اگه یه روز بفهمین که ممکنه دچار یه بیماری مثل MSباشین ...عکس العملتون چیه ؟؟؟

[samira.bas]

البته جالب شاید باشه من
دوبار این حالت پیش اومد
ولی زیاد فکر دنیا
اینکه دارم میمیرم و ناراحت باشم که دنیا داره تموم میشه نبودما
خه این دنیا هم زیاد مالی نیست که........
همش درد و رنج مخصوصا خودم که حتی تو خیابون هم از دیدن خیلی چیزا ناراحت میشم

فقط گیر همون مسائل بودم

میدونی منم مشکلم مرگ نبود........

میترسیدم که فلج بشم و نیازمند کمک دیگران............. این فکر واقعا آزار دهنده است .

 

[shahin.20]

من توی یک سال اخیر دچار مشکلات جسمی شدم...........که ممکن بود دچار MS باشم(که خوشبختانه یا نمیدونم!!.....من دچارش نبودم).............توی مدتی که با این موضوع در کلنجار بودم...........دائما تحقیق میکردم....اینترنت ، کتاب ها ، پزشک ها.......خلاصه ته و توش رو در آوردم............ با کسانی هم که دچار این بیماری بودند برخورد داشتم و دیدگاههاشون در مورد MS و زندگی و آینده برام خیلی جالب بود.........

حالا شما

اگه یه روز بفهمین که ممکنه دچار یه بیماری مثل MSباشین ...عکس العملتون چیه ؟؟؟
​

واقعا!!!!!!!!؟
بلا به دور.......
من اتفاق خاصی واسم نمیوفته....
انگار که دارم توی یه فیلم میبینم.....
دلیلشم خیلی فک کردم الان میبینم که بخاطر اینه که من هدف خاصی تو زندگیم ندارم....
ولی ناراحت شدن و غصه خوردن خونوادم خیلی عذابم خواهد داد یعنی فقط به رفع اون فک میکنم(حالا یا بهشون نمیگم یا هرچی)

 

[samira.bas]

واقعا!!!!!!!!؟
بلا به دور.......
من اتفاق خاصی واسم نمیوفته....
انگار که دارم توی یه فیلم میبینم.....
دلیلشم خیلی فک کردم الان میبینم که بخاطر اینه که من هدف خاصی تو زندگیم ندارم....
ولی ناراحت شدن و غصه خوردن خونوادم خیلی عذابم خواهد داد یعنی فقط به رفع اون فک میکنم(حالا یا بهشون نمیگم یا هرچی)

بله خانواده هم مهمه ..............

 

[Sarp]

خیلی زود باهاش کنار میام !

 

[shahin.20]

بله خانواده هم مهمه ..............

والا من سرما بخورم یا ام اس بگیرم فرقی به حالم نمیکنه.....
یه خونواده میمونه ددیگه!!
چیز دیگم هست از قلم افتاده باشه؟

 

[samira.bas]

خیلی زود باهاش کنار میام !

چطورییییی؟

 

[پرفسور ناشناس]

آدم باید با همه چی کنار بیاد و اونو بخشی از زندگی بدونه.
حتما خدا خودش بهتر میدونه.
خدا بنده هاشو که دوست داره امتحان میکنه.

 

[نرگسیا]

سلام

سلام

عزیزم آدم تاتو موقعیت قرار نگیره نمیتونه درکش کنه

مادر من 15 سال سرطان داشت و دکترا تو همون سال اول جوابش کردن

اما 15 سال با روحیه با بیماری که اسمش آدمو آب میکنه جنگید

درسته که الان دیگه کنارم نیست اما تصویر زیباش همیشه خاطرم هست

و اینکه درس بزرگ مقاومتو بهم داد

عزیزم مرگ و زندگی دست خداست امیدت به خدا باشه

من اگه قرار باشه فقط یه روز زنده باشم ترجیح میدم قشنگ ترین لحظا تو رقم

بزنم

 

