، بُوَدْ نام علیکه خدایش ز شرف، ناطق قرآن کرده​
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام علی النقی الهادی (ع) :

ألعِتابُ مِفتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِنَ الحِقدِ

خشم و خشونت ، کلید گرانباری است و لکن خشم از کینه توزی بهتر است.
(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۷۰)
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
حکایاتی از امام علی النقی علیه السلام





احترام پرندگان به امام هادی علیه السلام

ابوهاشم جعفری می‌گوید:

متوکل تالار آفتابگیری درست کرده بود که پنجره‌های مشبک داشت و داخل آن پرندگان خوش آواز را رها ساخته بود. روزهایی که سران حکومت برای سلام رسمی و تبریک نزد او می‌آمدند، متوکل درون همین تالار می‌نشست اما بر اثر سر و صدای پرندگان، نه حرف دیگران را می‌شنید و نه دیگران حرفش را می‌شنیدند.

فقط وقتی که امام هادی علیه السلام وارد می‌شدند تمام پرندگان ساکت و آرام می‌شدند و تا وقتی امام هادی از آنجا خارج نمی‌شد سر و صدایی شنیده نمی‌شد. (۱)

آگاهی امام هادی علیه السلام از سؤال ذهنی اصحاب

محمد بن شرف می‌گوید:

همراه امام هادی علیه السلام در یکی از کوچه ‌های مدینه راه می‌رفتم. خواستم از امام هادی علیه السلام مسأله‌ای بپرسم اما قبل از این که سوالم را مطرح کنم، امام به من فرمود: «ما در جای شلوغی هستیم و مردم در رفت‌ و آمدند. اکنون زمان خوبی برای سوال ‌کردن نیست.» (۲)

امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ جوان غافل

ابوحسین سعید پسر سهل بصری ملّاح می‌گوید:

روزی امام هادی علیه السلام به مجلس ولیمه یکی از فرزندان خلیفه عباسی دعوت شد. همراه امام وارد مجلس شدیم. حاضران با دیدن امام به احترامش سکوت کردند. ولی جوانی در این مجلس حضور داشت که احترام امام هادی را نگه نداشت و در مجلس به خنده و حرف‌های یاوه مشغول بود. در این هنگام حضرت هادی علیه السلام رو به او کرد و فرمود: «در خنده زیاده‌روی می‌کنی و از یاد خدا غافل هستی، در حالی که سه روز بعد در قبرستان خواهی بود.»

جوان ساکت شد و چیزی نگفت. ما روزها را شمارش کردیم، دقیقا پس از سه روز از دنیا رفت و همان روز به خاک سپرده شد. (۳)

امام هادی علیه السلام و تبدیل خاک به طلا

داود بن قاسم جعفری می‌گوید:

یک سال پیش از سفر حج، برای وداع با امام هادی علیه السلام وارد شهر سامرا شدم. امام مرا تا بیرون شهر بدرقه کرد. آنگاه از مرکب خویش پیاده شد و روی زمین با دست خود دایره‌ای کشید و فرمود: «ای عمو، آنچه را در این دایره هست برای مخارج و هزینه سفر حج‌ات بردار.»

همین که دست بر خاک گذاشتم، شمشی به وزن دویست مثقال از طلا به دستم آمد.(۴)

امام هادی علیه السلام و شِفای نابینا

هاشم بن زید می‌گوید:

با چشمان خود دیدم که کوری را نزد امام هادی علیه السلام را آوردند و امام، او را بینا کرد. و نیز دیدم که با گِل، پرنده‌ای درست کرد و در آن دمید، و پرنده جان گرفت و به پرواز درآمد.

به امام گفتم: «میان شما و حضرت عیسی علیه السلام تفاوتی نیست!»

امام فرمود: «اَنَا مِنهُ و هُوَ مِنِّی»؛ من از او هستم و او از من است. (۵)

امام هادی علیه السلام و نجات جان یونس نقاش

روزی یونس نقاش با دل ترسان و مضطرب نزد امام هادی علیه السلام رفت و گفت: «ای آقای من، تو را درباره خانواده‌ام سفارش به نیکی می‌کنم.»

امام فرمود: «چه خبر شده؟»

یونس گفت: «تصمیم گرفتم از این جا بروم.»

