عبادت چیست؟ خدا چه نیازی دارد؟

هیچ کس.

عضو جدید
28 شهريور 1389-

«ایکس – شبهه»: عبد یعنی «بنده» و عبادت یعنی «بندگی» که کار عبد است. اما معنای بندگی به هیچ وجه نماز، روزه، حج ... یا سایر اعمال عبادی واجب یا مستحب وارد شده در اسلام نمی‌باشد، چرا که اینها همه مقتضای بندگی معبودی به نام «الله» است، و حال آن که هر کس برای خود معبودی دارد که او را به شکل مقتضی‌اش عبادت و بندگی می‌کند. لذا برای درک بیشتر مفهوم عبادت و چرایی و تأثیر آن، باید به محورهای ذیل دقت نمود:
الف عبادت یا بندگی، انجام اعمال عبادی (در هر دین یا مکتبی که باشد) نیست، بلکه بندگی یعنی تعلق و وابستگی. انسان وقتی به چیزی تعلق و وابستگی پیدا کرد، عاشق او می‌شود و چون همه‌ی محبت‌اش جلب او شد، او را هدف قرار می‌دهد و چون او را هدف قرار داد، به سوی او حرکت می‌کند و در این حرکت سعی می‌کند به هیچ وجه از جاده‌ی اصلی که او را به محبوبش می‌رساند خارج و منحرف نگردد، لذا قوانین این حرکت و مسیر را نیز مو به مو اجرا می‌کند.
فرض کنیم، کسی وابسته و متعلق به پول است، به گونه‌ای که هدفی جز رسیدن به پول ندارد. چنین کسی عبد و بنده‌ی پول می شود و پول را معبود و إله خود می‌گیرد. این فرد عبد و بنده‌ی پول است و در راه رسیدن به آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌نماید. آن چه او در راه رسیدن به پول انجام می‌دهد، همان مقتضای عبادت معبودی چون پول است. بدیهی است برای او دیگر حلال و حرام، مال غیر، مال صغیر، مال یتیم، ربا و ... معنایی ندارد. همین طور است کسی که «شهوت» یا «هوای نفس» یا ... را هدف، إله و معبود خود می‌گیرد. بدیهی است برای کسی که به «هوای نفس» وابسته شده و آن را بندگی می‌کند، دیگر مقوله‌هایی چون: عقل، علم، وجدان، بصیرت و دوراندیشی، عمل صالح و ... معنایی ندارد، چرا که مقتضای عبادت چنان معبودی، اطاعت محض و برآوردن سریع خواسته‌ی نفسانی به هر قیمتی می‌باشد:
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» (الجاثیه -23)
ترجمه: هيچ ديدى آن كسى را كه هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او را با داشتن علم گمراه كرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده انداخت، ديگر بعد از خدا چه كسى او را هدايت مى‏كند آيا باز هم متذكر نمى‏شويد؟
ب – گاهی فعل یا حالتی در ذات آدمی نیست و به او امر یا توصیه می‌شود که چنین بکن یا چنان نکن. در اینجا اولین سؤالی که برای عقل مطرح می‌شود، این است که «چرا»؟ و اثبات آن هم بسیار مشکل است. اما گاهی فعل یا حالتی عین ذات انسان است، در اینجا دیگر کسی نمی‌پرسد که «چرا انجام دهم؟» چون خود به خود و از روی اقتضای ذات انجام می‌دهد. اما این سؤال باقی می‌ماند که «چگونه انجام دهم؟» که در این جا نیاز به تعلیم و آموزش ضروری خواهد بود.
به عنوان مثال: علومی چون ریاضیات، فیزیک و زبان اکتسابی است. یعنی هیچ کس ذاتاً ریاضی یا فیزیک یا زبان فارسی را نمی‌داند، حال اگر به او امر یا توصیه شود که یکی از این علوم را کسب کند، حتماً سؤال می‌کند که چرا؟ اما، کسی به انسان محبت، عشق و نفرت یا بغض و یا بدیهیات اولیه‌ی عقلی مثل «اصل علیت» را تعلیم نمی‌دهد و اگر به مهرورزی توصیه شود، ممکن است بپرسد به کی یا چگونه، اما نمی‌پرسد: چرا مهر بورزم؟ چون ذات او مهرورز است و خود به خود این کار را انجام می‌دهد، اما مصداق و مخاطب مهرش یا چگونگی مهرورزیش متفاوت است.
بندگی و عبادت، از جمله امور ذاتی و فطری است، چرا که انسان «بنده و عبد» خلق شده است. به همین دلیل چه به او دستور بندگی بدهند یا ندهند، او ذاتاً بنده است و بندگی می‌کند. منتهی ممکن است در شناخت مصداق «إله» و «معبود» خطا کند و به جای خدا دیگری را بندگی و عبادت نماید. لذا خداوند حکیم در قرآن کریم به صورت مطلق نمی‌فرماید که «بندگی کنید»، چرا که همگان از روی فطرت این کار را می‌کنند، چون ذاتاً بنده خلق شده‌اند، لذا بندگی می‌کنند. بلکه می‌فرماید: الله را بندگی کنید – مرا بندگی کنید – شیطان را بندگی نکنید:
«إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» (طه - 14)
ترجمه: من خداى يكتايم، معبودى جز من نيست، عبادت من كن و براى ياد كردن من نماز به پا كن‏.
«... وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاه ...» (الإسراء – 23)
ترجمه: ... پروردگارت حكم قطعى كرده كه غير او را نپرستيد ... .
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحي‏ إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ» (الأنبیاء - 25)
ترجمه: پيش از تو هيچ پيغمبرى نفرستاديم مگر آنكه به او وحى كرديم كه خدايى به جز من نيست پس تنها مرا عبادت كنيد.
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (یس -60)
ترجمه: مگر با شما عهد نسبتم و نگفتم اى فرزندان آدم شيطان را عبادت (اطاعت) مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است‏.
«قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» (المائده -76)
ترجمه: بگو آيا مى‏پرستيد به غير خدا چيزى را كه مالك نفع و ضررى براى شما نيستند و حال آنكه خداوند شنوا و دانا است؟
پس، هیچ انسانی در جهان وجود نداشته و ندارد که عبد و بنده «پرستنده» نباشد، منتهی اگر خدای واقعی را نپرستد، حتماً خدایان کاذبی چون: شیطان، بت، طاغوت ... و در نهایت هوای نفس خویش را عبادت و بندگی می‌کند.
ج – بدیهی است که خداوند غنی متعال، هیچ نیازی (به هیچ چیزی و از جمله بندگی مخلوقات) ندارد، چرا که هستی و کمال مطلق است و نیاز از ویژگی‌های مخلوق است. پس بیان دستورات برای انجام عبادت الهی، به نفع خود بنده است.
حال بنده از معبود خود می‌پرسد: خدای من! دانستم که خدای جهان تویی، دانستم که ما از او توئیم و بازگشتمان به سوی توست، دانستم که جز تو همه چیز ناقص، مخلوق و فانی است، دانستم که تو جمال و کمال مطلقی، پس تو را هدف گرفتم، عاشق تو شدم و می‌خواهم موفق و سلامت به سوی تو بیایم. اما چگونه؟ من که نه شناختی دارم و نه از چه باید کردها و چه نباید کردها خبری دارم؟ پس خودت «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» - ما را به راه راست هدایت نما. و او نیز قبل از اعلام نیاز و سؤال، حاجت بنده‌اش را مستجاب کرده و توسط رسول و کتاب و فطرت و عقل، جهان‌بینی و باید و نباید‌ها را به او تعلیم داده و ابلاغ نموده است.
د – پس، اولین ضرورت و فایده‌ی انجام دستورات عبادی که مقتضای معبودی چون الله می‌باشد، همان اطاعت فرمان اوست. یعنی «عبادت» اطاعت امری است که از سوی او صادر شده باشد، نه آن گونه که «من» می‌خواهم. که این عبادت خود و خطای شیطان است. او نیز وقتی امر به سجده بر آدم شد، عرض کرد: پروردگارا! این عبادت را از من بردار و به جایش من چنان عبادتی تو را بکنم که احدی نکرده باشد. اما نپذیرفتن و اخراج او از دایره موحدین که تحت رحمت الهی هستند بدین معناست که عبادت من، آن است که من می‌گویم، نه آن که تو می‌گویی. آن چه تو می‌گویی، عبادت خود است.
و اما فایده‌های مترتب و فوق شمارش هر عبادتی، همان فراهم آوردن شرایط، امکانات و ملزومات رشد و تکامل و تقرب به کمال مطلق (پروردگار عالم) می‌باشد. چنان چه اگر کسی به صورت مقطعی (برای رسیدن به رشد و تقرب به کمال)، تحصیل علم را هدف گرفته باشد، به او می‌گویند که باید به مدرسه رفته و دروس ابتدایی، سپس متوسطه، سپس عالی و ... را با دقت و موفقیت کسب نمایی. البته نمره یا معدل 12 و یا 13 نیز قبول است (انجام حداقل واجبات و پرهیز از محرمات)، هر چند به سختی پیشرفت می‌کند، اما هر چه بیشتر سعی کنی، موفق‌تر خواهی بود و رشد بیشتر و راحت‌تری خواهی داشت.
پس، عبادت پروردگار، در واقع بندگی او و قطع هرگونه تعلق و وابستگی دیگر «لا إله الا الله» است و انجام دستورات (باید و نباید‌ها) نیز قوانین مترتبه برای رسیدن موفق و سالم (اسلام) به مقصد، به کمال و لقای محبوب است.
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاپیک بسیار مفیدیه http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
البته اگه بعضیا خرابش نکنن.
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز
خیلی ممنون از مطلب قشنگتون
من همیشه با نوع عبادت مسئله دارم
فکر میکنم که آیا میشه فقط با حرف زدن با خدا یا به فکر خدا بودن یا....عبادت کرد یا اینکه حتما باید به ترتیب گفته شده نماز خوند؟؟؟
امیدوار بودم مطلب شما بتونه دیدگاه جدیدی بهم بده.
سرسری خوندم باید برگردم و یک بار دیگه هم بخونم