[samira.bas]

عزیزم آدم تاتو موقعیت قرار نگیره نمیتونه درکش کنه

مادر من 15 سال سرطان داشت و دکترا تو همون سال اول جوابش کردن

اما 15 سال با روحیه با بیماری که اسمش آدمو آب میکنه جنگید

درسته که الان دیگه کنارم نیست اما تصویر زیباش همیشه خاطرم هست

و اینکه درس بزرگ مقاومتو بهم داد

عزیزم مرگ و زندگی دست خداست امیدت به خدا باشه

من اگه قرار باشه فقط یه روز زنده باشم ترجیح میدم قشنگ ترین لحظا تو رقم

بزنم

خدا رحمت کنه مادرتون رو.....ممنونم.

 

[shahin.20]

عزیزم آدم تاتو موقعیت قرار نگیره نمیتونه درکش کنه

مادر من 15 سال سرطان داشت و دکترا تو همون سال اول جوابش کردن

اما 15 سال با روحیه با بیماری که اسمش آدمو آب میکنه جنگید

درسته که الان دیگه کنارم نیست اما تصویر زیباش همیشه خاطرم هست

و اینکه درس بزرگ مقاومتو بهم داد

عزیزم مرگ و زندگی دست خداست امیدت به خدا باشه

من اگه قرار باشه فقط یه روز زنده باشم ترجیح میدم قشنگ ترین لحظا تو رقم

بزنم

بجای غصه اومدی درس به ما دادی...
مرسی!!!!!!!!!!!

 

[nice_Alice]

خیلی سخته حتما تا یه مدت نمیتونم این مساله رو قبول کنم
ولی بعد یه مدت با آشنا شدن با اصل بیماری و راههای درمان یا کنترل کم کم آدم میتون خودشو هماهنگ کنه
ترس آدما از چیزاییه که اونارو نمیشناسن
آدما از چیزی که دربارش اطلاعی ندارن میترسن که بعد آشنایی شاید60درصدترسشون بریزه

 

[salizadeniri]

ms واقعا سخته ناامید میشم
چند وقت پیش شنیدم یکی از اشناهامون گرفته و نمیتونه دختر سه سالش رو بغل کنه خیلی ناراحت شدم
ولی من سرطان خوش خیم دارم که باهاش کنار امدم

عالیه
افرین به روحیه تون!

 

[Abteen]

من کلا آدم سخت گیری نیستم!!
ولی همیشه دوست دارم سالم بمیرم.اصلا تصور اینکه وقت مرگم مریض باشم(حتی سرماخوردگی) اذیتم میکنه.

 

[Miss Nini]

واقعا نمیدونم هیچ اطلاعاتی در این مورد ندارم
انسان قبل از اینکه تو اون شرایط قرار بگیره خیلی حرفها میزنه اما تا تو اون شرایط قرار نگیری نمی تونی بگی
ولی بگم الان میترسم

 

[Aghrab Khatoon]

من قبل از اینکه اتفاقی بیفته از غصه خودم میمیرم.............

 

[m.e.a.r]

سمیرا اونارو ول کن .حالا حالت خوبه؟ .دیگه پاهات نمیگیره؟

 

[solar flare]

من هم دچار این تردید بودم با این تفاوت که بهم گفته بودن سرطان استخوانی دارم
بیماری مشکوکی بود اما خدا رو شکر تموم شد

 

[samira.bas]

من هم دچار این تردید بودم با این تفاوت که بهم گفته بودن سرطان استخوانی دارم
بیماری مشکوکی بود اما خدا رو شکر تموم شد

خدا رو شکر...شرایط سختیه .......

سمیرا اونارو ول کن .حالا حالت خوبه؟ .دیگه پاهات نمیگیره؟

دارم سعی می کنم بهتر بشم........

من قبل از اینکه اتفاقی بیفته از غصه خودم میمیرم.............

