تاریخچه رقص سماع

elmira shojaei

عضو جدید
بچه ها سلام کسی در مورد تاریچه و پیدایش رقص سمادر ایران و مفهوم آن چیزی میداند؟
ممنون میشم منو راهنمایی کنید
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز

دوست عزيز ممنون از اينكه مطلب خوبي گذاشتيد ولي اي كاش اين تايپيك را در تالار ادبيات قرار مي دادي زيرا مربوط به ادبيات عرفاني مي باشد ...
رقص عرفانی سماع حركتي پر شور و حركت است كه موجب حالت وجد و حال مي شود تا جائي كه سالك از خود به در شده و به مرحله ي جامه دريدن بر خود مي شود و نشاط بسياري كه در اين حالت به او دست مي دهد باعث دست افشاني پاي كوبي مي شود و اين ممكن است در حالت حزن و اندوه نيز سالك را فرا بگيرد و با حركات سماع و رقصي عرفاني كه سالك از خود نشان ميدهد موجب آرامش و تخليه او مي شود و حالي است روحاني و آسماني

سماع سابقه ای مذهبی غیر اسلامی دارد و اززمانهای بسیار دور ( میترائیسم و مهرپرستی ) در پرستشگاههای ایران مورد استفاده قرار گرفته است و به شنوندگان رقت قلب مي دهد و گفته شده كه نخستین حلقه سماع را علی نتوخی یکی از یاران سری سقطیكه از عرفا مي باشند در بغداد به پا کرده است .
بعد از این زمان بوده مجالس سماع شکل به خود گرفته و تشکیل حلقه سماع مرسوم گردیده گروهی نظاره گر بوده اند و جاذبه موسیقی همراه یک سلسله سخنان عرفانی و محرک ، افراد پرشور و حساس را به نوعی روحانیت و معنویت دعوت می کرده است و عده ای از اشخاص متفرقه نیز همراه صوفیان به سماع می پرداختند .
مجلس سماع عبارت بود از یک محفل شعر خوانی که به وسیله خواننده یا گروه جمعی خوانندگان خوش آواز اجرا می شده و صوفیان با حالت و زمینه ای که داشتند تحت تأثیر صوت خوش و پرمعنی کلام قرار می گرفته اند و حال و شوري به آنها دست مي داده كه پای کوبی مي كردند.
در اين مجالس از ني و دف هم استفاده ميشده است ولي اين مجالس در ابتدا بدون آلات موسيقي برگزار ميشده و رفته رفته باراه يافتن ابزار موسيقي مخالفاني پيدا كرد كه فتوا به خرام بودن و ملحد بودن و... دادند. این مجالس سماع به سبب علاقه صوفیان پیوسته تشکل می شد و در همه جا رواج داشت به حدی که هجویری(از عرفاي مشهور سده 4) میگوید : " من دویدم از عوام ، گروهی می پنداشتند که مذهب تصوف جز این نیست "عوام قابليت درك آن را نداشته اند ...
رقص سماع مختص ایرانیان بوده وبا زندگی عارفان این سرزمین عجین یافته بود مثل مولوي كه از شعراي عارف ما هست و در مجالس سماع حضور داشته .
و مردم عامه حق وارد شدن در مجلس سماع را نداشتند و همينطور مردم ناجنس و عوام الناس و ثقلا در سماع شرکتنمي كردند کسی که جزو اعضای مسلک طریقت نیست نباید در میان جمع وارد شده و به سماع بپردازد و مقرر کردن کسب اجازه برای سماع یا عنوان نمودن : سماع بر کسی حلال است که نفس او مرده و دلش زنده باشد و درعین حال اهلیت داشتن سماع کنندگان نیز در حد مقدور مورد نظر بود . از طرفی صاحبنظراتی چون ابونصر سراج و هجویری برای جلوگیری از خطرات احتمالی ، ورود مبتدیان رابه سماع منع کردند با تمسک به کلماتی چون سماع نیاید، نکنید و یا آن را عادت نسازید و دیر به دیر کنید تا تعظیم آن از دل نشود و نظیر این مقررات موجب گردید شدیدا ازورود اشخاص متفرقه جلوگیری به عمل آورند.
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطرب چو پرده ساخت که در پردهء سماع
بر اهل وجد و حال دَر ِ هــای و هو ببست


یار ما چون سـازد آهنگ ســـــماع


قدسیان در عرش دست افشانی کنند





رقص آن نبود که هــــــر زمان برخیزی



وز زیر دو پای خویش گــــــرد انگیزی


رقص آن باشد که چون در آیی به سماع


جــان دربازی وز دو جهــــــان برخیزی


 

Similar threads

بالا