من با خاطرات تو زنده خواهم ماند

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]این آهنگ[/FONT][FONT=&quot] "مهرنوش" [/FONT][FONT=&quot]رو تازه دانلود کردم..خیلی منو یاد چشای [/FONT][FONT=&quot]" او" [/FONT][FONT=&quot]میندازه..[/FONT]
[FONT=&quot]"تو که چشمات خیلی قشنگه[/FONT]
[FONT=&quot]رنگ چشمات خیلی عجیبه[/FONT]
[FONT=&quot]تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی که چشات شکل یه نقاشی که تو بچگی میشه کشید..[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی یا نه؟[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی که توی چشمای تو رنگین کمون و میشه دید؟[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی یا نه؟!![/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی که نموندی.. دلمو خیلی سوزوندی ..چشات و ازم گرفتی ..من و تا گریه رسوندی..[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی که چشامی ..همه ی آرزوهامی ..می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی...[/FONT]
[FONT=&quot]تو که چشمات خیلی قشنگه[/FONT]
[FONT=&quot]رنگ چشمات خیلی عجیبه[/FONT]
[FONT=&quot]تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی همه ی آرزوهامو واسه ی چشم قشنگ تو پروندم ..رفتش..[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی یا نه؟!![/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی که جوونیم و واسه چشم عجیب تو سوزوندم ..رفتش..[/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی یا نه؟!![/FONT]
[FONT=&quot]می دونستی که نموندی ..دلم و خیلی سوزوندی ..چشاتو ازم گرفتی ..منو تا گریه رسوندی.."[/FONT]
 

genral36

عضو جدید
دوست من خیلی نوشته هات زیباست
خیلی خیلی مرسییییییییییییییییییییییییییییییی
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنگ که میشوم

بوی باران نم کشیده

به مشامم می رسد


فقط نمیدانم ...

چرا این باران بند نمی آید !
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه تقابل نابرابرانه ای است
تو به منی که دوستت دارم اعتماد نداری
اما من به تویی که دوستم نداری اعتماد دارم...
 

khorshid777

عضو جدید
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا به حال حرفهايم را با لبهاي نگاهم بازگو مي كردم ولي امشب مي خواهم با زبان قلم برايت سخن بگويم[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] تا بارديگر ثابت كنم كه لحظه لحظه زندگي ام تو را فرياد می زند . [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]امشب آمده ام با اشك هايم با تو سخن بگويم , با دانه هاي شفاف عشق كه از اعماق جانم جاري [FONT=arial, helvetica, sans-serif]مي شوند ...
[/FONT][/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]صفحات دفتر آشنايي ما هر روز با عطر جديدي از عشق ورق مي خورد و من مانده ام [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كه آيا خواهم توانست بار عشق تو را به مقصد برسانم يا نه ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دوست دارم تو در كنار من بهترين لحظه ها را تجربه كني , [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دوست دارم تو نيز به مانند من طراوت عشق در چشمانت حلقه زند , [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دوست دارم در كنار من مملو از عشق باشي , مملو از عطر اميد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شبها كه بي حضور تو , خاطرات مشتركمان را با ديدگاني اشكبارمرور می کنم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] تصوير چشماني را مي بينم كه مهربانانه چشم به چشمانم دوخته اند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و من براي استشمام عطر تو آن را در آغوش خواهم كشيد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كاش مي شد با تو و در كنار تو عشق را در آغوش كشيد [/FONT]
 

khorshid777

عضو جدید
من از قصه زندگی ام نمی ترسم
من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم.
ای بهار زندگی ام
اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست
اکنون که باهایم توان راه رفتن ندارد
برگرد
باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را
باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا
باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده.
بگزار در آغوشت آرامش را به دست آورم
بدان که قلب من هم شکسته
بدان که روحم از همه دردها خسته شده.
این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد.
بس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام
 

khorshid777

عضو جدید
درخواب ناز بودم شبی،دیدم کسی در میزند
در را گشودم روی او،دیدم غم است در میزند
ای دوستان بی وفا،از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگی،هر شب به من سر میزند
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز
منو حالا نوازش کن
که این فرصت نره از دست
شاید این آخرین باره
که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن
همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید
به دنیای تو برگردم
هنوزم میشه عاشق بود
تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش
اگر چه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم آخر
تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم
میدونم قسمتم اینه
تو از چشمای من خوندی
که از این زندگی خسته ام
کنارت اونقدر آرومم
که از مرگ هم نمیترسم
تنم سرده ولی انگار
تو دستای تو آتیشه
خودت پلکامو میبندی
و این قصه تموم میشه.....
 

