سلام، مرسی خوش اومدی؟
زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!
- شروع کننده موضوع Phyto
- تاریخ شروع
سلام، مرسی خوش اومدی؟
manam adat daram//
vali pasaram//
narahateton mikone nagam//
man koja Informationam balast//
ei vaie man///
shaahrzad
عضو جدید
ممنونم.چند روز پیش برق ماهم این مشکلو داشت.2ثانیه قطع میشد بلافاصله میومد.
sara.mortazavi
کاربر حرفه ای
سلام ملیکم
احوالات؟
احوالات؟
amhain
عضو جدید
uhuuuuuuuuuuuum
ممنون دو روز نبودم گفتم جبران کنم.
امتحان جامع داریم که کنکور درمقابلش سوسکه//
تافل داریم که ...///
همینطوری بگو و برو///
راحتی بما نیومده//تا آخر عمر///
بخون که پشیمون نشی///
باشه؟؟///
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
ایشالا خدا اینقدر بهتون بده هم از لحاظ مالی هم از نظر هوش و ذکاوت ... که نیاز به هیچ کس نداشته باشید...
همیشه هر وقت به هرکسی نیاز داشتم گفت ... فوووووووووووووووت ...... پرررررررررر ..........
دوستای ظاهری خیلی بدن .... نداشته باشیشون بهتره از داشتنشونه ... چون وقتی که فکر میکنی کسی هست که بهش تکیه کنی پشتتو خالی میکنه....
و این خلصت دوست ... هست .... 
بیخیالش .....
همیشه هر وقت به هرکسی نیاز داشتم گفت ... فوووووووووووووووت ...... پرررررررررر ..........
دوستای ظاهری خیلی بدن .... نداشته باشیشون بهتره از داشتنشونه ... چون وقتی که فکر میکنی کسی هست که بهش تکیه کنی پشتتو خالی میکنه....
و این خلصت دوست ... هست .... بیخیالش .....
آه ای یقین گمشده
من فکر می کنم
هرگز نبوده قلب من
این گونه
گرم و سرخ:
این گونه
گرم و سرخ:
احساس می کنم
در بدترین دقایق این شام مرگ زای
چندین هزار چشمه خورشید
در دلم
می جوشد از یقین؛
احساس می کنم
در هر کنار و گوشه این شوره زار یاس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
می روید از زمین.
***
آه ای یقین گمشده، ای ماهی گریز
در برکه های اینه لغزیده تو به تو!
من آبگیر صافیم، اینک! به سحر عشق؛
از برکه های اینه راهی به من بجو!
***
من فکر می کنم
هرگز نبوده
دست من
این سان بزرگ و شاد:
احساس می کنم
در چشم من
به آبشر اشک سرخگون
خورشید بی غروب سرودی کشد نفس؛
در بدترین دقایق این شام مرگ زای
چندین هزار چشمه خورشید
در دلم
می جوشد از یقین؛
احساس می کنم
در هر کنار و گوشه این شوره زار یاس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
می روید از زمین.
***
آه ای یقین گمشده، ای ماهی گریز
در برکه های اینه لغزیده تو به تو!
من آبگیر صافیم، اینک! به سحر عشق؛
از برکه های اینه راهی به من بجو!
***
من فکر می کنم
هرگز نبوده
دست من
این سان بزرگ و شاد:
احساس می کنم
در چشم من
به آبشر اشک سرخگون
خورشید بی غروب سرودی کشد نفس؛
احساس می کنم
در هر رگم
به تپش قلب من
کنون
بیدار باش قافله ئی می زند جرس.
***
آمد شبی برهنه ام از در
چو روح آب
در سینه اش دو ماهی و در دستش اینه
گیسوی خیس او خزه بو، چون خزه به هم.
در هر رگم
به تپش قلب من
کنون
بیدار باش قافله ئی می زند جرس.
***
آمد شبی برهنه ام از در
چو روح آب
در سینه اش دو ماهی و در دستش اینه
گیسوی خیس او خزه بو، چون خزه به هم.
من بانگ بر کشیدم از آستان یاس:
(( – آه ای یقین یافته، بازت نمی نهم! ))
(( – آه ای یقین یافته، بازت نمی نهم! ))
G1-Asal_lrrtm1
عضو جدید
الان جریان چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
sara.mortazavi
کاربر حرفه ای
نمیدونم کجا جواب دادم