مولانا ترک است

.MosTaFa.

کارشناس تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
دیگه از هر دو تا تاپیکی که زده میشه یکیش به توهین و بد و بیراه کشیده میشه
به نظرم اسم اینجا رو باید بزارن باشگاه مهندسان چاله میدونی
آخه این چه وضعتیه؟
 

آذر الكترون

عضو جدید
ياشاسين آذربايجان

ياشاسين آذربايجان

ياشاسين آذربايجان
ما به تورك بودنمان افتخار ميكنيم
ايير آذربايجان ميللتي اولماسيدي سيزلر يوخيديس
بابك قارداش بولار بيلمييبلر بيلمزلر

ياشا

منين
خاقيم
 
آخرین ویرایش:

Sarp

مدیر بازنشسته
آره بابی با خود ناکستم ....:D

عکس خودتو بزار بابا ،تو عینک داری این نداره ، نازه تو سفیدت از این درپیتی !!!!:surprised:
:surprised::sweatdrop:
ياشاسين آذربايجان
ما به تورك بودنمان افتخار ميكنيم
ايير آذربايجان ميللتي اولماسيدي سيزلر يوخيديس
بابك قارداش بولار بيلمييبلر بيلمزلر

ياشا

منين
خاقيم
:gol::gol::gol:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه پست ها حذف شدن
دیگه نبینم از اون پستا

دستت درد نکنه
یه نظری دارم
نمیتونید یه اطلاعیه بزنید که همونطور که بحث سیاسی ممنوع هست توهین به قومیتها و شخصیتها و ... نیز ممنوع است
بعضیا زبون خوش سرشون نمیشه ها
ممنون
 

asaese

عضو جدید
جناب جنگلي (آيهان گذشته)، قبلاً هم به شما گفته بودم كه جاي موضوع هاي تخصصي در انجمن هاي تخصصي هست. پافشاري شما بر زدن تاپيك هاي تخصصي در سايتي كه بالاي 90% كاربرانش، به منابع تاريخي دست اول دسترسي ندارند و با علم تاريخ نگاري آشنا نيستند، نشان از تعصب كوركورانه و جزم انديشي شما دارد و بس! بماند كه اين سايت بخش مربوط به تاريخ هم دارد ولي تاپيك هاتون را در بخش گفتگوي آزاد باز كرده ايد! چه خوب كه اول خودمون رو اصلاح كنيم كه بر يك جامعه ي بيمار، حكمرانان بيمار حكومت خواهند كرد.
________________________________________
پست شماره 1، از چند ديدگاه قابل بررسي هست، اما قبلش تاپيك «آنتروپولوژي نوين: مفاهيم تبار و قوميت» رو بخونيد، پیش نیاز بحثه.