P.S: من متوجه منظور این دوستمون نشدم که جدیدا تو پستها عکس میذاره اگه کسی فهمید به من هم بگه
 

apasai

عضو جدید
و بشر خدا را آفرید

و بشر خدا را آفرید

و بشر خدا را آفرید



  • بشر طی قرون متمادی ، نه تنها بر سایر حیوانات روی زمین برتری خود را به ثبوت رساند ،بلکه طبیعت و جلوه های گوناگون آن را نیز مقهور خود کرد. به اختراعات و اکتشافات شگرفی نائل آمد. ذرات اتم را شکافت و بر روی کره ماه که اجداد او روزگاری دراز آن را خدای خود می پنداشتند، قدم نهاد. بی شک آنچه از ترقیات این «انسان عاقل» قرن بیستم دیده می شود ، تنها مقدمه ای است بر پیشرفت ها و اکتشافات بزرگتری که درآینده به آن ها دست خواهد یافت . ولی علیرغم همه ترقیات علمی و فنی و دست آورد های فلسفی در حل بسیاری از مبهمات و چند و چون زندگی ، بشر هنوز در زمینه اعتقادات دینی و باور های ماوراء طبیعه ، به ساده دلی اجداد خود ، که هزاران سال قبل در جنگل ها و غارها زندگی می کردند ، باقی مانده است. بشر اولیه از رابطه علت و معلول آگاه نبود. در رنج از گرما و سرما ، سوزش آفتاب و گرسنگی و بیماری ، تکیه گاهی می جست. با مغز ابتدایی خود، از هر چه درمخیله او می گذشت خدائی می ساخت و در برابر آنچه خود ساخته بود به زانو در می آمد. از گناهان خود طلب عفو می نمود و برای سلامتی و ازدیاد محصول ، قربانی ها تقدیم آن می کرد.


