نمیدانم تا حالا به چهره مظلوم و معصوم کودکانی که فال می فروشند دقت کردید؟ یا اونهایی که در چهارراه ها گل می فروشند؟ نمی دانم متوجه حس انتقام جویی و کینه ای که در چشمانشان برق میزند شده اید یا نه، ما آدمها باید خیلی بی رحم و سنگدل باشیم که این درد را در اجتماع ببینیم و اشک در چشمانمان حلقه نزند واقعا بعضی ها چه طور می توانند خیلی راحت پولشان را دور بریزند و انواع و اقسام چیزهای بی مصرف را بخرند بدون هیچ نیازی، ولی خیلی از این کودکان باشند که پولی برای خرید واجب ترین نیازهایشان نداشته باشند و با حسرت به دستان ما و کودکان بی دردمان بنگرند.
تا حالا شده با یک لبخند مهربانانه نه از روی تمسخر به این کودکان محبت کنیم یا اینکه پیش خودمان می گوییم آنها زندگی خودشان را دارند و ما هم زندگی خودمان را ، تا حالا گفتیم به ما چه مربوط که آنها چه احتیاج دارند؟
نه ، نه، حداقل می دانم همه ما آدمها هنوز عضوی به نام قلب در سینه هایمان داریم که به خاطر کمک به همنوعی کوچک و نیازمند می تپد ، همه ما می دانیم که آنها هم مثل ما احتیاج به آرامش و زندگی کردن در آسایش را دارند همه ما می دانیم آنها هم دوست دارند دست در دستان گرم پدر بگذارند و از گرمای وجود مهربانش بهره ببرند می دانیم آنها هم به آغوش مادر نیاز دارند و به نوازشهایش.
چرا؟! به چه گناهی؟! به چه جرمی این کودکان حق زندگی بی ترس و دلهره را ندارند به چه جرمی هر شب قبل از خواب شیرین کودکانه باید بازخواست شوند که چه قدر در روز درآمد داشتند؟
چرا به جای دیدن رویای شیرین کودکانه در خواب ، باید از درد زخم روی دستشان و خستگی پاهایشان خوابشان نبرد؟ آرزوی هر کودکی داشتن دوچرخه و عروسک و ماشین و.... است، اما آرزوی کودکان خیابانی داشتن یک سقف بی منت بالای سرشان و داشتن جایی گرم و نرم برای خوابشان است اگر هر کدام از ما آدمها یک مقدار ناچیز از خریدهای بیهوده مان صرف نظر کنیم و پولش رابرای کمک به این کودکان بی گناه پس انداز کنیم می توانیم به این کودکان کمک کنیم تا زودتر به آرزوهایشان برسند.
تا حالا شده با یک لبخند مهربانانه نه از روی تمسخر به این کودکان محبت کنیم یا اینکه پیش خودمان می گوییم آنها زندگی خودشان را دارند و ما هم زندگی خودمان را ، تا حالا گفتیم به ما چه مربوط که آنها چه احتیاج دارند؟
نه ، نه، حداقل می دانم همه ما آدمها هنوز عضوی به نام قلب در سینه هایمان داریم که به خاطر کمک به همنوعی کوچک و نیازمند می تپد ، همه ما می دانیم که آنها هم مثل ما احتیاج به آرامش و زندگی کردن در آسایش را دارند همه ما می دانیم آنها هم دوست دارند دست در دستان گرم پدر بگذارند و از گرمای وجود مهربانش بهره ببرند می دانیم آنها هم به آغوش مادر نیاز دارند و به نوازشهایش.
چرا؟! به چه گناهی؟! به چه جرمی این کودکان حق زندگی بی ترس و دلهره را ندارند به چه جرمی هر شب قبل از خواب شیرین کودکانه باید بازخواست شوند که چه قدر در روز درآمد داشتند؟
چرا به جای دیدن رویای شیرین کودکانه در خواب ، باید از درد زخم روی دستشان و خستگی پاهایشان خوابشان نبرد؟ آرزوی هر کودکی داشتن دوچرخه و عروسک و ماشین و.... است، اما آرزوی کودکان خیابانی داشتن یک سقف بی منت بالای سرشان و داشتن جایی گرم و نرم برای خوابشان است اگر هر کدام از ما آدمها یک مقدار ناچیز از خریدهای بیهوده مان صرف نظر کنیم و پولش رابرای کمک به این کودکان بی گناه پس انداز کنیم می توانیم به این کودکان کمک کنیم تا زودتر به آرزوهایشان برسند.