در قلمرو هخامنشیان

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز


در دوره هخامنشیان ایران به اعلای درجه وسعت رسید و سرزمین های زیادی را به زیر پرچم خود برد .هر کدام این سرزمین ها دین و پادشاهی و قوانین خود را داشتند و در کل هیچ وحدتی بین آنها به چشم نمی خورد که بشود با آن سرزمین را یک پارچه نگاه داشت.پس شاه بزرگ کوروش کبیر .برای کنترل کشور از شاهان خود آن کشور ها استفاده نمود.او به سرزمین های فتح شده آزادی مذهبی و همینطور آزادی در بعضی قوانین داد.جوری که مذهب شاهان پارس به هیچ وجه به آنها تحمیل نمی شد .عادات وزبان رایج در سرزمین بر شکل سابق خاهد ماند و آنها اجازه داشتند روحانیون خود را حفظ کنند. و به عبارت ديگر نوعي خودمختاري داشته باشند.
در ازای این آزادای آنها هم باید گوش به فرمان اوامر دربار پارس می بودند.اما بعد از مرگ کوروش و نبود پادشاهی در داخل مرز ها مشکل خود مختاری تا حدی جدی شد...برای همین شاهنشاه .داریوش هخامنشی. به فکر تغییرات و تشکیلاتی جدید افتاد تا با آن سرزمین را یک پارچه تر و نگاه داری آن را راحتر تر کند. بنابراين به اصلاحات اداري – مالي بنيادي دامنه داري دست زد.او سیستم اداری و قوانین را در تمام سرزمین ها یکپارچه تر کرد و آزادی در قوانین و حکومت را برای سرزمین هایی که شورش کرده بودند سختر کرد.اما باز هم کاری به مذهب مردم نداشت تا آنها با خیال راحت به پرستش و مذهب خود بپردازند.
داریوش قانون گذاشت که سالانه سرزمین ها مالیاتی بر حسب درامد سالانه شان به پایتخت بپردازند و حاکمینی بر آنها حکومت کند که از طرف شاهنشاه تایید شده باشد که اینها را ساتراپ آن سرزمین می نامیدند.علاوه بر این سرزمین ها موظف بودند که در زمان جنگ ارتش تدارک دیده و به جایی که دربار امر کرده بفرستند.در این میان پارس ها و ماد ها از پرداخت نقدی مالیا معاف گشتند .این اصلاحات تقریبا تا پایان دوران هخامنشیان تغییری خاصی نداشت....
اما این نوع حکومت و آزادی و درکل قدرت شاهنشاه در تمام سرزمین یکسان نبود.در غرب اطاعت ها بیشتر بود و مردم این سرزمین ها تا سالها مشکل چندانی با گوش به فرمان حکومت مرکزی بودن نداشتند اما موضوع شرق فرق می کرد.در شرق دیگر قبایل آریایی وجود داشتند و نمی شد به آنها زیاد فشار آورد چرا که آریایی ها از قدیم هیچ قدرت مرکزی بر آنها حکومت نکرده بود و عادت به این نوع حکومت نداشتند.آریایی ها هیچگاه نمی توانستند این موضوع را که کسی از نژادی دیگر بر آنها حکومت کند و سرور آنها باشد.برای همین هم داریوش و دیگر شاهان هخامنشی بعد از نام و تیره خود((پارس)) همیشه نژاد خود((آریایی)) را می گفتند تا به این قبایل یاد آوری کنند که آنها هم از نژاد آریایی هستند و حکومت آنها از یک نزاد است...




قوانین در قلمرو هخامنشی
در امپراتوری هخامنشیان نظام ها و سازمان های مختلفی در کنار هم وجود داشتند .بنا به نوشته گریشمن:
در بیستون .تخت جمشید.نقش رتم یک سلسله فرامین داریوش به دست آمده است که تشابهی بین متون وآن وقوانین حمورابی موجود می باشد.این فرامین که روی لوحه یا پاپیروس نوشته نوشته می شده است برای اجرا به ایالات و ساتراپ های امپراتوری ایران ارسال می شده است.
در این دوره .سازمان قانونگذاری .نظیر آن چه که در یونان و بعد در روم بوده.وجود نداشته است
در حقیقت این دستورات و فرامین شاه که در بعضی موارد با نظر مشاوران مخصوص تهیه می شد.اساس قواین را تشکیل می داده است در طول تاریخ ایران این نظامات با تعلیمات ودستورات مذهبی وعرف وعادت آ میخته گردیده و روی هم رفته د قوانین و اصول جاری کشور را به وجود آورداند.

