مشاعرۀ سنّتی

'nobody'

کاربر بیش فعال
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند...


دوش در عزلت جان فرسایی
داتم همدم روشن رایی
شمع آن همدم دیرینه من
سوختن ها را آیینه من
همه شب مونس و همدم و دمساز بود
همدم و همدل و دمساز بود
 

Mahdy.T

عضو جدید
نوری به زمین فرود آمد:
دو جاپا بر شنهای بیابان دیدم.
از کجا آمده بود؟
به کجا میرفت؟
تنها دو جاپا دیده میشد.
شاید خطایی پا به زمین نهاده بود.

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
 

t.askari

عضو جدید
دگر آن شب است امشب كه ز پي سحر ندارد

من و بــاز آن دعاها كه يكي اثر ندارد
 

t.askari

عضو جدید
دوست دارم كه دوست عيب مرا

همچـــو آئينـــــــه روبرو گـويد

نه كه چون شانه با هزار زبان

پشت ســـــر رفته مـو به مو گوید
 

t.askari

عضو جدید
در خيال آرزوی وصــــل ، فــالی مـی‌زدم

ناگه از مجلس خرامان و غزل خوان آمدی
 

t.askari

عضو جدید
ياد آن روزی كه ما را بخت برخوردار بود

دوست با ما دوست بود و يار با ما يار بود
 

ناآشنا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شَها تو شاهد ميقات «لِي مَعَ اللّهي»

تو شمع جمع شبستان مُلك ايجادي
 

'nobody'

کاربر بیش فعال
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت..... گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت


[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی[/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا