آخرین باری که بغض کردی کی بود؟

vafaaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا آدما اینقد راحت دل میشکونن

دلم خیلی گرفته اینقد که پا از خونه بیرون نمیزارم

بقیه میرن عید دیدنی من تنها میمونم تو خونه
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا آدما اینقد راحت دل میشکونن

دلم خیلی گرفته اینقد که پا از خونه بیرون نمیزارم

بقیه میرن عید دیدنی من تنها میمونم تو خونه

نمیدونم
اونی که دلمو شکوند بهم میگه ناراحت شدی ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
منم گفتم نه
اونم باور کرد!
به همین سادگی و راحتی
 

Tabrizli Atila

اخراجی موقت
چرا آدما اینقد راحت دل میشکونن

دلم خیلی گرفته اینقد که پا از خونه بیرون نمیزارم

بقیه میرن عید دیدنی من تنها میمونم تو خونه

اگه عقل داشتی باهاشون میرفتی(ببخشید که رک گفتم)

اینم جواب مولانا
مرغ گفتش خواجه در خلوت مه‌ایست
دین احمد را ترهب نیک نیست
از ترهب نهی کردست آن رسول
بدعتی چون در گرفتی ای فضول
جمعه شرطست و جماعت در نماز
امر معروف و ز منکر احتراز
رنج بدخویان کشیدن زیر صبر
منفعت دادن به خلقان هم‌چو ابر
خیر ناس آن ینفع الناس ای پدر
گر نه سنگی چه حریفی با مدر
در میان امت مرحوم باش
سنت احمد مهل محکوم باشد
گفت عقل هر که را نبود رسوخ
پیش عاقل او چو سنگست و کلوخ
چون حمارست آنک نانش امنیتست
صحبت او عین رهبانیتست
زانک غیر حق همه گردد رفات
کل آت بعد حین فهو آت
حکم او هم حکم قبلهٔ او بود
مرده‌اش خوان چونک مرده‌جو بود
هر که با این قوم باشد راهبست
که کلوخ و سنگ او را صاحبست
خود کلوخ و سنگ کس را ره نزد
زین کلوخان صد هزار آفت رسد
گفت مرغش پس جهاد آنگه بود
کین چنین ره‌زن میان ره بود
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منو تو آغوشت بگیر خدا، میخوام بخوابم…
آخه تو تنها کسی بودی، که دادی جوابم
منو تو آغوشت بگیر، میخوام برات بخونم
روی زمین چقدر بَده، میخوام پیشت بمونم
کی گفته باید بشکنم، تا دستمو بگیری؟
خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری
کی گفته باید گریه شبامو در بیاری،
تا لحظه ای وقت واسم بذاری؟
توی آغوش تو آرامش محضه
منو با خودت ببر حتی یه لحظه
بغلم کن منو بردار ببرم دور
ببرم از این زمین سرد و ناجور…
وقتی باید واسه ی رها شدن یه بی فروغ بود
واسه آرامش نسبی، کلی حرفای دروغ بود
تو که میگی پیشمی تا لحظه مرگ
اینکه میگن میشکنی رنجم میدی بگو کی گفته؟
توی آغوش تو دیگه تنها نیستم
هر نفس اسیر دست غمها نیستم
دیگه عاشقانه تر از عاشقانه ام
واسه موندن، دیگه با بها بهانه ام
توی آغوش تو از درد خبری نیست
از دروغ و حرفای زرد اثری نیست
نمیبینی کسی از هراس نونش
جلو حرف ناصواب بنده زبونش
توی آغوش تو آرامش محضه
 

vafaaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم
اونی که دلمو شکوند بهم میگه ناراحت شدی ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
منم گفتم نه
اونم باور کرد!
به همین سادگی و راحتی
ولی اونی که دل منو شکونده میدونه ولی اصلا براش مهم نیست:(
 

vafaaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه عقل داشتی باهاشون میرفتی(ببخشید که رک گفتم)

