کرانه هایگريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم
محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!
لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...
شعر قشنگی است
کرانه هایگريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم
محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!
لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...
آمدی توباقدم هایت
بازبارانی ام کردی
کوچه های دل بی قرارم را
قدم زدی ودیوانه ام کردی
ومی بارداینک دوچشمم
چشمه سارنگاهم پرازالتهاب است
قطره قطره نگاهم
آب می شودروی پلک هایم
توپرازشورومستی
من ولی سردوخاموش
برشب سردجانم
ای پریوش بتابان چراغی
لحظه ای صبرکن دربرمن
تابیاسایم ازدردهستی....
لطفادرباره این شعرهم نظربدید..
گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟
خوش نظر کن گل من
که در این دایره مینایی
قفسی ساخته اند بهر تو با نام وطن
خشت خشت از بیداد
که در آن آزادی هوسی ست رویایی
گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟
هان نگه کن گل من
مادر فقر ز بی شیری خویش
می نهد پستان را
در دهان پدر جهل و فریب
آنکه از خون یتیمان بندد
همه شب وسمه به موی و سر وریش
گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟
تو مپندار و
میندیش تو هرگز گل من
که خدا نیز رها کرده ترا
گوش خود بسته بر این آه تو و
زاری این خسته و حیران دل من
گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟
هان دگر وقت سحر باز منه
سر به سجاده وبا اشک مگو بهر خدا
اینهمه قفل به لبها زده و
پای به زنجیر فرو بسته چرا؟
گل من غصّه چرا؟
تا خدا هست دگر گریه چرا؟
نسیم
سلامگل من خنده چرا؟
تو که یک لحظه نمی آری یاد
یادی از لطف خدا
و نداری گذری هم که شده
سوی مسجد به نماز
گل من خنده چرا؟
تو که از درد کسی
نیستی با خبر و
دست در زیر زنخ
پای در روی سماط سبزه
به تماشای تن عریانی
که در استخر بد اندیشیِ خلق
تن همی آلاید
گل من خنده چرا؟
در دیاری که از دست تهی
یکی با خاک خوش است
دیگری باد خورد
یکی هم از سر بی مهری دهر
در کنار جدول
یا کنار جاده
مرگ را می طلبد
گل من خنده چرا؟
گل من خنده چرا؟
با سلام فقط یه سوال برام در مورد شعرتان پیش اومده
میشه لطف کنید نظر خودتونو در مورد (این شعر ) بگید
ممنون میشم
قشنگ بود ..ممنوناین توواین جان من
جان من دردست تو
هرچه می خواهی بکن
یک شب است این شادی ام
من تمام هستی ام
وقف آن چشمان تو...
ممنون ..قشنگ بود ...ولی چقدر کوتاه بود ...ادامه نداره .؟.ایکاش اسم قالب شعری رو هم مینوشتین که امثال من که اشنایی کمتری داریم اشنا بشیم و یه جنبه اموزشی هم داشته باشه ..گريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم
محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!
لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...
گريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم
محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!
لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...
سلام چاوش جانسلام
خیلی از حضورتان عذر خواهی میکنم
شعرتان خیلی سست بنیاد است
اصلا به فکر زیبایی شعرتان توجه نکرده اید
فقط خواستید شعر بنویسید
واین برای یک شاعر هنرمند خیلی کم است
اینکه در محکم ساختن بنیاد شعرش که همانا واژه ها هستند تلاش بسیاری نکند
خودتان با کمی تامل شعرتان را بخوانید و آنگاه به قضاوت بنشینید
سپاسگذار
سلام چاوش جان
...
سعی کن وقتی نقد می کنی اینقد خشک و بی روح نباشه
شاید بعضیها و از جمله خودم چرت و پرت بنویسند
ولی باید به طرز بهتر انتقاد کنی که نویسنده رو عصبی نکنه
در ضمن دوستان عزیز اگه من بد میگم بگید بد میگی؟؟؟
...
... من اونو همینطوری در جا برای نسیم نوشتم و روش فکر نکردم و اسمشم نمیذارم شعر
...