جنگلی گفت:
مولانا ترک (تورک) است، فقط چند روزی از خاک ایران رد شده است. حضرت مولانا جلال ‌الدین بلخی ثم رومی در بلخ یا مرکز (ترکستان جنوبی) که فعلا مربوط مملکت افغانستان می‌باشد تولد یافته و زبان مادری ‌اش ترکی و زبان دومش دری بوده، طوریکه در ترکستان افغانستان همه ترکی زبانان به عین شکل (در واقع) زبان دومی ‌شان دری می ‌باشد. مولانا در سن ۶ سالگی با پدرش سلطان ‌العلما از طریق ایران (امروزي) به قونیه ترکیه امروزی هجرت نموده است و در ایران با شیخ فریدالدین عطار ملاقات نموده، تمام علاقه و ارتباط مولانا بجز از چند روز در خاک ایران و بين مردم ایران همینقدر بوده و بس.
مولانا در خانه خود بزبان ترکی اوزبیکی (اؤز بئيگ - ازبک) صحبت می‌نمود و تاجیکی را طوریکه از اشعار او برمی ‌آید بحد عالی می‌دانسته و وی اشعار ترکی بسیار دارد او گوید:
ترکی همه ترکی کند
تاجیک تاجیکی کند
من ساعتی ترکی کنم
یک لحظه تاجیکی کنم
گویا تنها لحظه تاجیکی گویيهای او شعر سرودن وی (بوده) است و بس. اگر او ایرانی می ‌بود و یا به ایران تعلق می ‌داشت چرا به ایران حیات بسر نبرد؟ (زندگي نکرد) و معلوم است که او ترک بوده و با ترکان ترکیه احساس آرامش و قومیت و هم ‌زبانی می ‌نموده است. حضرت مولانا ترک بودن خود را اینطور ثابت می ‌نماید و پاسخ این سوال را که مولانای رومی از کجا است از خود او بپرسیم:
گفتم ز کجایی تو، تسخیر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه
و باز در بیت زیر تأکید می‌ نماید که او یک ترک است و طوریکه ترک ‌ها گوشت را نیم خام می‌خورند و می ‌فرماید که من ترک هستم و در تصوف، نیم خام می‌باشم:
ترک جوشی کرده‌ ام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
بیت بالا بصورت خاص حکم می ‌نماید مولانا به ترک بودن خود٫ هم اعتراف و هم افتخار می‌نماید. نوشتن و یا سرودن شعر بزبان تاجیکی این معنی را نمی‌ دهد که باید نویسنده و یا شاعر فارسی زبان باشد. حکیم انوری ابیوردی، خاقانی شیروانی، نظامی گنجوی، الخارزمی، شمس تبریزی یا مرشد عالی مولانا، حضرت ابوالمعانی بیدل، ابوریحان بیرونی، شیخ محمود شبستری، ابوعلی سینا بخارایی، زیب ‌النسا مخفی، میرزا اسدالله غالب، حضرت امیر خسرو بلخی ثم دهلوی فرخی سیستانی و صدهای دیگر ترکی زبانان بودند که بزبان تاجيکی آب حیات بشمار رفته و ستون فقرات ادبیات تاجيکی را تشکیل داده‌اند و تعداد زیاد اینها بشمول صائب تبریزی به هر دو زبان ترکی و تاجيکی شعر سروده‌اند و باید بدانید اشعار آبدار و ملکوتی صائب تبریزی هم به ترکی و هم بفارسی مقام ارجمند و عالی دارد.
بجای اینکه اندرز و پند خداوندگار بلخ را بپذیرید، برعلیه آن اقدام کرده‌اید٫ جضرت مولانا می‌فرماید:
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی
سلطان محمود کبیر، تیموریان عالی ‌مقام ترکستان هرات و هند، سلجوقیان، ترکان عثمانی، و غیره همه ترکی زبانان بودند که از خان نعمت آنها، زبان فارسی رونق یافته است، شهنامه فردوسی به دربار یک ترک معظم سروده شده است و آن ترک برای فردوسی مستمری می‌ داد تا شهنامه را تهیه کند.
اگر ادعاها رو، مرتب و فهرست كنيم:

1. مولانا ترك است، مولانا زبان مادريش تركي و زبان دومش دري بوده است. مولانا در خانه به زبان تركي ازبكي صحبت مي كرده است. و گويا تنها لحظه تاجيكي صحبت كردن مولانا، هنگام شعر سرودن هست.
2. مولانا فقط چند روزي ازخاك ايران رد شده است. تمام علاقه و ارتباط مولانا با ايران، چند روز گذر از ايران و ملاقاتش با شيخ فريد الدين عطار هست.
3. مولانا اشعار تركي بسيار دارد.
4. مولانا ايراني نبوده و به ايران تعلق نداشته.
5. اين افراد همگي ترك زبان بوده اند: حکیم انوری ابیوردی، خاقانی شیروانی، نظامی گنجوی، الخارزمی، شمس تبریزی یا مرشد عالی مولانا، حضرت ابوالمعانی بیدل، ابوریحان بیرونی، شیخ محمود شبستری، ابوعلی سینا بخارایی، زیب ‌النسا مخفی، میرزا اسدالله غالب، حضرت امیر خسرو بلخی ثم دهلوی فرخی سیستانی و صدهای دیگر ترکی زبانان بودند
6. سلطان محمود كبير است، تيموريان عالي مقام هستند، شاهنامه فردوسي به دربار يك ترك معظم سروده شده است و آن ترك به فردوسي مستمري مي داد تا شاهنامه را تهيه كند.