اینم جواب مولانا
مرغ گفتش خواجه در خلوت مه‌ایست
دین احمد را ترهب نیک نیست
از ترهب نهی کردست آن رسول
بدعتی چون در گرفتی ای فضول
جمعه شرطست و جماعت در نماز
امر معروف و ز منکر احتراز
رنج بدخویان کشیدن زیر صبر
منفعت دادن به خلقان هم‌چو ابر
خیر ناس آن ینفع الناس ای پدر
گر نه سنگی چه حریفی با مدر
در میان امت مرحوم باش
سنت احمد مهل محکوم باشد
گفت عقل هر که را نبود رسوخ
پیش عاقل او چو سنگست و کلوخ
چون حمارست آنک نانش امنیتست
صحبت او عین رهبانیتست
زانک غیر حق همه گردد رفات
کل آت بعد حین فهو آت
حکم او هم حکم قبلهٔ او بود
مرده‌اش خوان چونک مرده‌جو بود
هر که با این قوم باشد راهبست
که کلوخ و سنگ او را صاحبست
خود کلوخ و سنگ کس را ره نزد
زین کلوخان صد هزار آفت رسد
گفت مرغش پس جهاد آنگه بود
کین چنین ره‌زن میان ره بود
تا زمانی که شرایط طرف مقابل رو نمیدونی قضاوت نکن

من وقتی میرم باهاشون ولی اشک تو چشامه و. باعث ناراحتی بقیه میشم پس اگه نرم بهتره بخاطر اطرافیان
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
منو تو آغوشت بگیر خدا، میخوام بخوابم…
آخه تو تنها کسی بودی، که دادی جوابم
منو تو آغوشت بگیر، میخوام برات بخونم
روی زمین چقدر بَده، میخوام پیشت بمونم
کی گفته باید بشکنم، تا دستمو بگیری؟
خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری
کی گفته باید گریه شبامو در بیاری،
تا لحظه ای وقت واسم بذاری؟
توی آغوش تو آرامش محضه
منو با خودت ببر حتی یه لحظه
بغلم کن منو بردار ببرم دور
ببرم از این زمین سرد و ناجور…
وقتی باید واسه ی رها شدن یه بی فروغ بود
واسه آرامش نسبی، کلی حرفای دروغ بود
تو که میگی پیشمی تا لحظه مرگ
اینکه میگن میشکنی رنجم میدی بگو کی گفته؟
توی آغوش تو دیگه تنها نیستم
هر نفس اسیر دست غمها نیستم
دیگه عاشقانه تر از عاشقانه ام
واسه موندن، دیگه با بها بهانه ام
توی آغوش تو از درد خبری نیست
از دروغ و حرفای زرد اثری نیست
نمیبینی کسی از هراس نونش
جلو حرف ناصواب بنده زبونش
توی آغوش تو آرامش محضه
بیت اولش صدق کنه دیگه هیچ دلیلی برای ناراحتی توی جهان نیست
 

nika65

عضو جدید
کاربر ممتاز
با هم اتاقیم از کنار فروشگاه ها رد میشدیم
با شوق کودکانه به ویترین مغازه ها نگاه میکردیم
یهو
خدایا هوا سرده , رو زمین نشسته
داره مشقاشو مینویسه
یه ترازو هم کنارش
حالم بد شد
خوبی شهرهای کوچیک , مثل شهر خودم اینه که این چیزا رو نمیبینی
اما تو شهر بزرگی مثل مشهد شاید این چیزا برای بعضی ها عادی شده
اما برای من ,نه , هنوز نه

خواستم کمکش کنم , خواستم بهش پول بدم بدون اینکه خودمو وزن کنم
اما نه , اون غرور داشت
رفتم جلو , چقدر میگیری آقا پسر؟
هرچی دادی خانوم !

خودمو وزن کردم , ترازوش خراب بود روز قبل خودمو وزن کرده بودم
عدداش فرق داشت مهم نیست پولشو دادم
خانوم من خرد ندارم , این پول زیاد!

عیب نداره , منم خرد ندارم
بقیه اش مال خودت

کلی ذوق کرد
ازم تشکر کرد
و من بغض کردم , گریم گرفته بود ,با یه لبخند جوابشو دادم
تو فکر رفتم , فکری آزار دهنده
فردای این کوچولو چطوریه؟

همیشه..
ولی وقتی یه همچین صحنه ای و ببینم حالم خیلی خیلی بد میشه...
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین پنجشنبه گذشته . شب جمعه اخر سال که بود. رفته بودم شیرخوارگاه حضرت رقیه اونجا بغض گلمو گرفت
 