امام هادی علیه السلام در حالی که تبسمی بر لب داشت فرمود: «چرا؟»

یونس گفت: «موسی بن بغا (یکی از مقامات حکومت بنی‌عباس) نگینی به من سپرد که بسیار ارزشمند و قیمتی است و از من خواست روی آن نقشی حک کنم. موقع کار این نگین دو نیم شد. فردا قرار است آن را تحویل بدهم و در این صورت یا هزار تازیانه می‌خورم یا مرا می‌کشند.»

حضرت هادی علیه السلام فرمود: «به منزلت برگرد. تا فردا جز خیر چیزی نخواهد بود.»

فردا یونس دوباره ترسان و لرزان خدمت امام هادی علیه السلام رسید و اظهار داشت: «مامور آمده و نگین را می‌خواهد.»

امام فرمود: «برگرد که جز خیر نخواهی دید.»

یونس پرسید:«ای آقای من، به او چه بگویم؟»

امام تبسمی کرد و فرمود: «برگرد و به آنچه به تو می‌گوید گوش بده. جز خیر نخواهد بود.» یونس رفت و پس از مدتی با لبان خندان بازگشت. به امام گفت: «ای سید من! مامور می‌گوید کنیزانم با هم اختلاف دارند. آیا می‌توانی این نگین را دو نیمه کنی تا ما نیز تو را بی‌نیاز کنیم؟»

امام هادی علیه السلام خشنود شد و رو به آسمان عرض کرد: «خدایا حمد از آنِ توست که ما را از آن گروهی قرار دادی که تو را ستایش کنند.» (۶)

دعای امام هادی علیه السلام و شفای بیمار

ابوهاشم جعفری می‌گوید:

مردی در شهر سامراء به بیماری پوستی بَرَص مبتلا شد، تا آنجا که زندگی بر او تلخ و ناگوار گشت. روزی یکی از دوستانش به نام ابوعلی فهری به او گفت: «اگر خدمت امام هادی علیه السلام بروی و از او بخواهی برایت دعا کند، انشاءالله بیماری‌ات خوب شود.»

این شخص بیمار روزی هنگام بازگشتِ امام هادی علیه السلام از خانه متوکل، در مسیر راه امام نشست و همین که چشمش به امام افتاد برخاست که نزدیکش شود و از او درخواست دعا کند، اما امام سه بار به او فرمود: «خداوند تو را عافیت عنایت فرماید.»

ابوعلی فهّری به مرد بیمار گفت: «امام برایت دعا کرده است پیش از آن که از او بخواهی. برو که حتماً به ‌زودی خوب می‌شوی.»

مرد بیمار به خانه‌اش برگشت، شب خوابید و صبح که از خواب برخاست هیچ نشانی از بیماری بر پوستش نبود. (۷)

امام هادی علیه السلام و استفتائات متوکل

۱- متوکل کاتب و نویسنده‌ای نصرانی داشت که به او بسیار احترام می‌گذاشت و به خاطر علاقه‌ای که به او داشت او را با کنیه (ابو نوح) صدا می‌زد. عده‌ای از کاتبان، نویسندگان کاخ این عمل را نادرست خوانده و گفتند: (جایز نیست کافر را با کنیه صدا بزنیم ). متوکل از فقها استفتا کرد و نتیجه منجر به دو نظر گردید: گروهی آن را جایز دانستند و گروهی منع کردند. متوکل ناچار از امام استفتا نمود و ماجرا را نوشت. امام هادی علیه السلام در پاسخ نوشتند: "بسم الله الرحمن الرحیم تَبَّت یَدَا اَبِی لَهَبٍ وَ تَب"(آیه اول سوره مسد). این پاسخ بدیع از بی‌نظیرترین پاسخ‌های عالم فتوا بشمار می‌رود و حضرت با استفاده از این آیه نه تنها جواز کنیه گذاری کافر را ثابت می‌کند بلکه وقوع آن را نیز در قرآن یعنی معتبرترین مدرک فتوا نشان می‌دهد. متوکل نیز از پاسخ حضرت قانع شد و به آن عمل کرد.(۸)