بررسي ادعاي شماره 1:

براي اثبات ادعاي 1، اين دلايل در متن ذكر شده:
جنگلی گفت:
ترکی همه ترکی کند
تاجیک تاجیکی کند
من ساعتی ترکی کنم
یک لحظه تاجیکی کنم
گویا تنها لحظه تاجیکی گویيهای او شعر سرودن وی (بوده) است و بس

حضرت مولانا ترک بودن خود را اینطور ثابت می ‌نماید و پاسخ این سوال را که مولانای رومی از کجا است از خود او بپرسیم:
گفتم ز کجایی تو، تسخیر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه

و باز در بیت زیر تأکید می‌ نماید که او یک ترک است و طوریکه ترک ‌ها گوشت را نیم خام می‌خورند و می ‌فرماید که من ترک هستم و در تصوف، نیم خام می‌باشم:
ترک جوشی کرده‌ ام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
بیت بالا بصورت خاص حکم می ‌نماید مولانا به ترک بودن خود٫ هم اعتراف و هم افتخار می‌نماید.

اولين ضعفي كه به چشم مياد، عدم ذكر منبع شعرها هست كه ازش صرف نظر مي كنم.

جنگلی گفت:
ترکی همه ترکی کند
تاجیک تاجیکی کند
من ساعتی ترکی کنم
یک لحظه تاجیکی کنم
گویا تنها لحظه تاجیکی گویيهای او شعر سرودن وی (بوده) است و بس
شعر كامل و صحيح اين هست: دیوان شمس/غزل شماره ۱۳۸۵

بس جهد می کردم که من آیینه نیکی شوم***تو حکم می کردی که من خمخانه سیکی شوم
خمخانه خاصان شدم دریای غواصان شدم***خورشید بی‌نقصان شدم تا طب تشکیکی شوم
نقش ملایک ساختی بر آب و گل افراختی***دورم بدان انداختی کاکسیر نزدیکی شوم
هاروتیی افروختی پس جادویش آموختی***ز آنم چنین می سوختی تا شمع تاریکی شوم
ترکی همه ترکی کند تاجیک تاجیکی کند***من ساعتی ترکی شوم یک لحظه تاجیکی شوم
گه تاج سلطانان شوم گه مکر شیطانان شوم***گه عقل چالاکی شوم گه طفل چالیکی شوم
خون روی را ریختم با یوسفی آمیختم***در روی او سرخی شوم در موش باریکی شوم

من از مصرع دوم شعر جنگلي كه غلط هست (اصلاً قافيه هماهنگ نيست) چشم پوشي مي كنم. اما جناب آيهان، با ادبيات چه قدر آشنايي داريد؟ درباره ي آرايه هاي ادبي مثل نماد، مجاز، كنايه ، استعاره و... چيزي مي دونيد؟!
اصطلاحاتي مثل جواني كردن (مثل جوان ها نسنجيده رفتار كردن)، مادري كردن (مثل مادرها رفتار كردن) يا مردونگي كردن (مثل مردها رفتار كردن) رو حتماً شنيده ايد. به نظرت معناي تركي كردن و تاجيكي كردن چيه؟! تركي كردن معناي زشتي داره!

دیوان شمس/غزل شماره ۲۵۶۸
یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی***چستی کن و ترکی کن نی نرمی و تاجیکی
برگردان به نثر: مانند ترك ها چستي و چالاكي كن (چون ترك ها چادر نشين و حمله ور بودند)، مانند تاجيك ها نرم و با آرامش رفتار نكن (چون تاجيك ها يك جا نشين و آرام بودند)

دیوان شمس/غزل شماره ۲۲۳۳
آب حیات تو گر از این بنده تیره شد***ترکی مکن به کشتنم ای ترک ترک خو
برگردان به نثر: اي ترك، كه منش و اخلاقت مانند ترك هاست، براي كشتن من مانند ترك ها حمله نكن

ضمن اين كه، منظور مولانا از ساعت و لحظه، فقط بيان متغير بودن حالت و رفتارش هست نه كم و بيش بودن زمان چيزي! درست مثل اين بيت كه اصلاً نه برابري زمان و نه زبانی خاص، مدنظرش نيست:

دیوان شمس/غزل شماره ۲۲۰۸
ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو***پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو


جنگلی گفت:
حضرت مولانا ترک بودن خود را اینطور ثابت می ‌نماید و پاسخ این سوال را که مولانای رومی از کجا است از خود او بپرسیم:
گفتم ز کجایی تو، تسخیر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه
شعر كامل اينه: دیوان شمس/غزل شماره ۲۳۰۹

من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه***من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم***هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی***جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی***و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می***زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن تو مستتری یا من***ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد***در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد***وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان***نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل***نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه

گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت***گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بی‌دل و دستارم در خانه خمارم***یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه
در حلقه لنگانی می‌باید لنگیدن***این پند ننوشیدی از خواجه علیانه
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی***برخاست فغان آخر از استن حنانه
شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی***اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه

همان جور كه مي بينيد در نوشته ي جنگلي، فاعل گفت (چه كسي گفت؟ فرد مست) از عمد حذف شده! از طرفي نويسنده طوري جمله بندي كرده كه آدم خام به اشتباه ميفته و فكر مي كنه مولانا داره مي گه من نصفم تركي هست! من از اين تحريف موذيانه مي گذرم، جناب جنگلي شعر رو معنا كنيد و به نظرتون، اون آدم مست كه داره جواب مولوي رو مي ده (نه مولوي جواب اون آدم مست را)، مي گه كه نیمش ترك هست و نیم ی ديگه اش فرغانه اي؟!
بعدشم، تسخر به معني مسخره كردن درسته نه تسخير در شعر شما!

جنگلی گفت:
و باز در بیت زیر تأکید می‌ نماید که او یک ترک است و طوریکه ترک ‌ها گوشت را نیم خام می‌خورند و می ‌فرماید که من ترک هستم و در تصوف، نیم خام می‌باشم:
ترک جوشی کرده‌ ام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
بیت بالا بصورت خاص حکم می ‌نماید مولانا به ترک بودن خود٫ هم اعتراف و هم افتخار می‌نماید.
اين بيت كه بازم غلط هست مال يك شعر بلنده كه من فقط يه بخشش رو اين جا مي ذارم.
مثنوی معنوی/دفتر سوم/بخش ۱۷۹ - پیدا شدن روح القدس بصورت آدمی بر مریم بوقت برهنگی و غسل کردن و پناه گرفتن بحق تعالی

رو ز حکمت خور علف کان را خدا***بی غرض دادست از محض عطا
فهم نان کردی نه حکمت ای رهی***زانچ حق گفتت کلوا من رزقه
رزق حق حکمت بود در مرتبت***کان گلوگیرت نباشد عاقبت
این دهان بستی دهانی باز شد***کو خورندهٔ لقمه‌های راز شد
گر ز شیر دیو تن را وابری***در فطام اوبسی نعمت خوردی
ترک‌جوشش شرح کردم نیم‌خام***از حکیم غزنوی بشنو تمام
در الهی‌نامه گوید شرح این***آن حکیم غیب و فخرالعارفین
غم خور و نان غم‌افزایان مخور***زانک عاقل غم خورد کودک شکر
قند شادی میوهٔ باغ غمست***این فرح زخمست وآن غم مرهمست
غم چو بینی در کنارش کش به عشق***از سر ربوه نظر کن در دمشق

برگردان به نثر: مولوي ميگه: من چون درعرفان كامل نيستم، شرح موضوع را ناتمام رها كردم. شرح موضوع را به طور كامل از حكيم غزنوي بشنو
فرض مي كنم و فرض مي كنم كه فقط ترك ها در زمان قديم گوشت رو نيم خام مي خوردند، آيا استعاره ي به كار رفته شده در شعر، دليل بر قوميت ترك مولوي هست؟! ساده تر مي گم، اگر كسي از رسم غذا خوردن يك قوم خبر داشته باشه و اون رو در شعر استعاره كنه، مي شه نتيجه گرفت كه حتماً از اون قوم هست؟! مثلاً اگر بیت های مولوی درباره ی سیمرغ، رستم، اسفندیار و ... رو این جا بذارم شما نتیجه می گیری که مولوی ایرانی بوده؟! مطمئناً که نه!

آيا طبق ادعاي نوشته ي جنگلي، مولوي داره ميگه من تركم؟! و بر آن تاكيد داره؟! و به صورت خاص حكم مي كند بر ترك بودن خود؟! و هم اعتراف و هم افتخار مي كنه؟! عاقلان دانند...