نگارجون

عضو جدید
دلم گرفته اي خدا
مگه نيستي اون بالا
مگه نگفتي هر كي درد داره بياد به من بگه
پرغصه است قلب من آخه نمي بيني چرا؟
 

peach_69

عضو جدید
همین چند ساعت پیش
ولی الان خیلی خوبم چون مشکلم حل شد به لطف خدا:smile::gol::gol::gol:
 

lo30

عضو جدید
کاربر ممتاز
با هم اتاقیم از کنار فروشگاه ها رد میشدیم
با شوق کودکانه به ویترین مغازه ها نگاه میکردیم
یهو
خدایا هوا سرده , رو زمین نشسته
داره مشقاشو مینویسه
یه ترازو هم کنارش
حالم بد شد
خوبی شهرهای کوچیک , مثل شهر خودم اینه که این چیزا رو نمیبینی
اما تو شهر بزرگی مثل مشهد شاید این چیزا برای بعضی ها عادی شده
اما برای من ,نه , هنوز نه

خواستم کمکش کنم , خواستم بهش پول بدم بدون اینکه خودمو وزن کنم
اما نه , اون غرور داشت
رفتم جلو , چقدر میگیری آقا پسر؟
هرچی دادی خانوم !

خودمو وزن کردم , ترازوش خراب بود روز قبل خودمو وزن کرده بودم
عدداش فرق داشت مهم نیست پولشو دادم
خانوم من خرد ندارم , این پول زیاد!

عیب نداره , منم خرد ندارم
بقیه اش مال خودت

کلی ذوق کرد
ازم تشکر کرد
و من بغض کردم , گریم گرفته بود ,با یه لبخند جوابشو دادم
تو فکر رفتم , فکری آزار دهنده
فردای این کوچولو چطوریه؟

خدا بزرگه.درست زندگی با اون شرایط واقعا سخت وعذاب آوره
اما شعر سعدی هم در این مورد بد نیست
حکایت درویش با روباه


یکی روبهی دید بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای که چون زندگانی به سر می‌برد؟
بدین دست و پای از کجا می‌خورد؟ در این بود درویش شوریده رنگ
که شیری برآمد شغالی به چنگ شغال نگون بخت را شیر خورد
بماند آنچه روباه از آن سیر خورد دگر روز باز اتفاقی فتاد
که روزی رسان قوت روزش بداد یقین، مرد را دیده بیننده کرد
شد و تکیه بر آفریننده کرد کز این پس به کنجی نشینم چو مور
که روزی نخوردند پیلان به زور زنخدان فرو برد چندی به جیب
که بخشنده روزی فرستد ز غیب نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست
چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش
ز دیوار محرابش آمد به گوش برو شیر درنده باش، ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر
چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟ چو شیر آن که را گردنی فربه است
گر افتد چو روبه، سگ از وی به است بچنگ آر و با دیگران نوش کن
نه بر فضله‌ی دیگران گوش کن بخور تا توانی به بازوی خویش
که سعیت بود در ترازوی خویش چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مخنث خورد دسترنج کسان بگیر ای جوان دست درویش پیر
نه خود را بیگفن که دستم بگیر خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست
که دون همتانند بی مغز و پوست کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم چیزی بگو شاید ،هنوزم فرصتی باشه

هنوزم بین ما شاید یه، حس تازه پیدا شه

یه راهی رو به من وا کن، تو این بی راه بن بست

یه کاری کن برای ما، یه مایی هنوزم هست

به من چیزی بگو از عشق، از این حالی که من دارم

من از احساس شک کردن، به احساس تو بیزارم

تو هم شاید شبیه من ،تو این برزخ گرفتاری

تو هم شاید نمیدونی ،چه احساسی به من داری

گریزی جز شکستن نیست، منم مثل تو میدونم

نگوباید برید از عشق، نه میتونی، نه میتونم




 

j0o0o0o0o0di

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا نیم ساعت پیش داشتم گریه میکردم.............
وقتی بهش پیام دادم بغضم ترکید آخه میخواد بره......
 

shahruzs

عضو جدید
کاربر ممتاز
همين يكي دو هفته پيش بود ما كه نزديك ده ساله روي گريه رو نديديم تنها با بغض كارمون راه مي افته:cry:
 

NEGINNN اخراجی

اخراجی موقت
دیروز وقتی تو خونه تنها شدم گریه هم کردم !

با خدا حرف زدم و گریه کردم ......حرف که نه بیشتر گله..........!
 

Similar threads

بالا