  • گذشت قرن ها در اصل و جوهر این پندار تغییر محسوسی نداده است. خدایان ساخته تصور بشر، اشکال و اسامی گوناگون به خود گرفته اند.محدوده عمل آن ها به تدریج وسعت یافته و به هیئت قادر متعال و مقدر کننده سرنوشت افراد بشر در آمده اند. ولی ماهیت و جوهر اصلی خدای ساخته اندیشه و دست انسان، به همان صورت نخستین باقی مانده است. بسیاری ازمعتقدات مردمی که در آستانه قرن بیست و یکم میلادی زندگی می کنند بر پایه باور های دینی و سنت های کهن مذهبی و احساسات تند و آتشینی بنا شده است که از اجداد ما به ارث باقی مانده و با منطق و عقل فرسنگ ها فاصله دارد. بشر از نظر معتقدات دینی ، هنوز در عصر معجزات زندگی می کند. باور این مطلب که خسوف و کسوف از معجزات الهی است و یا مردم عاد و ثمود، به مجازات گناهانی که مرتکب شده بودند ، به امر خدا یک شبه از صحنه ی گیتی محو شدند و بسیاری دیگر از این قبیل ، هنوز پایه اعتقادی دینی غالب مردم جهان ما را تشکیل می دهد. آنچه مانع بیداری مردم و تفکر و تعقل در ارزیابی معتقدات متعصبانه دینی و مذهبی است، در درجه اول حضور دائمی باورهای موروثی در کلیه شئون زندگی بشر است. از اولین سخنانی که مادران به نوزادان خود می آموزند، تا آخرین جملاتی که بر جنازه ی آنان تلقین می شود ، از نخستین درس هایی که اطفال در دبستان ها فرا می گیرند تا نمایشات و فیلم های تلویزیونی ، امواج ماهواره یی و حتی عبادت گاه هایی که به عنوان آثار تاریخی در ایام تعطیل و مسافرت ها از آن بازدید می شود، همه و همه اثر تلقینی خلسه آور و مخدر تدریجی خود را بر قوای دماغی و ضمیر باطن شخص باقی می گذارند و جهت اعتقادی او را تنها به یک سوی منحرف می نمایند .آنچه این دستگاه های تلقینی دینی را در طول عمر تقویت و تغذیه می نماید و آتش معابد را همیشه فروزان نگاه می دارد، کوشش بی حد مکتب داران دین و متولیان مذهبی است که منافع اقتصادی و دنیایی خود را در سکون معتقدات دینی و اشاعه باور های خرافی می دانند و آخرین توانایی خود را در پایداری و زنده نگهداشتن آن به کار می برند.
 

M Sina Asadi

عضو جدید
آپاسای عزیز ، همین کوروش شما که سنگش رو هی هی به سینه میزنید ، یکتا پرست بود ( البته این طوری که شما گفتین ، انگار یکتا پرست نبوده و بهمون دروغ گفتن ... )

نه ؟

من که ندیدم آیت الله بهجت بزرگ ، از دین ، سوء استفاده ی شخصی و دنیوی بکنه . ای کاش 1 بار ایشون رو از نزدیک میدیدم ...
 

هیچ کس.

عضو جدید
دوست عزیز
خیلی ممنون از مطلب قشنگتون
من همیشه با نوع عبادت مسئله دارم
فکر میکنم که آیا میشه فقط با حرف زدن با خدا یا به فکر خدا بودن یا....عبادت کرد یا اینکه حتما باید به ترتیب گفته شده نماز خوند؟؟؟
امیدوار بودم مطلب شما بتونه دیدگاه جدیدی بهم بده.
سرسری خوندم باید برگردم و یک بار دیگه هم بخونم

P.S: من متوجه منظور این دوستمون نشدم که جدیدا تو پستها عکس میذاره اگه کسی فهمید به من هم بگه
خوشحالم که تونستم کمکی به شما بکنم
به نظر من چیزی جز خرابکاری نیست عکسایه پر حجم که تاپیک باز نشه واسه خیلی از افراد
اگه اینجوری نیست خودش بیاد توضیح بده
 

M Sina Asadi

عضو جدید
آقای آپاسای ، میخوام یه انتقاد منطقی از نگرشتون به دین و خدا و آخوند ها بکنم .

شما که میگین همه سختی ها ، گرفتاری ها ، دشواری های ما با آخونداس ، رفتین با یکی از آیت الله های که در قید حیات هستن گپ و گفت بزنین به رگ ؟؟ این حاج آقا دهنوی که 5 شنبه ظهرا با برنامه ی گلبرگ میاد ، شبکه 3 ، برنامش رو دیدین ؟؟ به خدا اینم آخونده . یا آخوندایی که میاین برنامه ی سمت خدا ، حرفاشون رو شنیدین ؟؟؟؟ به حرفاشون فکر کردین ؟؟

اصل حرفم اینجاس :

شما اشکالتون اینجاس که یکی تو لباس یه روحانی ، میاد غلطی میکنه ، به کل روحانی ها تعمیمش میدین .
همین 1 روز قبل توی تاپیکای این بخش خوندم : استاد دانشگاه ، به یکی از دخترای دانشجوی بد کارش تجاوز کرده بود ، حالا چون اون استاد یه غلطی کرده ، باید تعمیمش بدیم به اون یکی استادا ؟؟؟؟؟ منطقیه به نظرتون ؟؟

همیشه با یه مثال ، تر رو با خشک نسوزونید ... . رسمش این نیست ... .
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
آپاسای عزیز ، همین کوروش شما که سنگش رو هی هی به سینه میزنید ، یکتا پرست بود ( البته این طوری که شما گفتین ، انگار یکتا پرست نبوده و بهمون دروغ گفتن ... )

نه ؟

من که ندیدم آیت الله بهجت بزرگ ، از دین ، سوء استفاده ی شخصی و دنیوی بکنه . ای کاش 1 بار ایشون رو از نزدیک میدیدم ...

این کلمه "کوروش شما" رو میشه بیشتر توضیح بدی؟؟؟
شما ایرانی نیستی؟؟
لطفا ملیت خودتون رو هم مشخص کنید
خوبه همه یه بزرگی و اقتدار کوروش اذعان دارند
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
این کلمه "کوروش شما" رو میشه بیشتر توضیح بدی؟؟؟
شما ایرانی نیستی؟؟
لطفا ملیت خودتون رو هم مشخص کنید
خوبه همه یه بزرگی و اقتدار کوروش اذعان دارند

دوست عزیز منظور ایشون از کوروش شما این نیست که کوروش متعلق به اون آقا باشه
منظور اینه که کوروش خدا پرست بوده ولی شما چیزه دیگه ای از اون درست کردید
 

M Sina Asadi

عضو جدید
این کلمه "کوروش شما" رو میشه بیشتر توضیح بدی؟؟؟
شما ایرانی نیستی؟؟
لطفا ملیت خودتون رو هم مشخص کنید
خوبه همه یه بزرگی و اقتدار کوروش اذعان دارند


بله توضیح میدیم ! فقط خونسرد باشین :cry: .

منظورم رو جناب ITDeveloper واضح گفتن ! فکر نمیکنم حرف شبهه داری گفته باشم .

من یه ایرانی ترک هستم ! ملیتمم مشخص کردم بنا به درخواستتون . و شخصا به کوروش احترام زیادی قائلم ... فقط متاسفم واسه اون کسایی که وقتی منافع شون ایجاب میکنه ، کوروش رو خدا پرست و یکتا پرست معرفی میکنن ، بعد از اون ور پغام پس غام میدن که بشر خدا را آفرید !

خوب من اگه بیام بگم که حضرت علی یکتا پرست بود ، حضرت ابراهیم و ... یکتا پرست بودن ، احتمالا بشنویم که حضرت ابراهیم سیری چنده ، چیزی به نام معصومیت وجود نداره ، وحی ساخته و پرداخته ی محمده و قرآن فلانه و بهمان ، واسه همین از راه خودشون وارد شدم و کوروش رو مثال زدم .



دوست عزیز منظور ایشون از کوروش شما این نیست که کوروش متعلق به اون آقا باشه
منظور اینه که کوروش خدا پرست بوده ولی شما چیزه دیگه ای از اون درست کردید

:gol::gol::gol:
 

afshin-18

عضو جدید
من که ندیدم آیت الله بهجت بزرگ ، از دین ، سوء استفاده ی شخصی و دنیوی بکنه . ای کاش 1 بار ایشون رو از نزدیک میدیدم ...

