خواستگاری در سه سوت

[ITDeveloper]

عجب جواتی هستیا

پی نوشت: یعنی به ذهنت نرسید نیگا کنی ببینی حلقه داره یا کلا این چیزا رو نمی دونی؟

کلا می میرم واسه این بحث ها
و این نمونه ها
این دوستمون هم خوب گفتن بابا
.
بعضی دختر ها الکی هم شده حلقه می کنند دستشون که بعضی پسرها اذیتشون نکنند
شما اول می دید
.
حالا هم دیر نشده مثل یه مرد می ری جلو و البته تنها بهش همه چیو می گی
.
البته راه های دیگه هم است
اگر می تونی یک خانم دیگه رو بفرست طرفش که ببینه اولا قصد ازدواج داره یا نه
نامزد داره یا نه
با پسری با شرایط تو حاضره ازدواج کنه یا نه
و سوالات دیگر

 

[mehdisepehri]

دوست عزیز ، ببخشید رک میگم حرفم رو ، اما بهتره کمی صبر کنی...
یه کم با تجربه تر که بشی می فهمی خیییییلی خبری هم نیست!
جدی میگم!
متاسفانه در فرهنگ ما چون این مسایل به نوعی تابو است ، هیچ کس جووونها رو راهنمایی نمیکنه!
و خب اونها هیچی از مسایل رو به رو ندارن!
فقط یه نکته رو بگم ، مطمئنن احساساتت به همون آتشینی که ایجاد شده به همون مدل هم فروکش میکنه...
وقتی شما "هیچ" شناختی نسبت به ایشون نداری ، دقیقا چرا بهش علاقه مند شدی؟؟
مسلما از روی ظاهرشون دیگه!
و خب این اسمش عشق نیست!
و یه نکته رو هم برادرانه بهت بگم ، صبر کن و با دوست داشتن همراه زندگیت رو انتخاب کن ، نه "مثلا" با عاشقی!!
وبه قول اون دوستمون ، حتما یه سری به مرکز مشاوره بزن...
مطمئن باش حالا حالا کلی وقت داری...
نگران نباش و خودت رو درگیر رابطه ای نکن که هدفت رو گم کنی...
به هر حال ، خود دانی!
انشالله موفق باشی...

 

[haltash]

دوست عزیز، یه سوال دارم، از چیه این دختر خوشت اومده؟

منظورم اینه که شما به نظر میرسه که اصلاً نمیشناسیش، یه چیزایی رو داری از رو ظاهرش حدس میزنی، اصلاً نمیدونی آیا به تو به چشم یه مزاحم نگاه میکنه، یا اصلاً این حس رو نسبت بهت داره که از نظر فرهنگی به هم میخورین یا نه؟ اون به نظر میاد از چه قشر و طبقه اجتماعی و خانواده ای باشه؟؟

پس به نظر بنده شما احتمالاً از قیافه دختره خوشت اومده....!! حتی نمیدونی خصوصیات اخلاقیش چیه .....

بعد شما کاری که کردی این بوده که شماره گذاشتی تو جزوش .... انگار که اون یه دختر خیابونی بوده که از شیشه ماشین بهش شماره دادی! اونم لابد به خاطر زیباییش ....
بعدشم لابد توقع داشتی بهت زنگ بزنه ....

بعدشم میگی که : من تا حالا هیچ وقت تو زندگیم شکست نخوردم.هر کاری که به تلاش خودم بستگی داشته توش موفق شدم.دوس ندارم اولین شکستم شکست عشقی باشه....

آخه تعریفت از "شکست" چیه؟ بعدشم تعریفت از "تلاش" چیه؟

آخه تا وقتی نمیدونی اون اصلاً به تو حسی داره یا نه هیچ کار نمیتونی بکنی... حتی با خانوادتم نمیتونی بری خواستگاریش.... اگه دوست نداشته باشه که هیچ کودوم این کارا فایده نداره ....

بعدشم انقدر احساساتی شدی که میگی: ترجیح میدم این تابستون کنکور شرکت کنم و از این دانشگاه برم .... . . . . .