واقعاً ؟ ولی دیگه اونقدر ها هم بد نیست کسانی هستند که سالهات در کنار این بیماری زندگی عادی دارن .....

واقعا نمیدونم هیچ اطلاعاتی در این مورد ندارم
انسان قبل از اینکه تو اون شرایط قرار بگیره خیلی حرفها میزنه اما تا تو اون شرایط قرار نگیری نمی تونی بگی
ولی بگم الان میترسم

شرایط سختیه ولی من دیگه نمیتسم حتی اگه یه روز بهم بگن بیمارم

من کلا آدم سخت گیری نیستم!!
ولی همیشه دوست دارم سالم بمیرم.اصلا تصور اینکه وقت مرگم مریض باشم(حتی سرماخوردگی) اذیتم میکنه.

آدم سالم که نمیمیره !؟؟

خیلی سخته حتما تا یه مدت نمیتونم این مساله رو قبول کنم
ولی بعد یه مدت با آشنا شدن با اصل بیماری و راههای درمان یا کنترل کم کم آدم میتون خودشو هماهنگ کنه
ترس آدما از چیزاییه که اونارو نمیشناسن
آدما از چیزی که دربارش اطلاعی ندارن میترسن که بعد آشنایی شاید60درصدترسشون بریزه

 

[rahajo0on]

واقعا سخته همون لحظه آدم کل زندگیش جلو چشمش میاد و یه آن دلش برای پدر و مادرش واقعا تنگ میشه!!!!!!!!!

 

[masisabz]

من دوست دارم یدفعه بمیرم، مریض شدن، بعد مردن حال آدمو میگیره!!

 

[samira.bas]

واقعا سخته همون لحظه آدم کل زندگیش جلو چشمش میاد و یه آن دلش برای پدر و مادرش واقعا تنگ میشه!!!!!!!!!

اوههههههوم.......اولش خیلی وحشتناکه.........

 

[samira.bas]

من دوست دارم یدفعه بمیرم، مریض شدن، بعد مردن حال آدمو میگیره!!

حالا اگه یه روز بفهمی مریضی (خدای نکرده ) عکس العملت چیه ؟؟؟؟

 

[rahajo0on]

اوههههههوم.......اولش خیلی وحشتناکه.........

آره خیلی

 

[زيگفريد]

من توی یک سال اخیر دچار مشکلات جسمی شدم...........که ممکن بود دچار MS باشم(که خوشبختانه یا نمیدونم!!.....من دچارش نبودم).............توی مدتی که با این موضوع در کلنجار بودم...........دائما تحقیق میکردم....اینترنت ، کتاب ها ، پزشک ها.......خلاصه ته و توش رو در آوردم............ با کسانی هم که دچار این بیماری بودند برخورد داشتم و دیدگاههاشون در مورد MS و زندگی و آینده برام خیلی جالب بود.........​

حالا شما ​

اگه یه روز بفهمین که ممکنه دچار یه بیماری مثل MSباشین ...عکس العملتون چیه ؟؟؟​

خب خدا رو شکر که ام اس نداشتید . ولی حتی اگر خدای نکرده این بیماری رو هم داشتید نباید خیلی نگران میشدید . امروزه این بیماری مثل سابق خطرناک و لاعلاج نیست .

مثلا همسر یکی از همکارانم در شرکت سالهاست که این بیماری رو داره . دارو مصرف میکنه و تحت نظر پزشک هستش و ظاهرا مشکل خاصی در زندگی مشترک ندارند و فرزند هم دارند و زندگیشون تقریبا دارای سیر طبیعی هستش .

موارد اینچنینی رو بازم در اطرافیانم سراغ دارم که با وجود داشتن این بیماری دارای زندگی عادی هستند .

در حقیقت در مملکت ما خطر کشته شدن و یا معلول شدن در حوادث رانندگی بسیار بالاتر از خطر این بیماریهای خاص هستش !