ولی یک افراطی بود که بسیاری از حلال ها رو حرام کرد(نمونه اش زیاده برو رساله اش رو بخون و با رساله های دیگر آیت الله ها مقایسه کن)
من به هیچ وجه ایشون رو قبول ندارم
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز
خیلی ممنون از مطلب قشنگتون
من همیشه با نوع عبادت مسئله دارم
فکر میکنم که آیا میشه فقط با حرف زدن با خدا یا به فکر خدا بودن یا....عبادت کرد یا اینکه حتما باید به ترتیب گفته شده نماز خوند؟؟؟
امیدوار بودم مطلب شما بتونه دیدگاه جدیدی بهم بده.
سرسری خوندم باید برگردم و یک بار دیگه هم بخونم

P.S: من متوجه منظور این دوستمون نشدم که جدیدا تو پستها عکس میذاره اگه کسی فهمید به من هم بگه

دوست عزیز اگه این چند سوال رو اگه پاسخ بدی ممنون میشم
1.به وجود الله خدای حضرت محمد(ص) اعتقاد دارید و همچنین به پیامبر او . همچنین به کامل بودن(نه در زمان خود بلکه در هر عصر و زمانی بعبارتی به معنی واقعی کلمه کامل)
2. به روح اعتقاد دارید؟!
:gol::gol:
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز اگه این چند سوال رو اگه پاسخ بدی ممنون میشم
1.به وجود الله خدای حضرت محمد(ص) اعتقاد دارید و همچنین به پیامبر او . همچنین به کامل بودن(نه در زمان خود بلکه در هر عصر و زمانی بعبارتی به معنی واقعی کلمه کامل)
2. به روح اعتقاد دارید؟!
:gol::gol:


1- مطمئنا به الله و حضرت محمد اعتقاددارم
در کامل بودن دین اسلام شک دارم البته دلیل و مدرکی ندارم ولی هرکدوم از ادیان میگن دین ما کاملترینه وگرنه تو دینشون نمیموندند
2- بله کاملا
 

ساقي كوير

عضو جدید
ولی یک افراطی بود که بسیاری از حلال ها رو حرام کرد(نمونه اش زیاده برو رساله اش رو بخون و با رساله های دیگر آیت الله ها مقایسه کن)
من به هیچ وجه ایشون رو قبول ندارم
نیازی به قبول داشتن یا نداشتن شما نیست نه با رد کردن شما اوشون جهنمی میشه نه با قبول داشتنتون درجش بالاتر میره.

در ضمن اونجیزهایی رو که شما میگی اوشون حلال رو حرام کردند. باید بگم هرکسی نسبت به سطح خودش سنجیده میشه.ممکنه که یه سجده کوتاه برای من اوج عبادت باشه ولی برای بغلدستی من نه فقط سجده بلکه اکتفا به نمازهای واجب هم گناه باشه.
لا یکلف الله نفسا الا وسعها.

در مورد فتوا های این بزرگوار باید عرض بکنم تشخیص اینکه این فتوا درسته یا نه کار من و شما نیست.و این به عهده خود مجتهده که کل عمرش رو تو این راه صرف کرده.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در ضمن قابل توجه اونایی که دم از قاون میزنن این مسائل باید تو تالار اسلام و قرآن مطرح بشه نه تو گفتگوی آزاد.
 

ساقي كوير

عضو جدید
1- مطمئنا به الله و حضرت محمد اعتقاددارم
در کامل بودن دین اسلام شک دارم البته دلیل و مدرکی ندارم ولی هرکدوم از ادیان میگن دین ما کاملترینه وگرنه تو دینشون نمیموندند



احساس می کنم که اینجایی که پررنگ شده اشتباه تایپی بوده و در اصل (شک ندارم) بوده

و إلاّچه طور ممکنه که هم به یگانگی خدا و هم به پیامبری حضرت محمد(صل الله علیه و آله) ایمان داشته باشی و شک داشته باشی که این دین کاملترین دینه؟؟؟
وقتی که خود خداوند سبحان در قرآن می فرماید امروز دین شما را کامل کردیم و نعمت را بر شما تمام کردیم.
و پیامبر(صل الله علیه و آله) می فرماید که پیامبری بعد از من نیست.
چگونه پس ممکن است که کاملترین دین نباشد؟؟؟
آیا خداوند سبحان اشتباه کرده؟؟؟(پناه برخدا)
آیا خداوند حکیم کار بیهوده انجام میده و حرف اشباه میزنه؟؟؟
 

