تاثیر دعا

ثمینی

عضو جدید
مرد پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله رستورانی ساخت که در آن موسیقی بود و رقص و به مشتریان مشروب هم سرو می شد.

ملای مسجد هر روز موعظه می کرد و در پایان موعظه اش دعا می کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی را بر این رستوران که اخلاق مردم را فاسد می سازد، وارد کند.

یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و یگانه جایی که خسارت دید، همین رستوران بود که دیگر به خاکستر تبدیل گردید.

ملای مسجد روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را به جا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا نا امید نمی شود.

اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیر دوام نکرد. صاحب رستوران به محکمه شکایت کرد و از ملای مسجد تاوان خسارت خواست.

ملا و مومنان البته چنین ادعایی را نپذیرفتند.

قاضی هر دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلو صاف کرد و گفت:

نمی دانم چه حکمی بکنم. من هر دو طرف را شنیدم. از یک سو ملا و مومنانی قرار دارند که به تاثیر دعا و ثنا باور ندارند از سوی دیگر مرد می فروشی که به تاثیر دعا باور دارد…
 

Elham 6661

عضو جدید
چه خوب حتما از آسمون تهران این چیزها میاد اینجا که خشکسالیه
 

salimipour

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالب نبود يكم سركاري بود / هيچ دادگاهي بخاطر دعا كسي را محاكمه نمكنه / داستان از اساس چرت بود
 

mammad_1313

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالب نبود يكم سركاري بود / هيچ دادگاهي بخاطر دعا كسي را محاكمه نمكنه / داستان از اساس چرت بود

معنی داستان میدونی چیه؟
یعنی اینکه چیزی خلاف واقعیت!
داستان را برای این میسازن که باش افکار مردم رو سمت و سو بدن
اوکه؟
 
بالا