در مورد اینکه اگر خودم مبتلا به این بیماری بشم عکس العملم در زندگی چه خواهد صادقانه بگم که نمیدونم !

یعنی انسان باید در واقعا در چنین موقعیتهائی قرار بگیره تا بشه عکس العملشو دید .

ولی روی هم رفته فکر کنم باهاش کنار بیام و شرایط مابقی زندگیمو باهاش وفق بدم .

 

[sami1984]

خیلی حس بدیه.....................
مخصوصا وقتی یادت میاد.انگار یه غم بزرگی روی سینت سنگینی می کنه.به خودت میگی چرا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما جنبه های مثبتی هم داره چون قدر تک تک لحظات زندگیت را می دونی.................
اما خوشحال شدم که ام اس نداری..............................

 

[samira.bas]

خیلی حس بدیه.....................
مخصوصا وقتی یادت میاد.انگار یه غم بزرگی روی سینت سنگینی می کنه.به خودت میگی چرا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما جنبه های مثبتی هم داره چون قدر تک تک لحظات زندگیت را می دونی.................
اما خوشحال شدم که ام اس نداری..............................

ممنونمممممممم..................... من نگفتم چرا من ولی از اینکه از پا بیفتم و محتاج به غیر بشمممم خیلی میترسیدم...

خب خدا رو شکر که ام اس نداشتید . ولی حتی اگر خدای نکرده این بیماری رو هم داشتید نباید خیلی نگران میشدید . امروزه این بیماری مثل سابق خطرناک و لاعلاج نیست .

مثلا همسر یکی از همکارانم در شرکت سالهاست که این بیماری رو داره . دارو مصرف میکنه و تحت نظر پزشک هستش و ظاهرا مشکل خاصی در زندگی مشترک ندارند و فرزند هم دارند و زندگیشون تقریبا دارای سیر طبیعی هستش .

موارد اینچنینی رو بازم در اطرافیانم سراغ دارم که با وجود داشتن این بیماری دارای زندگی عادی هستند .

در حقیقت در مملکت ما خطر کشته شدن و یا معلول شدن در حوادث رانندگی بسیار بالاتر از خطر این بیماریهای خاص هستش !

در مورد اینکه اگر خودم مبتلا به این بیماری بشم عکس العملم در زندگی چه خواهد صادقانه بگم که نمیدونم !

یعنی انسان باید در واقعا در چنین موقعیتهائی قرار بگیره تا بشه عکس العملشو دید .

ولی روی هم رفته فکر کنم باهاش کنار بیام و شرایط مابقی زندگیمو باهاش وفق بدم .

بله منم در آخر به این نتیجه رسیدم که نباید ازش بترسم (اگه بیمار میبودم) ولی اولش واقعا ترسیده بودم

 

[Miss Nini]

واقعا سخته همون لحظه آدم کل زندگیش جلو چشمش میاد و یه آن دلش برای پدر و مادرش واقعا تنگ میشه!!!!!!!!!

فکر کنم بیشتر از اینکه آدم برای خودش بترسه دلش برای اطرافیانش تنگ میشه که نمی دونه بازم می بینتشون یا نه

 

[negin17h]

نمیگم MS اما خب این بلا سرم اومده و خدا رو شکر به طرز معجزه آسایی به خیر گذشت. من فکر میکنم خود آدم کمتر از اطرافيانش میترسه.
حس بدیه که همه ناراحت باشن و نتونی کاری بکنی. به نظر من امید در 99% موارد مشکلات رو حل میکنه

 

[rahajo0on]

فکر کنم بیشتر از اینکه آدم برای خودش بترسه دلش برای اطرافیانش تنگ میشه که نمی دونه بازم می بینتشون یا نه

دقیقا

 

[khosroshahiy]

من هميشه از خدا خواستم بيشتر از ظرفيتم مرا به چالش نكشد چون كه رد خواهم شد

يه ذره زندگي تو اين شرايط مشكله