کتاب مکاتیب دربردارنده ی نامه های فارسی مولانا به مریدان، اعضای خانواده و رجال سیاسی و تحت تاثیرش هست. به نظرتون یه آدم محقق، از همچین کتاب معروفی می تونه بی خبر باشه که می گه گویا تنها لحظه فارسی صحبت کردن مولانا هنگام شعر سرودنه؟!!

http://en.wikipedia.org/wiki/Rumi#Prose_works
Makatib (The Letters, Persian: مکاتیب) is the book containing Rumi's letters in Persian to his disciples, family members, and men of state and of influence.​

بررسي ادعاي شماره 2:
براي اثباتش هيچ سند و دليلي ذكر نشده! فكر مي كنم بدونيد كه ادعاي بدون پشتوانه ارزشي نداره. با اين حال من خلافش رو ثابت مي كنم:
مولانا در شهر وخش از شهر بزرگ تر بلخ كه جز خراسان بزرگ و ايران بزرگ آن زمان بوده متولد شده. حداقل 6 سال در آنحا که جزو قلمرو فرهنگی ایران بوده، زندگی کرد. فكر نمي كنيد جمله ي «فقط چند روزي از خاك ايران رد شده»، خیلی بي معناست؟! اصلاً در روزگاري كه با شتر و كاروان سفر مي كردند، امكانش هست در چند روز عرض ايران بزرگ (از بلخ به نيشابور پيش عطار و پس از ملاقات با عطار، به سوي بغداد) رو طي كرد؟!

ضمناً اين شعر ها، گوياي ميزان علاقه ي مولانا به ايران و ناقض ادعاي بدون سند شماست:

مثنوی معنوی/دفتر سوم/بخش ۱۲۹ - جواب آن مثل کی منکران گفتند از رسالت خرگوش پیغام به پیل از ماه آسمان
پارسی گوییم هین تازی بهل***هندوی آن ترک باش ای آب و گل
همان طور كه مي بينيد، مي گه به زبان پارسي صحبت كنيد و عربي رو رها كنيد
دیوان شمس/غزل شماره ۲۵۶۱

مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم***که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
همانطور كه مي بينيد، صحبت كردن به زبان فارسي تشبيه به شكر خوردن شده كه همه ي جمع ازش لذت مي برند.

مثنوی معنوی/دفتر سوم/بخش ۱۸۴ - لاابالی گفتن عاشق ناصح و عاذل را از سر عشق
پارسی گو گرچه تازی خوشترست***عشق را خود صد زبان دیگرست
همان طور كه مي بينيد عشق خودش رو به پارسي بيان مي كنه.

دیوان شمس/غزل شماره ۸۲
شمس الحق تبریزی از بس که درآمیزی***تبریز خراسان شد تا باد چنین بادا
همان طور كه مي بينيد، شمس تبريزي رو همچون گوهر مي دونه كه از بركت وجودش، تبريز به خرمي و گرانبهايي خراسان شده و آرزو مي كنه تبريز هميشه مثل خراسان باشه.

... (محدودیت حروف)
 

asaese

عضو جدید
بررسي ادعاي شماره 3:

وجود شعر به يك زبان اثبات كننده ي قوميت يك نفر نمي تونه باشه!
مولانا به عربي، تركي و يوناني هم شعر داره. همان طور كه در زير مي بينيد، مثنوي معنوي مولوي كاملاً به زبان فارسي هست و تقريباًً 27000 بيت شعر فارسي داره. ديوان شمس وي، 35000 بيت و 2000 رباعي فارسي، 90 غزل و 19 رباعي به عربي و حدوداً 24 بيت يا بيشتر به تركي و 14 بيت به يوناني دربرداره، به طوري كه اغلب اشعار يوناني و تركي ملمع هستند يعني يك یا چند مصرع يا بيت فارسي و يك يا چند مصرع یا بيت تركي يا يوناني هستند. يعني كمتر ازنيم درصد شعرهاي مولانا عربي، يوناني، تركي هست.