من که تو دلش نیستم بدونم.اگه میدونستم که چی تو دلش میگذره که مشکلی نداشتم.اون که به نظرم میاد از خونواده های سطح بالا از نظر فرهنگی باشن.از لحاظ مالی هم احتمالا متوسط به بالا یا بالا باشن.
از روی رفتارش تا حدودی به شخصیتش پی بردم.(خیلی با شخصیت و با وقار هست.مثل خیلی از دخترای کلاس که به روی اکثر پسرها میخندن و باهاشون شوخی میکنند نیست. ).از لحاظ ظاهر و قیافه هم دوست داشتنیه.
چون تجربه دوست دختر یا خواستگاری رو ندارم اشتباه کردم و داخل جزوش شمارم رو نوشتم.قبول دارم که گاف دادم.
تعریف شکست اینه که نتونی کاری رو میخوای انجام بدی رو به سرانجام برسونی.درسته در مقطع زمانی ممکنه در کارت موفق نشی ولی در نهایت با تلاش اون کار رو به درستی به سرانجام برسونی.
تلاش هم معلومه که.سعی و کوشش در راه رسیدن به هدفت.(سعی و کوشش منسجم.)
میگم که از دانشگاه برم واسه اینکه اگه دوسم نداره این طوری با دیدن من اون اذیت میشه و همچنین خودم.+ اینکه توی کلاس هر جلسه واسه گندی که زدم باید خجالت بکشم.

 

[haltash]

کلا می میرم واسه این بحث ها
و این نمونه ها
این دوستمون هم خوب گفتن بابا
.
بعضی دختر ها الکی هم شده حلقه می کنند دستشون که بعضی پسرها اذیتشون نکنند
شما اول می دید
.
حالا هم دیر نشده مثل یه مرد می ری جلو و البته تنها بهش همه چیو می گی
.
البته راه های دیگه هم است
اگر می تونی یک خانم دیگه رو بفرست طرفش که ببینه اولا قصد ازدواج داره یا نه
نامزد داره یا نه
با پسری با شرایط تو حاضره ازدواج کنه یا نه
و سوالات دیگر

من هم میگم یه بار دیگه شانسم رو امتحان کنم و برم باهاش حرف بزنم ولی اکثر دوستان میگن خودت جلو نرو که ازت متنفر میشه.
میترسم کسی رو بفرستم جلو بدتر از دستم ناراحت بشه.اگه مطالب قبلی رو خونده باشی بنظر میرسه که از واسطه خوشش نیاد.

 

[haltash]

دوست عزیز ، ببخشید رک میگم حرفم رو ، اما بهتره کمی صبر کنی...
یه کم با تجربه تر که بشی می فهمی خیییییلی خبری هم نیست!
جدی میگم!
متاسفانه در فرهنگ ما چون این مسایل به نوعی تابو است ، هیچ کس جووونها رو راهنمایی نمیکنه!
و خب اونها هیچی از مسایل رو به رو ندارن!
فقط یه نکته رو بگم ، مطمئنن احساساتت به همون آتشینی که ایجاد شده به همون مدل هم فروکش میکنه...
وقتی شما "هیچ" شناختی نسبت به ایشون نداری ، دقیقا چرا بهش علاقه مند شدی؟؟
مسلما از روی ظاهرشون دیگه!
و خب این اسمش عشق نیست!
و یه نکته رو هم برادرانه بهت بگم ، صبر کن و با دوست داشتن همراه زندگیت رو انتخاب کن ، نه "مثلا" با عاشقی!!
وبه قول اون دوستمون ، حتما یه سری به مرکز مشاوره بزن...
مطمئن باش حالا حالا کلی وقت داری...
نگران نباش و خودت رو درگیر رابطه ای نکن که هدفت رو گم کنی...
به هر حال ، خود دانی!
انشالله موفق باشی...

این طور نیست که خاموش بشه!!!!
ظاهرش + رفتار و شخصیتش که قبلا هم گفتم.مثل خیلی ها توی کلاس نیست که با پسرای کلاس شوخی کنه و بخنده و از این حرکاتی که من دوس ندارم انجام بده.سر کلاس خیلی سنگین و با شخصیته.
ول کنید این مشاوره رفتنمون رو.مرغ من همیشه یک پا داشته.به من ثابت شده اولین تصمیم همیشه بهترین تصمیم بوده.

 

[haltash]

دختری که تو میگی مطمئن باش با اون کارت نمیذاره بشناسیش ولی اگه به مامانت بگی و این حرفا یه مدت با هم رفت و آمد میکنید و بعد هم رو میشناسید و جواب بله یا نه رو میگیری.
کلا به نظرم بعد از اینکه مامانت اومدن بعدش برو برای آشنایی در غیر این صورت به چشم یه مزاحم بهت نگاه میکنه!