در ایران باستان از نظر قضایی یک سلسله قوانین کیفری وجود داشته است که اساس مجازات را جرائم تشکیل می داده.جرم های کوچک و ناچیز با تازیانه( از 5 تا 200)
جرائم بزرگتر با داغ گذاشتن و یا نقص عضو بدن و در آخر به زندان افکندن و اعدام....
در این زمان بالاترین مقام قضایی شاهنشاه کهمشهور بود به اینکه حکم را از اهورامزدا می گیرد((به او الهام می شود))
در مرتبه دوم ، محکمه ى عالى قرار داشت که این محکمه از هفت عضو تشکیل مى گردید.این محکمه بالاترین قدرت سیاسی را نیز بعد از دربار داشت. بعد از محکمه ى عالى ، دادگاه هاى محلى قرار داشتند. قوانین قضایى را معمولا مغان و روحانیون وضع مى کردند. اغلب قضات از روساى مذهبى بودند. ظاهرا اشخاص غیر مذهبى نیز به این سمت برگزیده مى شدند.در این زمان اعدالت برای دادگاه ها بسیار مهم بود .زیرا بی اعدالتی در این دادگاه اندک یکپارچگی تمام سرزمین ها را هم از میان بر می داشت و در نهایت سرزمین را به نابودی می کشید .برای همین هم شاهان بسیار حساس بر این امر بوده اند.به عنوان مثال آمده است که کمبوجیه قاضی ایی که متهم به بی اعدالتی بود را اعدام کرد و پوستش را کند.در زمان داریوش و جانشینانش نیز ساتراپها نظارت کامل بر قاضیان داشتند تا در صورت عدم رعایت اعدالت مجازات سختی شوند.البته اینگونه نبوده که بایک حکم سریعا قاضی را مجازات کنند.چرا که این افراد به دلیل خدماتشان مورد بخشایش قرار می گرفتند....
در مورد حکم اعدام هم حتی شاه نیز در همان محکمه نخست حکم اعدام صادر نمی کرده و دادن این حکم چندین بار مورد تردید قرار می گرفت تا کسانی که واغقعا شایسته این رای هستند اعدام گردند.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
دین پارس ها

از مجموع مدارک موجود مربوط به دین آریانی ها چنین می توان نتیجه گرفت که اینان به عناصر طبیعی احترام می گزاشتند و برای آتش احترام ویژه ایی قائل بودند چرا که آریانی ها از جای سرد سیر آمده بودن و آتش را مذهر گرما می دانستند.
به نظر می آید در اوایل دولت هخامنشیان زرتشتیت زیاد در بین مردم رواج نداشته ....
البته شباهت هایی بین دین زرتشت با پارس ها بوده...داریوش اهورا مزدا را خدای بزرگ و آفریننده آسمان و زمین می خواند اما حرفی از یکتا بودن او نمی زند...
پارسا برعکس زرتشتیان مردگان خود را به خاک می سپردند تا به آنچه روایت است اجسادشان به زمین بازگردند..اما زرتشتیان مردگان خود را می سوزاندند چرا که اعتقاد داشتند که اجساد زمین را آلوده می کند و آتش مذهر پاکی و پاک کننده گی است...
ولی می توان گفت که پادشاهان هخامنشی تعصب مذهبی نداشتند و بنا بر این در هر ملتی که می رفتند برای احترام به آن ملت به خدایان آن ملت احترام می گزاشتند....پارس ها برای اینان چهره در نظر نمی گرفتند از آنها بت نمی ساختند ...اما در زمان اردشیر دوم.شاهنشاه به تقلید از یونانیان دستور داد تا آناهیتا را به نقش در آورند وچهره آن رابا شباهت عجیبی بهآفرودیت خدای یونانی ساختند.....
اما خوب مثل اینکه این بی تعصبی و چندخدایی در پارس ها کم کم با دین زرتشت آمیخته گشت چرا که بعد از مدتی آنها اهورامزدا را بارها ستایش کردند و همتایی برایش قائل نبودند در عوض برای او دستیارانی در نظر گرفتند.این افراد 6 تن ((فرشته)) بودند.خود این فرشتگان چندین الاهه زیر دست داشتند..
در آخر در زمان هخامنشیان نمود قدرت اهورامزدا شاهنشاه بود.چرا که او قدرت خود را از اهورا مزدا می گرفت و جایگاهی الاهی داشت.
 
  • Like
واکنش ها: L0VE

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
طبقات اجتماعی هخامنشی
از طبقات اچتماعی این زمان اطلاعات زیادی در دست نیست که بشود با اطمیمان گفت اما از آن چه معلوم است می توان گفت که خانواده سل طنتی در راس قدرت سیاسی و اقتصادی بوده . این خانوارد به ازافه هفت خانواده پارسی طبقه ممتاز را تشکیل می دادند.طبقه دیگر روحانیون بودند که اطلاع دقیقی از چگونگی زندگی آنها در دست نیست،بعد از آن تجار و کشاورزان و کسبه تقسیم میشدند.
در مورد برگان و قوانین استفاده از انسان نمی توان چیز دقیق گفت جز این که مطمئنا برده داری در ایران مانند یونان و روم نبوده .... هفت خانواده که از طبقه نخبا و بزرگان بودند، مقام شامخی داشتند و مشاغل و مقامات حساس کشور در دست آنها بود و پادشاهان هخامنشی در پیرامون امور مهم کشور با آنان مشاوره میکردند. هردوت مینویسد که داریوش مالیات ایران را به نقدی و .... تعیین کرد و ایران را به بیست منطقه مالیاتی تقسیم نمود و همراه با هر ساتراپی یک نفر امین مالیه تعیین کرد. تمام مالیاتها در خزانه شاهی نگهداری میشد. طلا و نقره را آب کرده و در کوزه سفالین میریختند. هر وقت پولی لازم میشد، شاه حکم میکرد که قسمتی از شمشها را ببرند و مورد استفاده قرار دهند. از میان ایالات کشور، پارس از دادن مالیات معاف بود. اگر ایالتی مخارجش از درآمدش کمتر بود، مالیات گرفته شده را عودت میدادند..
در مورد چگونه گی رفت آمد بین شهر ها تجارت در بین سرزمین از روی گفته های هرودت می شود گفت که در این زمان راه کشی به وجود آمده بوده ..چنان که او می گوید((استفاده از چارپارخانه ها اختصاص به چاپارخانه ها دولتی بوده است))
مقصود هرودت استفاده از اسبهای دولتی است که در چاپارخانه ها بوده و واضح است که کاروان های تجارتی از راه استفاده می کردند.بودن شهر های عظیمی چون مانند بابل و صور و سارد و غیره در قلمرو ایران این نظر را تایید می کند.چون این شهر ها مراکز تجارت و صنعت آن زمان بودند.
 
  • Like
واکنش ها: L0VE

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعلیم تربیت



در مورد آموزش و پرورش باید گفت که وظیفه پدر و مادر بوده که آموزش های اولیه را به فرزندانشان بدهند.در این خانواده ها پدرسالاری حاکم بوده.در عین حال زنان آزاد بوده اند.آنان حق رفت وآمد داشته اند و مسعول اموال شخصی خود بودند وبعد از ازدواج املاکشان به شوهر واگذار نمی شد...
با این حال بعد از به قدرت رسیدن داریوش آزادی برای زنان کمتر شد و مرد سالاری بیشتر هرچند در میان آریایی ها هیچگاه برابری زن و مرد وجود نداشته....جوری که مردان حق گرفتن زنان متعدد را داشتند..ما زنی حق نداشت که به شوهرش خیانت کند و پاکدامنی خود را از میان بردارد..در این صورت مجازات سختی می شد
وظیفه اصلی زنان به دنیا آوردن فرزند بوده و تربیت آنها تا 5 سالگی حق مادر خانواده...

پدران بعد از این زمان وظیفه داشتند تا آموزش های دیگری را به فرزندشان بدهند ...آنها از سن پنج تا بیست و چهار سالگی به فرزندانشان((قوم پارس)) می آموزند که تیر و زوبین بیندازند و راست سوار شوند و راست گویند .
مربیان ایشان مردمانـی پاکدامن هستنــد و داستــانهای سودمندی را برای کودکان خود حکایت می کنند .