سوگلییی

عضو جدید
1 باسنگ نگاه خود احساس سه بعدیم را هدف گرفت . 2 همیشه روزگار بر میل ما نمی چرخد ، تنها زمانی که تصمیم بر آن دارد یا دیگر عقل نداریم و یا جان .
3 اگر چرخ گردون بر مرادم نگردد ، کاری کنم نگردد .
4 موسیقی مجموعه ای از فریادها و ضجه ها یست که از دل ساز ا بر میخیزنند ، گاه فریادهایی از سر شوق و گاه ناله های از غم تنهائی و غربت .
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز
تورو طوافت میکنم،کعبه و راز من تویی....
کفر که نیست حقیقته،حج و نماز من تویی...
تویی که نبض هر نفس برای من مقدسی
تو مرز اعتقاد شب به مرز بوسه میرسی...
بهشت و اعتقاد من لمس نفس های تو
معبود هر بود و نبود تو عمق چشمای تو...
تو عمق باور منی،تو اعتقاد بودنی...
تو لحظه های بی امید تنها امید من تویی...
شهادتین من تویی تو لحظه های اخرم...
بعد خدا، خدا تویی، حقیقت اینه دلبرم....
...
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخرین باری که از ته دل

برای رفتنت گریه کردم

گفتی: تمامش کن . . .


از آن روز

به احترامت

چنان از ته دل می خندم

که گاهی فراموشم میشود

رفته ای ! . . .
 
آخرین ویرایش:

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز

من عاشق بودم..
دل شکستگی هایم را چه کسی دید که خیلی راحت می گویند او که تو را دوست دارد ...
چه کسی دید آن زمان که من عاشق او بودم چگونه جواب دیوانگی های مرا می داد؟؟؟؟
هر چه می گفتم من دوستت دارم می گفت به خدا تو دیوانه ای!!!.
آنقدر گفت که دیگر باورم شد...
...آنقدر با نمک پاشیدن زخم هایم را سوزاند که دیگر بی حس شده ام....
چگونه گذشته ها را به دست فراموشی بسپارم؟؟؟
گذشته ای که نیمی از وجودم است..
لحظه هایم پر شده است از تنهایی...
اما دیگر نمی ترسم که رفیق تنهایی شوم....
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز

در دلنشینی یک دیدار
فاصله ها فرو میریزند
تپش قلب ها
فریاد سکوت میشوند
و دستها
پلی برای روایت دو احساس
و چشم ها
روشنی فرداهای مجهول
دستان من و تو دور از هم و باهم
خواهند نوشت
در این لحظه های دیر پا
قصه شب ها و تنهائی دل ها را
قصه چشم ها و نگاه های انتظار را
قصه غم ها و اشک های سوزان را
قصه رازها و نیاز های بی پایان را
من و تو دور نبودیم چنین
من و تو هر دو ز یک طایفه ایم
من و تو هر دو ز یک قافله ایم
با من احساس غریبی مکن امروز
من و تو زاده یک احساسیم:gol::gol::gol::gol:
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
 

**سمیرا**

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هنوز عاشقم
آنقدر که می توانم
هر شب - بدون آنکه خوابم بگیرد
از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم
و دست آخر

همه را فراموش کنم
آنقدر که میتوانم
اسمت را
روی تمام آبهای دنیا بنویسم
و باز هم جا کم بیاورم
آنقدر که میتوانم
شب ها طوری به یادت گریه کنم که
خدا جایم را با آسمان عوض کند!
و من هنوز عاشقم
آنقدر که میتوانم
چشم هایم را ببندم و خیال کنم
شاید دوستم داری!!!!!
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
اه که چقدر فاصله ما دور است
فکر میکنم هیچ وقت نرسی
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]و من در کنار این دنیا تنها بمانم[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]وتو همیشه منظره من باشی...[/FONT]​
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
به راه نگاه می کنم
چشمانم را می بندم
و آمدنت را تجسم می کنم
و لی در دل می دانم
هرگز نخواهی آمد
کاش چشمانم
بسته میماند
تا ندیدنت را
احساس نکند
تاریکی پاداش ندیدنت است
حال که آرزوی آمدنت
بر تاریکی چشمان من
سنگینی می کند
بی هیچ گله ای
در انتظار دیدن تو
چشم باز نخواهم کرد...
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیال می کردم حرف هام شنیدنی ست باور کردنی ست.
اما فهمیدم می خواستی آنقدر خیره نگات کنم تا دوست دارمت را که نمی گویی
در ممنوعه ی نگات متوقفم نکند.
وبعد از آنگاه
چنان خیره ببینمت که باور کنم چقدر باور نکردی که هنوز هم دوستت دارم
ساده و بی آلایش . . .
 

سوگلییی

عضو جدید
هدیه‌ای به پدر

پدر، عشق تو مثل لطافت و زیبایی یک روز قشنگ بهاری است.


پدر، یاد تو مثل بی‌خیالی و راحتی یک روح سبکبال، در گردش یک روز خوش آب و هوای تابستانی است.


پدر، فکر به تو مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش، در یک روز سرد زمستانی است. پدر، امنیت در تو مثل آغوش گرم مادری پر مهر، برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناخته‌هاست.


پدر، کلام تو مثل مشعلی روشن و فروزان، در تاریکی راه‌های مخوف و پر پیچ و خم زندگی است.


پدر، روح تو مثل آرامش و سکون، بعد از یک جابجایی مکان، از زمانی تا به ابدیت است.


پدر، سپر تو نه مثل، بلکه خود عشق، خود امنیت، خود کلام و خود نجات توست.
 

kajal4

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارراه های شهر
سر و دست می شکنند
تا پشت چراغ قرمزشان
دلت نشکند !
این زیرگذرها
مرا
به
تو
نمی رساند
کمی آسمان بپاش
روی این پل ها !
 

Similar threads

بالا