قبلا عرض کردم.تا با هم صحبت نکنیم و مطمئن نشم که به درد هم میخوریم نمیتونم خونوادم رو با خودم بیارم.ممکنه جوابش منفی باشه و هم من و هم خونوادم سنگ روی یخ بشیم.

 

[TELLI]

سلام
من هم دقیقا" عین همین وضوع واسم تو دانشگاه پیش اومد ....!!!خوب ابراز علاقت با نوشتن شماره تو جزوه اصلا" جالب نبود

 

[haltash]

سلام
من هم دقیقا" عین همین وضوع واسم تو دانشگاه پیش اومد ....!!!خوب ابراز علاقت با نوشتن شماره تو جزوه اصلا" جالب نبود

میدونم جالب نبوده.مطمئنم اگه باهاش حرف میزدم و شمارش رو میخواستم بهم شمارش رو میداد ولی با این کارم همه چیو خراب کردم.
تو چیکار کردی؟به نتیجه رسیدی؟

 

[TELLI]

میدونم جالب نبوده.مطمئنم اگه باهاش حرف میزدم و شمارش رو میخواستم بهم شمارش رو میداد ولی با این کارم همه چیو خراب کردم.
تو چیکار کردی؟به نتیجه رسیدی؟

جالبه واسم آخه منم همینطوری مثل قضیه شما بردم شماره رو بهش دادم گفتم این مال شماست جا مونده بود داخل جزوه! ...
خیلی ناراحت بودم که چرا اینکارو کرده بود...آخه منم دوسش داشتم نمیدونستم که اونم منو دوست داره وقتی این کارشو دیدم فکر کردم در موردش اشتباه کردم... درموردش یک فکر دیگه کردم تصور بدی ازش تو ذهنم اومد .با اینکه همه میدونستن با ادب و مثبت ترین پسر دانشگامون همین آقا بود.
من مطمئنم اون دختر خانوم هم مثل من در مورد شما بد فکر کرده...

 

[haltash]

جالبه واسم آخه منم همینطوری مثل قضیه شما بردم شماره رو بهش دادم گفتم این مال شماست جا مونده بود داخل جزوه! ...
خیلی ناراحت بودم که چرا اینکارو کرده بود...آخه منم دوسش داشتم نمیدونستم که اونم منو دوست داره وقتی این کارشو دیدم فکر کردم در موردش اشتباه کردم... درموردش یک فکر دیگه کردم تصور بدی ازش تو ذهنم اومد .با اینکه همه میدونستن با ادب و مثبت ترین پسر دانشگامون همین آقا بود.
من مطمئنم اون دختر خانوم هم مثل من در مورد شما بد فکر کرده...

بهش فرصت این رو دادید که بهتون توضیح بده.یا دیگه جراتش رو نداشت که واسه توضیح بیاد.موفق شد یا نه؟
حالا به نظرتون باید چیکار کنم تا بهش بگم من چه قصدی داشتم.
بهش بگم که چون اهل دوست دختر و این مسائل نیستم و کلا با دخترها(حتی دخترهای فامیل )فقط در حد سلام و علیک سلام.بیشتر حرف نزدم و نتونستم مستقیم باهاتون صحبت کنم.چون خجالتی هستم.و میخواستم تلفنی باهاتون صحبت کنم.
بهش بگم که باید بدونه که این اشتباه من سلامت اخلاقی من رو میرسونه نه بی شخصیتیم رو
لطفا راهنماییم کنید.ممنونم...

 

[لیمویی]

بعد از عید برو جلو سلام کن اجازم نمیخواد بگیری جلوی دوستشم باشه عیبی نداره حتی اگه دوستشم وایساده یا دوستش خواست بره بگو شما هم حضور داشته باشید بعد بگو:

من معذرت میخوام می خواستم با شما در مورد خودم صحبت کنم و چون تا به حال با خانوما صحبتی نداشتم روم نمیشد رو در رو صحبت کنم و دیگه نمیدونستم باید چکار کنم که اون اشتباه رو کردم
من چون شما رو دختر با حیا و باوقاری دیدم تحت تاثیر رفتار و اخلاقتون قرار گرفتم و میخواستم نظرتون رو در مورد خودم بدونم و خونوادمو بیارم نظرتون چیه؟اگه دیدی مثبته که هیچی میری بقیه مراحل اگه جوابش منفیه خیلی سنگین خداحافظی بکن و برو به هیچ عنوان هم التماس نکن.....اصرار بیش از حد هم خیلی بده!!!