اما وظیفة اصلی آموزش و پرورش را معمولاً روحانیون و مغان عهده دار بودند . یکی از اصول رایج آن زمان این بود که دبستانها نزدیک بازار نباشد تا دروغ و دشنام و تزویری که در آنجا رایج است موجب تباهی و فساد اخلاق کودکان نشود.
ایرانیان از کودکی آموخته می شدند که از افکندن آب دهان و قضای حاجت در کوچه ها و حضور دیگران و آلوده کردن آب روان اجتناب نمایند . چرا که این اخلاق به دور از شعشان است.
منظور از تربیت در آن دوره آن بود که جوانان را دلیر و فداکار و خردمند و آراسته به زیور ، اخلاق و مفید به حال کشور و جامعه بارآورند .

 
  • Like
واکنش ها: L0VE

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدرت نظامی در زمان هخامنشیان

در زمان هخامنشیان دو گونه سپاه وجود داشت.
سپاهیان همیشگی و سپاهیان چند گاهی.سپاهیان همیشگی خود به چندین دسته تقسیم می شدند. که در واقع نشان از گستردگی این ارتش بود.تیر اندازان .سواران و پیادگان...
اما وسعت و تفکیک شدن این ارتش به دسته های بیشتر توسط داریوش کبیر به منظور حفظ و حراست از سرزمین صورت گرفت.
داریوش بعد از به قدرت رسیدن ارتشی 10 هزار نفره و ثابت را تشکیل داد.این ارتش تنها در پایتخت بود و در زمان شورش ها برای سرکوب کردن شورش ها و جنگ ها یی که خود شخص شاه در آن شرکت می کرد به حرکت در می آمد.سربازان این سپاه 10 هزار نفره از میان پارسیان و مادیان انتخاب می شدند و بهترین آموزش ها ی نظامی را می دیدند و بهترین سلاح را داشتند. به اینان می گفتند سپاه جاویدان که وفادار ترین افراد به شاه بودند .پارسیان اینان را امرته یا به معنی بی مرگ می گفتند که نشان از ترسناکی این افراد در جنگ بود....
داریوش به جز تشکیل سپاه جاویدان دستور داد در هر خشتره((استان)) پادگان هایی ساخته شود و در آن سربازانی دائمی قرار بگیرند و امنیت آن خشتره را برقرار سازند.
اولین نیرو دریایی به دستور دایوش در ایران ساخته شد که به دلایل مختلف سرزمین به آن نیاز داشت.
در این زمان نیز چاپار خانه ها تاسیس شد تا بافرستادن پیک و مخابره نور آتش بتوانند اخبار را سریعا به مقصد برسانند . این گونه بود که فرمان شاه یا خبری از ساتراپ ها می توانست سریعا به دور ترین ناحیه سرزمین .به مقصد برسد.به قول هرودت ((در میان موجودات فانی موجودی نیست که زودتر از چاپار پارسی به مقصد برسد....آنها آنقدر اسب و آدم نگاه می دارند تا هر یک روز راه 4 تا 5 فرسنگ یک چاپار و یک اسب داشته باشند.))
علاوه بر این در نقاط استراتژیک برای مخابره اخبار خیلی فوری برج های آتش وجود داشت تا سریعا خبر را برسانند.
 
  • Like
واکنش ها: L0VE

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
درجات نظامی


در ایران باستان آموزش های مرتبی به شکل امروزی وجود نداشته اما همانطور که از اسناد به چشم می خورد قانون سربازی از همان زمان بوده و سربازی و آموزش های نظامی وظیفه هر جوانی بوده....
اما این افراد هیچ درجه نظامی نداشتند مگر اینکه به عنوان مزدور به نیروهای نظامی می پیوستند و زیر نظر فرمانده ایی که در دژ ها قرار داشتند خدمت می کردند((دژبان یا کارانا))
اما درجات نظامی در زمان جنگ مخصوصا در زمان کوروش کبیر اینگونه بوده:
1- شاه یا فرمانده کل قوا
2- میریاک .معادل سرلشکر.فرمانده 10000 نفر
3- شیل یاک.معادل سرهنگ .فرمالنده 1000 نفر 4- تاخیاک.معادل سروان
4- کادیاک.معادل گروهبان
5- پانیاک.سرجوخه
 
  • Like
واکنش ها: L0VE

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
منابع :


-تاریخ اجتماعی ایران
دکتر عزت الله نوذری
-تاریخ ایران قبل از اسلام
حسن پیرنیا
-تاریخ 4هزار ساله ارتش ایران
اسد الله معطوفی
-تاریخ ارتش ایران
غلامرضا علی بابائی
 

Similar threads

بالا