شاید حق با خدا باشد

amir-

عضو جدید
کاربر ممتاز
زنی در مرغزار قدم میزد و به طبیعت می اندیشید . او سپس به یک مزرعه کدو تنبل رسید . در گوشه ای از مزرعه یک درخت با شکوه بلوط قد برافراشته بود .
زن زیر درخت نشست و در این اندیشه فرو رفت که چرا طبیعت بلوط های کوچک را بر روی شاخه های بزرگ قرار داده و کدو تنبل های بزرگ را بر روی بوته های کوچک .
با خود گفت : خدا با این خلقتش دسته گل به آب داده است ! او باید بلوط های کوچک را بر روی بوته های کوچک قرار می داد و کدو تنبل های بزرگ را بر روی شاخه های بزرگ .
سپس زیر درخت بلوط دراز کشید تا چرتی بزند دقایقی بعد یک بلوط روی دماغ او افتاد و از خواب بیدارش کرد .
او همان طور که دماغش را می مالید خندید و فکر کرد : شاید حق با خدا باشد .
 
آخرین ویرایش:

شهرام 59

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره تو این دنیا چیزای زیادی وجود داره که ما از درک واقعیت اون عاجزیم
خیلی مواقع ما از درک حکمت کارهای خدا عاجزیم

ولی هیچ کار خداوند بی حکمت نیست
 

Similar threads

بالا