بعدم:شما اگه دنبال این تیپ دخترا هستین بدونین که این جور دخترا در غیاب خونواده با هیچ کس نمیشینن و رو به کسی نمیدن دیگه هیچ وقت از این کارا نکنید!

 

[haltash]

بعد از عید برو جلو سلام کن اجازم نمیخواد بگیری جلوی دوستشم باشه عیبی نداره حتی اگه دوستشم وایساده یا دوستش خواست بره بگو شما هم حضور داشته باشید بعد بگو:

من معذرت میخوام می خواستم با شما در مورد خودم صحبت کنم و چون تا به حال با خانوما صحبتی نداشتم روم نمیشد رو در رو صحبت کنم و دیگه نمیدونستم باید چکار کنم که اون اشتباه رو کردم
من چون شما رو دختر با حیا و باوقاری دیدم تحت تاثیر رفتار و اخلاقتون قرار گرفتم و میخواستم نظرتون رو در مورد خودم بدونم و خونوادمو بیارم نظرتون چیه؟اگه دیدی مثبته که هیچی میری بقیه مراحل اگه جوابش منفیه خیلی سنگین خداحافظی بکن و برو به هیچ عنوان هم التماس نکن.....اصرار بیش از حد هم خیلی بده!!!

بعدم:شما اگه دنبال این تیپ دخترا هستین بدونین که این جور دخترا در غیاب خونواده با هیچ کس نمیشینن و رو به کسی نمیدن دیگه هیچ وقت از این کارا نکنید!

ممنونم از کمکهات.
به نظرم باید بهش فرصت جواب دادن بدم.این طوری فکر کنم بهتر نتیجه بده.بهش بگم که فکراش رو بکنه و منتظر پاسخش هستم
این طور بهتر نیست؟.

 

[لیمویی]

بله بهتره.

 

[haltash]

یکی از بچه ها میگه فعلا چیزی بهش نگم و منتظر یه حرکتی از اون باشم بعد واکنش نشون بدم.
آخرش نفهمیدیم چی کار کنیم!!!!!

 

[fateme_003]

یکی از بچه ها میگه فعلا چیزی بهش نگم و منتظر یه حرکتی از اون باشم بعد واکنش نشون بدم.
آخرش نفهمیدیم چی کار کنیم!!!!!

نه پسر خوب اون دختری که شما گفتی مطمئن باش هیچ حرکتی نمیکنه حتی اگه به اندازه خودت عاشقت باشه البته با اون کاری که کردی که اصلا فکرشم نکن که حتی نگاه کنه چه برسه به حرکت!بهترین کار صبر کردنه باید یه خورده آتیشش بخوابه حتی اگه تا بعد عید یه مدت شده ولی همون روز اول که میبینتت داغ دلش تازه میشه!همونطوریکه با بقیه دخترا برخورد میکنی با اونم برخورد کن و سعی کن خودتو طوری نشون بدی که هیچی نشده!بعد اگه یه روزی که دوستش همراش نبود و تنها بود باهاش حرف بزن فکر میکنم خودت باید تنها و در نبود کس دیگه ای براش توضیح بدی!البته این نظر منه

 

[haltash]

نه پسر خوب اون دختری که شما گفتی مطمئن باش هیچ حرکتی نمیکنه حتی اگه به اندازه خودت عاشقت باشه البته با اون کاری که کردی که اصلا فکرشم نکن که حتی نگاه کنه چه برسه به حرکت!بهترین کار صبر کردنه باید یه خورده آتیشش بخوابه حتی اگه تا بعد عید یه مدت شده ولی همون روز اول که میبینتت داغ دلش تازه میشه!همونطوریکه با بقیه دخترا برخورد میکنی با اونم برخورد کن و سعی کن خودتو طوری نشون بدی که هیچی نشده!بعد اگه یه روزی که دوستش همراش نبود و تنها بود باهاش حرف بزن فکر میکنم خودت باید تنها و در نبود کس دیگه ای براش توضیح بدی!البته این نظر منه

خودم هم تصمیم دارم عجله نکنم.من به هر حال بهش گفتم که قصدم از اون کار ازدواج بوده نه دوست دختر و ....
هر چی فکر میکنم به این نتیجه میرسم که نباید غرورم رو زیر پا میذاشتم.حالا هم نمیخوام دوباره این کار رو بکنم.فقط در شرایطی باهاش حرف میزنم که لازم نباشه غرورم رو زیر پا بذارم.
باید یا تنها (داخل یا بیرون دانشگاه ) ببینمش که باهاش حرف بزنم و فقط 1 بار و درصورتی که جوابش منفی باشه دیگه کاری باهاش ندارم(حوصله ناز و ادا و... رو ندارم)
یا اینکه یه واکنشی نشون بده که دوسم داره.

 

[Alonel]

یک نظر و کمی تا قسمتی تجربه شخصی

یک نظر و کمی تا قسمتی تجربه شخصی

سلام دوستان
اولش با دیدن عنوان تاپیکت تو گوگل خیلی تعجب زده شدم و بعد از خوندن مباحث نظرات مطرح شده از باشگاهتون خوشم اومد و تصمیم گرفتم بجای اینکه تمام وقتم رو برای بهبود SEO سایتهای دیگه خرج کنم با عضویت تو این انجمن یکمی هم با هم قطار ها باشم!!!

مبحثی که شما و امیر جان (روش های درست...) عنوان کردی رو یه جورایی خودمم تجربه کردم.
البته اینم باید بگم که از اون دسته از آدم هایی هستم که به خانواده شدیدا مقید هستم و امر ازدواج خودمو به صورت کنترات به مادرم محول کردم ، اما ازاون جا که صحبت به صورت صرف کامل در مورد ازدواج نیست و فقط در مورد برقراری یک رابطه کاملا سالم و البته اخلاقی هست خودم یه چیزایی (با اجازه اساتید و مربیان بزرگوار) میدونم.

باید اینو بگم که اول از همه یه مقدماتی رو باید فراهم کرد نه اینکه یکهو بری پیش یه خانم محترم و بخوای با دادن یه شاخه گل رز ، گلایل و ... ابراز علاقه (اونم از نوع عشقی-نه رفاقتی و بی هیچ قصد پنهان) بکنی و توقع عکس العمل قابل پیش بینی داشته باشی.

از اینجا به بعدشو به صورت نوعی باز سازی تجربه شرح میدم.

تو دانشگاهمون یه خانم بسیار محترم از همکلاسی ها بود که به نظر من با بقیه تفاوت داشت و یه آدم فعال در اجتماع و با نمکی میومد.

منم بعد از کلی کلانجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که با اون رابطه ای از نوع یک دوستی کاملا پاک (بدون هیچ قصد خاک توسری و غیر خاک توسری ، از نوع همه رفاقت هایی که دو دوست معمولی از جنس غیر مخالف دارند!!) برقرار کنم.
بعد ازکلی مشاوره و پرس و جو از دوستان به یک منبع بینظیر برای دوست شدن رسیدم(کتاب Petit Prince اثر آنتوان دوسنت اگزوپری) که از اهلی شدن سخن گفته بود(خوندنشو به همه توصیه میکنم.) و مراحل اهلی کردن رو پشت سر گذاشتم .
بعد از مدتی صمیمی تر شدن از دوتا همکلاسی با گفتن این جمله جادویی:
-- میتونم شماره تلفنتو داشته باشم ، البته اگر نمیخوای ناراحت نمیشم --
(علت جادویی بودن در بخش دوم جملست) بعد از یه مدت که رابطه به صورت ارسال و دریافت چند پیامک معمولی بود متوجه شدیم که اگر خانواه هامون هم از این موضوع خبردار بشن بهتره تا سوء تفاهمی پیش نیاد.

حالا هم بصورت چکیده این نکته رو خدمتتون عرض میکنم که قصدتتون هرچی که میخواد باشه باشه(فکر بد نکنید ، اوناش دیگه منظورم نبود)شتاب زده و مثل بچه دبستانی ها رفتار نکنید یا مثل اون پسره تو فیلم ترانه مادری ترم 1 بازی و جو خواستگاری تو سال اول برداشتن بر ندارید.
سعی کنید با اهلی کردن به روابط اجتماعیتون شکل بدید تا از لذت پایداری دوستی ها به بقیه هم سهمی بدید.

خیلی خیلی شرمنده که وقت همه رو گرفتم