...
گريه مي كنم
تمام كرانه ها ابري ات را
گريه مي كنم
محزون ترين ترانه ات را
محكوم سرنوشت غم انگيز...
وامانده از زمين
نرسيده به آسمان...
اي روح زخم خورده
مجروح بي نشانه...
تو را ،تو را گريه مي كنم...!
لطفا نظر بدهيد
سپاسگزارم...

سلام چاوش جان
ممنونم از نظر خوبت، ببین داداش من اونو همینطوری در جا برای نسیم نوشتم و روش فکر نکردم و اسمشم نمیذارم شعر
حق با توئه
ولی حد اقل وزنش اشکال نداره
ولی اگه به اشعار خودت مراجعه کنی وزنشون اصلن درست نیستن خودت قضاوتت در مورد شعرات چیه؟؟؟؟
سعی کن وقتی نقد می کنی اینقد خشک و بی روح نباشه
شاید بعضیها و از جمله خودم چرت و پرت بنویسند
ولی باید به طرز بهتر انتقاد کنی که نویسنده رو عصبی نکنه
امید وارم روشن شده باشه
در ضمن دوستان عزیز اگه من بد میگم بگید بد میگی؟؟؟
کاملا موافقم ، به نظر من اگه کسی قصد داره انتقاد خیلی تندی بنویسه باید پیام خصوصی بفرسته ، به ویژه در این تاپیک که روابط دوستانه و در کنار هم است و جدلی در کار نیست .
سرشار از احساس بود ،
شاید اگر صلاح بدانید در مورد نرسيده به آسمان.. که مقداری عامیانه است و در تناسب با وامانده از زمین نیست تجدید نظر فرمایید. البته این احساس بنده است و شاید درست نباشد .
ممنون ..قشنگ بود ...ولی چقدر کوتاه بود ...ادامه نداره .؟.ایکاش اسم قالب شعری رو هم مینوشتین که امثال من که اشنایی کمتری داریم اشنا بشیم و یه جنبه اموزشی هم داشته باشه ..
mahboobeyeshab عزیز
قشنگ ودلنشین است آفرین!
ببینم این رو در پاسخ به "ترانه ی اندوه" من نسرودی؟
![]()

شبا خیال تو میاد دیوونه بازی میکنم
زیر تجسم چشات خودمو راضی میکنم
میشم یه دردونه ی عشق همیشه با تو میمونم
تو قلب مهربون تو خونه سازی میکنم
با یه دلبریه تو دست و پامو گم میکنم
همه ی عشق خودو به تو راهی میکنم
عاشقت هستم و این حرف تازه ای که نیست
تازه این حس دله با تو یاری میکنم
عاشقم باشو بگو که به قلبت میرسم
دستاتو میگیرمو عشق بازی میکنم
دیگه دیوونگیو تصور و خیال من
همگی کم میارن غزل سرایی میکنم
همگی میرن و من یکه و تنها میمونم
واسه ی فردا شبا ساعت شماری میکنم
.............................با شما هستم
سلام دوستان اونایی که میتونن نقد کنن لطفا نظری به شعره ما بدن
اونایی هم که شعرو میخونم امیدوارم که خوششون بیاد تشکر از محبتشون
شبا خیال تو میاد دیوونه بازی میکنم
زیر تجسم چشات خودمو راضی میکنم
میشم یه دردونه ی عشق همیشه با تو میمونم
تو قلب مهربون تو خونه سازی میکنم
با یه دلبریه تو دست و پامو گم میکنم
همه ی عشق خودو به تو راهی میکنم
عاشقت هستم و این حرف تازه ای که نیست
تازه این حس دله با تو یاری میکنم
عاشقم باشو بگو که به قلبت میرسم
دستاتو میگیرمو عشق بازی میکنم
دیگه دیوونگیو تصور و خیال من
همگی کم میارن غزل سرایی میکنم
همگی میرن و من یکه و تنها میمونم
واسه ی فردا شبا ساعت شماری میکنم
.............................با شما هستم