من در آستانه ي عشق توسکوت میکنم...
نه اینکه گله ای نیست...
گلویی نمانده برای فریاد...
تو چه ميفهمی
حال و روز
کسی را که ديگر هيـچ
نگاهی
دلش را نمی لرزاند
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کنآب در هـــاون کــوبیــدن است
اینکـــه مـَـن شعــر بِنــویسـَـم و تـــو فـــال قَهـــوه بگیـــری.
وقتــی ؛ آخـَــرِ همــه ی شعــرهــای مَـن
تــــو مـی آیــی ؛
و تــــهِ همــه ی فنجـــان هـــای تـــو
مـَـن میـــــروَم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
نگاه کن | ادبیات | 217 | |
![]() |
یادداشت کن ! | ادبیات | 1292 | |
![]() |
معماری با مصالحی از جنس دل | ادبیات | 18262 | |
![]() |
دل نامه یا نامه دل | ادبیات | 9479 | |
![]() |
دل نوشتههاي عرفاني | ادبیات | 430 |