Rumi's major work is the Maṭnawīye Ma'nawī (Spiritual Couplets; مثنوی معنوی), a six-volume poem regarded by some Sufis[33] as the Persian-language Qur'an. It is considered by many to be one of the greatest works of mystical poetry[34]. It contains approximately 27000 lines of Persian poetry[35].
Further information: Masnavi

Rumi's other major work is the Dīwān-e Kabīr (Great Work) or Diwan-e Shams-e Tabrizi|Dīwān-e Shams-e Tabrīzī (The Works of Shams of Tabriz; دیوان شمس تبریزی named in honor of Rumi's master Shams. Besides approximately 35000 Persian couplets and 2000 Persian quatrains[36], the Divan contains 90 Ghazals and 19 quatrains in Arabic[37], a couple of dozen or so couplets in Turkish (mainly macaronic poems of mixed Persian and Turkish)[38][39] and 14 couplets in Greek(all of them in three macaronic poems of Greek-Persian)[40][41].
Further information: Diwan-e Shams-e Tabrizi



بررسي ادعاي شماره 4:

دليلي كه در نوشته ذكر شده، نقل زير است:
جنگلی گفت:
اگر او ایرانی می ‌بود و یا به ایران تعلق می ‌داشت چرا به ایران حیات بسر نبرد؟ (زندگي نکرد) و معلوم است که او ترک بوده و با ترکان ترکیه احساس آرامش و قومیت و هم ‌زبانی می ‌نموده است.
يعني هر كسي در يه مكاني زندگي نكنه متعلق به اون مكان نخواهد بود؟!
http://en.wikipedia.org/wiki/Rumi
Jalāl ad-Dīn Muḥammad Balkhī (Persian: جلال الدین محمد بلخى), also known as Jalāl ad-Dīn Muḥammad Rūmī (Persian: جلال‌الدین محمد رومی), and popularly known as Mowlānā (Persian: مولانا) but known to the English-speaking world simply as Rumi[3] (30 September 1207 – 17 December 1273), was a 13th-century Persian[1][4][5][6][7][8][9][10]poet,​

همان جور که می بینید، نوشته شده Persian poet، یعنی شاعر ایرانی. جناب جنگلی، فکر کنم این قدر آگاهی داشته باشید که اون شماره ها، منابع علمی و دانشمندان هستند. نیازی هست بعضی از نقل قول ها رو این جا بذارم و ترجمه کنم؟

این جا هم نوشته شده:

He was likely born in the village of Wakhsh,[13] a small town located at the river Wakhsh in what is now Tajikistan. Wakhsh belonged to the larger province of Balkh, and in the year Rumi was born, his father was an appointed scholar there.[13] Both these cities were at the time included in the Greater Persian cultural sphere of Khorasan, the easternmost province of historical Persia,[1] and were part of the Khwarezmian Empire.
His birthplace[1] and native language[14] both indicate a Persian heritage. His father decided to migrate westwards due to quarrels between different dynasties in Khorasan, opposition to the Khwarizmid Shahs who were considered devious by Bahā ud-Dīn Walad (Rumi's father),[15] or fear of the impending Mongol cataclysm.[16]


نکات:
- روستاي وخش (محل تولد مولوي) و استان بزرگتر بلخ در آن زمان جزو قلمرو فرهنگي ايراني خراسان بزرگ- شرقي ترين استان ايران بزرگ- بودند.
- محل تولد و زبان مادري مولوي هر دو نشان دهنده ي ميراثي ايراني هستند
- پدر مولوي به خاطر كشمكش ميان دودمان هاي مختلف در خراسان، مخالفت با شاهان خوارزمي كه از نظرش غيراخلاقي بودند يا ترس از فاجعه ي نزديك مغول ها تصميم به مهاجرت به سوي غرب گرفت


دقت اله نجه ديیره:

Mevlânâ Celaleddin-i Belhi Rumi (Farsça:مولانا جلال الدین محمد رومی Mevlānā Celāl-ed-Dīn Muhammed Rūmī; 30 Eylül 1207de doğmuştur. 17 Aralık 1273te
ölmüştür.), İslam ve tasavvuf dünyasında tanınmış bir Fars[1][2](


به منطق محققمون هم دقت داشته باشد!

بررسی ادعای شماره 5 و 6:

نه سندی و دلیلی ذکر شده و نه سنخیتی با موضوع مولوی دارند! بهتره تاپیک های مناسب و جداگانه بزنید و اثباتشون کنید!