۲- متوکل بیمار شد و نذر کرد اگر بهبود یافت دینارهای (بسیاری) صدقه بدهد. پس از آن که سلامتی به او بازگشت خواست نذر خود را ادا نماید، فقها را جمع نمود تا مقدار دقیق بسیار(کثیره) را تعیین کنند و آنان درباره تعیین واحد خاصی برای (بسیار) به جایی نرسیدند. ناچار متوکل از امام پرسش نمود و حضرت پاسخ داد: " باید ۸۳ دینار صدقه دهی" ‌فقها از این جواب تعجب کردند و به متوکل گفتند: بپرس مبنا و مدرک این فتوا چیست؟ متوکل بر این اساس از حضرت دلیل فتوا را خواست. حضرت جواب فرمودند: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: (خداوند شما را در مواطن و مواقف بسیاری یاری کرد) - سوره توبه/ ۲۵- و همه خاندان ما روایت کرده‌اند که مواطن و مواقفی که در جنگ‌ها و غزوات خداوند پیامبرش را در آنها یاری کرد ۸۳ موطن بوده است.(۹)

۳- مرد نصرانی که با زن مسلمانی مرتکب عمل خلاف شده بود نزد متوکل آوردند همین که خلیفه خواست بر او حد شرعی جاری کند آن مرد مسلمان گشت. یحیی بن اکثم گفت: "اسلام این مرد، شرک و عمل گذشته او را از بین برد (و دیگر حدی بر او اجرا نباید گردد). یکی دیگر از فقها گفت: باید او را سه حد بزنند. و هر یک فتوایی داد تا آن که متوکل تصمیم گرفت از امام استفتا کند. لذا طی نامه‌ای موضوع را بیان کرد و از حضرت نظر خواست. امام در جواب نوشت: (باید آنقدر او را بزنند تا بمیرد) این فتوا به مذاق یحیی و دیگر فقها خوش نیامد، و نپذیرفتند و گفتند: "نه کتاب خدا گواه این مدعاست و نه سنّت پیامبر آن را تایید می‌کند." متوکل به امام علیه السلام نامه‌ای نوشت و در آن یادآور شد که فقهای مسلمین فتوای ایشان را نپذیرفته‌اند و آن را خلاف کتاب و سنت می‌دانند و افزود (پس برای ما منبع فتوا را بیان کن)؟ امام در جواب نوشت: (بسم الله الرحمان الرحیم خداوند متعال درباره کافران می‌فرماید: فَلَمَا رَأَوا بَأسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحدَهُ وَ کَفَرنَا بِمَا کُنّا بِهِ مُشرِکِین، فَلَم یَکُ یَنفَعُهُم اِیمانُهُم لَمَّا رَأَوا بَأسَنا) - مؤمن/ ۸۴ و۸۵ - پس آنگاه که شدّت قهر و عقاب ما را به چشم دیدند در آن حال گفتند ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به همه بت‌هایی که شریک خدا می‌دانستیم کفر ورزیدیم، اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب به آنها هیچ سودی نبخشید. متوکل این فتوا (و استنباط از آیه) را پذیرفت و دستور داد تا حکم را بر آن مرد اجرا کنند.

امام هادی علیه السلام و توطئه یحیی بن اَکثَم

یحیی بن اکثم سؤالاتی را از قبل آمده کرده و آنها را برای آزمودن امام هادی علیه السلام در نظر گرفته بود به امام علیه‌السلام ارائه نموده و خواستار جواب از حضرت شدند. حضرت سؤالات را گرفتند و به آنها پاسخ دادند که برخی سؤالات و جواب‌های حضرت امام هادی علیه السلام عبارتند از:

سوال۱: خداوند در قرآن می‌فرماید: " قَالَ الَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِن الکِتابِ أنَا آتِیکَ بِهِ قَبلَ أن یَرتَدَّ اِلَیکَ طَرفُکَ" - سوره نمل/ ۴۰- ؛ آن که نزدش بهره‌ای از کتاب بود (به سلیمان) گفت: من تخت(ملکه سبأ) را قبل از آن که پلک بزنی نزدت حاضر خواهم کرد. سؤال کننده حضرت سلیمان و پاسخ دهنده آصف (ابن بَرخیا) است آیا سلیمان پیامبر به علم آصف نیازمند است؟

جواب امام - سلیمان به آنچه آصف می‌دانست و فراتر از آن عالم و آگاه بود لیکن می‌خواست به امّت خود اعم از جن و انس بفهماند که حجت پس از او آ‎صف است و آنچه آصف انجام داد از سلیمان آموخته بود به امر پروردگار تا در پیشوایی و ولایت وی اختلاف به وجود نیاید و حجت بر همگان تمام باشد.

سوال۲- خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: (فَاِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِمّا اَنزَلنَا اِلَیک فََسئَل الّذینَ یَقرَؤُونَ الکِتابَ) - سوره یونس/ ۹۴- (اگر در آنچه بر تو فرو فرستاده‌ایم شک داری پس از قاریان کتب آسمانی بپرس) اگر مخاطب آیه خود پیامبر باشد پس او نیز شک کرده است (و دچار تردید شده است) و اگر مخاطب آیه کسی دیگری است پس قرآن بر چه کسی نازل شده است؟

جواب امام- مخاطب آیه شخص پیامبر است و کمترین شک و تردیدی درباره آنچه بر او نازل شده بود نداشت لیکن جاهلان می‌گفتند: (چرا خداوند از ملائکه پیامبری مبعوث نکرد؟ و چرا خداوند پیامبر خود را از خوردن، آشامیدن و رفت و آمد در معابر و بازارها بی‌نیاز نساخت؟) لذا خداوند به رسول اکرم وحی نمود در حضور معترضان جاهل از قاریان کتاب "تورات" بپرسد. (آیا خداوند تاکنون پیامبری را که نه بخورد و نه بیاشامد و نه در بازارها رفت و آمد کند فرستاده است؟(و چون چنین نیست ای محمد تو نیز مانند آنان هستی و در این موارد با دیگران فرقی نداری) و این که خداوند تعبیر: "فإن کنت فی شک؛ اگر شک داری" را به کار می‌برَد - با آن که پیامبر هرگز شک نداشته است- برای رعایت انصاف در گفتگو و مجادله است که خداوند در آیه مباهله می‌فرماید: (فَقُل تَعَالَوا نَدعُ اَبنَائَنا و اَبنَائَکُم و نِسائَنا و نِسائَکُم و اَنفُسَنا و اَنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَةَ اللهِ عَلی الکاذِبین) - آل عمران/ ۶۱- بگو: "ای کافران" بیایید همگی فرزندان، همسران و خود را بخوانیم سپس به مباهله بپردازیم و لعنت خدا را به دروغگویان قرار دهیم . اگر خداوند می‌فرمود: بیایید لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، آنان دعوت حق را نمی‌پذیرفتند. لذا با آن که خداوند می‌دانست فرستاده و پیامبرش راستگوست و ادای وظیفه کرده است و همچنین خود پیامبر نیک می‌دانست که در گفته‌هایش صادق است لیکن ترجیح داد انصاف در گفتار را رعایت کند و دروغگویان را مردد قرار دهد

سوال۳- خداوند می‌فرماید: "وَ لَو أنَّما فِی الارضِ مِن شَجَرَةٍ اَقلامٌ وَالبَحرُ یَمُدُّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَةَ اَبحُرٍ مَا نَفَدَت کَلِماتُ اللهِ" – لقمان/ ۲۶- (اگر تمامی درختان عالم قلم شود و دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب گردد نخواهند توانست که کلمات الهی را بنگارند و به پایان رسانند) این دریاهای هفتگانه چه نام دارند و کجا هستند؟

جواب امام- مطلب از همین قرار است و اگر تمامی درختان عالم قلم شوند و تمام زمین تبدیل به چشمه و دریا شود - مانند طوفان نوح - نمی‌توانند کلمات الهی را به پایان رسانند. امّا این دریاها عبارتند از: عین الکبریت، عین الیمن، عین برهوت، عین الطبریه، چشمه گرم ماسیدان (ماسبدان در تحف العقول) معروف به "سان" چشمه آب گرم افریقیه معروف به "لسنان" و عین با حوران. و کلمات الهی که پایان نپذیرد ماییم که تمامی فضائل و صفاتمان به قلم نخواهد آمد.

سوال ۴- خداوند می‌فرماید: "وَ فیها مَا تََشتَهِیهِ الاَنفُسُ وَ تَلَذَّ الاَعیُنُ، در بهشت آنچه دل خواهد و چشم را خوش آید یافت شود" - سوره زخرف/ ۷۱- دل حضرت آدم نیز هوای خوردن گندم کرد پس چرا مجازات گشت و از بهشت رانده شد؟

جواب امام- در بهشت آنچه دل آدمی بخواهد و چشم ببینند از خوردنی و نوشیدنی و سرگرمی یافت می‌شود و خداوند تمام آنها را بر حضرت آدم مباح ساخت، اما درختی که خداوند آدم و حوا را از نزدیک شدن و خوردن میوه آن منع کرد، درخت(حسد) بود. خداوند از آدم و همسرش عهد گرفت که با چشم حسادت به هیچ یک از مخلوقات ننگرند و بر آن که از فضل الهی برخوردار است حسد نورزند لیکن آدم فراموش کرد و خداوند عزم او را سست یافت.