___________________________________________________________________________
من در ابتدا گفتم تاپیک «آنتروپولوژي نوين: مفاهيم تبار و قوميت» رو بخونید. الان می خوام گریزی بزنم به برخی اشعار مولانا در وصف ترکان آن روز و یه مقاله تبار شناسی هم پشت بندش می ذارم.


مثنوی معنوی/دفتر ششم/بخش ۵۶ - مضاحک گفتن درزی و ترک را از قوت خنده بسته شدن دو چشم تنگ او و فرصت یافتن درزی

ترک خندیدن گرفت از داستان***چشم تنگش گشت بسته آن زمان

دیوان شمس/غزل شماره ۳۰۷۳
دو چشم ترک خطا را چه ننگ از تنگی***چه عار دارد سیاح جان از این عوری

مثنوی معنوی/دفتر دوم/بخش ۱ - سر آغاز
روح با علمست و با عقلست یار***روح را با تازی و ترکی چه کار

مثنوی معنوی/دفتر دوم/بخش ۸۶ - قصد کردن غزان بکشتن یک مردی تا آن دگر بترسد

آن غزان ترک خون‌ریز آمدند***بهر یغما بر دهی ناگه زدند
دو کس از اعیان آن ده یافتند***در هلاک آن یکی بشتافتند

و این هم یه مقاله تبارشناختی ژنتیکی:

http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/12596050
Testing hypotheses of language replacement in the Caucasus: evidence from the Y-chromosome
Abstract

A previous analysis of mtDNA variation in the Caucasus found that Indo-European-speaking Armenians and Turkic-speaking Azerbaijanians were more closely related genetically to other Caucasus populations (who speak Caucasian languages) than to other Indo-European or Turkic groups, respectively. Armenian and Azerbaijanian therefore represent language replacements, possibly via elite dominance involving primarily male migrants, in which case genetic relationships of Armenians and Azerbaijanians based on the Y-chromosome should more closely reflect their linguistic relationships. We therefore analyzed 11 bi-allelic Y-chromosome markers in 389 males from eight populations, representing all major linguistic groups in the Caucasus. As with the mtDNA study, based on the Y-chromosome Armenians and Azerbaijanians are more closely-related genetically to their geographic neighbors in the Caucasus than to their linguistic neighbors elsewhere. However, whereas the mtDNA results show that Caucasian groups are more closely related genetically to European than to Near Eastern groups, by contrast the Y-chromosome shows a closer genetic relationship with the Near East than with Europe​

آزمایش فرضیه جایگشت زبان در قفقاز: مدرک از Y Chromosme
همان جور که می بینید، جایگشت زبانی تایید شده است.
 
آخرین ویرایش:

آذر الكترون

عضو جدید
دردیمی دریایه ددیم دریای عمان آغلادی.
قبردن باش قوزادی بیچاره لقمان آغلادی.
دردیمی هانسی طبیبه سویلدیم قان آغلادی.
بیر منه بیر نسغمه چکدی مطبین باغلادی


ما آذري هستيم
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
مولانا از ان شمس است و هر که شمس را میفهمد
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
مولانا خود می فرماید
گفتم ز کجایی تو ؟تسخر زد و گفت ای جان
نیمی ام ز ترکستان، نیمی ام ز فرغانه
نیمی ام ز اب و گل، نیمی ز جان و دل
نیمی ام لب دریا، نیمی همه دردانه
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روز پیش روز بزرگداشت مولانا بود
یه سوال برام پیش اومده از بین تمام کسانی که دارن خودکشی میکنن برا اینکه مولانا رو منتسب به خودشون کنن
چند نفر رفتن تو این همایش های بزرگداشت مولانا؟؟
چند نفر فهمیدن که روز بزرگداشت مولانا شیش مهر ؟؟؟
 

سکولار

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روز پیش روز بزرگداشت مولانا بود
یه سوال برام پیش اومده از بین تمام کسانی که دارن خودکشی میکنن برا اینکه مولانا رو منتسب به خودشون کنن
چند نفر رفتن تو این همایش های بزرگداشت مولانا؟؟
چند نفر فهمیدن که روز بزرگداشت مولانا شیش مهر ؟؟؟

عالی بود
 

Similar threads

بالا