پی‌نوشت‌ها:

۱- بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۴۸، ح ۳۴.

۲- بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۷۶.

۳- بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۸۱، ح ۵۷.

۴- بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۷۲، ح ۵۲.

۵- بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۸۵/ شماره ۶۳ از کتاب عیون المعجزات .

۶- بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۲۵، ح ۳.

۷- بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۴۵، ح ۲۹.

۸ - تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۵۷.

۹- تاریخ اسلام ذهبی و تذکرة الخواص، ص۳۶۰.
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام علی النقی الهادی (ع) :
براى خداوند بقعه هايى است كه دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعاى دعاكننده را به اجابت رساند ، و حائر حسين (ع ) يكى از آنهاست .
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام علی النقی الهادی (ع) :

به راستى كه خدا ، جز بدانچه خودش را وصف كرده ، وصف نشود . كجا وصف شود آنكه حواس از دركش عاجز است ، و تصورات به كنه او پى نبرد ، و در ديده ها نگنجد ؟ او با همه نزديكيش دور است و با همه دورى اش نزديك . كيفيت و چگونگى را پديد كرده ، بدون اينكه خود كيفيت و چگونگى داشته باشد . مكان را آفريده بدون اينكه خود مكانى داشته باشد . او از چگونگى و مكان بر كنار است . يكتاى يكتاست ، شكوهش بزرگ و نامهايش پاكيزه است .
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا محرم

تا محرم

سلام دوستان

موافقید به پیشواز محرم بریم ؟
یک کاری که میتونیم بکنیم اینه که سعی کنیم امسال ان شاالله محرم بامعرفت تری داشته باشیم.
هم شوربیشتری داشته باشیم و هم به شعور بالاتری برسیم.

یک چیزی که من توی برنامه های محرم کم میبینم شناخت خود امامه.
اکثر مجالس درباره ذکر مصائب هست در حالیکه کمتر درباره شخصیت حضرت و بینش ایشون صحبت میشه .

به نظرم رسید میتونیم یک کم دراینباره صحبت کنیم.

بسم الله...


 
آخرین ویرایش:

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز داشتم یک مقاله میخواندم درباره
شیوه های پرورش عزت نفس در سیره امام حسین علیه السلام بخشی را که بنظرم زیبا بود برایتان می آورم:



جعفر، یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام، نزد معلمی به نام «عبدالرحمان سلمی » در مدینه آموزش می دید . روزی معلم سوره حمد را به کودک آموخت . وقتی که کودک آن را بر امام حسین علیه السلام قرائت کرد، آن حضرت در مقابل این کار ارزشمند معلم از وی تجلیل کرده و بعنوان قدردانی، هزار دینار و هزار حله به او پاداش داد . هنگامی که از آن حضرت پرسیدند: چرا این همه بخشش می کنید؟ ! حضرت فرمود: «و این یقع هذا من عطائه; کجا این بخشش [من] با اعطای او [که تعلیم الحمد لله رب العالمین است] می تواند برابر باشد؟ !» و آنگاه این اشعار را قرائت کرد:اذا جاءت الدنیا علیک فجد بهاعلی الناس طرا قبل ان تتفلت«هرگاه دنیا به تو روی آورد، قبل از آنکه از دستت برود، همه آن را به مردم ببخش .»فلا الجود یفنیها اذا هی اقبلتو لا البخل یبقیها اذا ما تولت[SUP] (18)[/SUP]«نه بخشش، آن را - هرگاه روی آورد - از بین می برد و نه بخل، آن را - هرگاه پشت کند - نگه می دارد .»
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]توجّه به خواستِ همسر[/h]امام حسین(ع) به خواست، علاقه و حسّ زیبایی دوستی همسرش، توجّه خاصّی می نمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبه رو می شد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام می گذاشت.

جابر از امام باقر (ع) نقل می کند:عدّه ای بر امام حسین(ع) وارد شدند؛ ناگاه فرش های گران قیمت و پشتی های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند.
عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمی دانیم!.)

حضرت فرمود: إنّا نَتَزَوّجُ النِّساءَ فَنُعطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیَشتَرینَ بِها ما شِئنَ، لَیسَ لَنا فیهِ شی ءٌ(6)
از ازدواج، مهریه زنان را پرداخت می کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری می کنند.
هیچ یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست.

6. الکافی، ج 6، ص 476.
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
کار جالبیه
به عنوان یه پیشنهاد مطالعه یکی از مقاتل معتبر نیز می تونه مفید باشه(که البته به نظرم ضروریه)
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/321745-نقد-و-بررسی-انواع-مقاتل

بله این هم خیلی پیشنهاد خوبیه.
من تابحال تنها مقتلی که خوانده ام لهوف سید ابن طاووس است که خیلی عالی بود.
دوستان می توانند کتابهایی را که می دانند تاثیر گذار است و درباره واقعه عاشوراست را هم معرفی کنند.

 
آخرین ویرایش:

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
اندرزی زیبا از امام پیرامون توحید

اندرزی زیبا از امام پیرامون توحید

مردم! از اين «مارقين» :) از دين بدر رفتگان) كه خدا را به خود تشبيه كنند بپرهيزيد، گفتار اينان همانند كافران اهل كتاب است، خدا مثل و مانند ندارد، شنوا و بيناست، چشمها او را نبيند، او ديدگان را ببيند، او است «لطيف» (تيزبين) و آگاه، يكتائى و عظمت را خاص خود ساخته مشيت، اراده، قدرت و علم به هر چيز در قبضه اوست، در هيچ كار، مخالف و منازعى ندارد، همتا و هماورى ندارد، نه ضد ستيزه‏گرى دارد، نه همنام و همانندى، و نه مثل و مانندى، دستخوش حوادث نگردد، تغيير حال نپذيرد، پديده‏ها در وجودش راه نيابد، هيچ ستاينده به كنه عظمتش نرسد، كبريا و بزرگيش در هيچ خاطره نگنجد، چه در اشياء مانندى ندارد (تا به او توان قياسش كرد)، دانشمندان به نيروى عقل، درك ذاتش نتوانند، انديشمندان جز با تصديق به قلب و ايمان به غيب او را در نيابند، كه خدا هيچ يك از صفات آفريدگان را ندارد، يگانه و بى‏نياز است. هر چه در وهم گنجد غير از او باشد، آنچه فكر به آن تعلق گيرد خدا نباشد، آن كه در دسترس انديشه قرار گيرد پروردگار نخواهد بود، آنچه در هوا و ما وراى هوا يافت شود معبود نباشد. در همه چيز هست اما نه چنان كه در حصار اشياء باشد، از همه چيز جداست، اما نه چنان كه از آنها نهان باشد، آن كه ضدى مقارن و هماور يا نظيرى برابر دارد توانا نيست، قدمش را با زمان نتوان سنجيد، (در سيطره مكان نيست و در ناحيه معينى نتوان به او رو آورد، از عقلها محجوب است چنان كه از ديده‏ها، از آسمانيان مستور است چنان كه از خاكيان، نزديكيش، كرامت اوست و دوريش اهانتش (قرب و بعد مكانى ندارد). نه «در» (كه نشان ظرفيت و مكان است) در ساحت قدسش راه دارد (كه گوئى در كجاست)؟


حقیقتا کلامشون چون سخنان پدرشون امیرالمومنین بی نظیرند،همون طور که در دعای عرفه آدم لذت می بره از جملات و کلامشون...
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز


در عرب رسم بوده در ماههای حرام جنگ را تعطیل می کردند ولی قبایلی که هنوز جنگشان تمام نشده بود برای انکه بفهمانند ما هنوز جنگ داریم پرچمی سرخ بر فراز خیمه هاشان می نشاندند.
کربلا که می روی می بینی ظاهرا جنگ پایان یافته حسین کشته شده و یزید پیروز میدان است اما چو نیک بنگری بر فراز گنید طلایی حسین پرچمی سرخ در احتزاز است و این یعنی حسین می گوید جنگ ما به پایان نرسیده بگذارید این سالهای حرام بگذرد و از پس این سالها مهدی خواهد آمد.
 
بالا