ساقي كوير

عضو جدید
و بشر خدا را آفرید



  • بشر طی قرون متمادی ، نه تنها بر سایر حیوانات روی زمین برتری خود را به ثبوت رساند ،بلکه طبیعت و جلوه های گوناگون آن را نیز مقهور خود کرد. به اختراعات و اکتشافات شگرفی نائل آمد. ذرات اتم را شکافت و بر روی کره ماه که اجداد او روزگاری دراز آن را خدای خود می پنداشتند، قدم نهاد. بی شک آنچه از ترقیات این «انسان عاقل» قرن بیستم دیده می شود ، تنها مقدمه ای است بر پیشرفت ها و اکتشافات بزرگتری که درآینده به آن ها دست خواهد یافت . ولی علیرغم همه ترقیات علمی و فنی و دست آورد های فلسفی در حل بسیاری از مبهمات و چند و چون زندگی ، بشر هنوز در زمینه اعتقادات دینی و باور های ماوراء طبیعه ، به ساده دلی اجداد خود ، که هزاران سال قبل در جنگل ها و غارها زندگی می کردند ، باقی مانده است. بشر اولیه از رابطه علت و معلول آگاه نبود. در رنج از گرما و سرما ، سوزش آفتاب و گرسنگی و بیماری ، تکیه گاهی می جست. با مغز ابتدایی خود، از هر چه درمخیله او می گذشت خدائی می ساخت و در برابر آنچه خود ساخته بود به زانو در می آمد. از گناهان خود طلب عفو می نمود و برای سلامتی و ازدیاد محصول ، قربانی ها تقدیم آن می کرد.
  • گذشت قرن ها در اصل و جوهر این پندار تغییر محسوسی نداده است. خدایان ساخته تصور بشر، اشکال و اسامی گوناگون به خود گرفته اند.محدوده عمل آن ها به تدریج وسعت یافته و به هیئت قادر متعال و مقدر کننده سرنوشت افراد بشر در آمده اند. ولی ماهیت و جوهر اصلی خدای ساخته اندیشه و دست انسان، به همان صورت نخستین باقی مانده است. بسیاری ازمعتقدات مردمی که در آستانه قرن بیست و یکم میلادی زندگی می کنند بر پایه باور های دینی و سنت های کهن مذهبی و احساسات تند و آتشینی بنا شده است که از اجداد ما به ارث باقی مانده و با منطق و عقل فرسنگ ها فاصله دارد. بشر از نظر معتقدات دینی ، هنوز در عصر معجزات زندگی می کند. باور این مطلب که خسوف و کسوف از معجزات الهی است و یا مردم عاد و ثمود، به مجازات گناهانی که مرتکب شده بودند ، به امر خدا یک شبه از صحنه ی گیتی محو شدند و بسیاری دیگر از این قبیل ، هنوز پایه اعتقادی دینی غالب مردم جهان ما را تشکیل می دهد. آنچه مانع بیداری مردم و تفکر و تعقل در ارزیابی معتقدات متعصبانه دینی و مذهبی است، در درجه اول حضور دائمی باورهای موروثی در کلیه شئون زندگی بشر است. از اولین سخنانی که مادران به نوزادان خود می آموزند، تا آخرین جملاتی که بر جنازه ی آنان تلقین می شود ، از نخستین درس هایی که اطفال در دبستان ها فرا می گیرند تا نمایشات و فیلم های تلویزیونی ، امواج ماهواره یی و حتی عبادت گاه هایی که به عنوان آثار تاریخی در ایام تعطیل و مسافرت ها از آن بازدید می شود، همه و همه اثر تلقینی خلسه آور و مخدر تدریجی خود را بر قوای دماغی و ضمیر باطن شخص باقی می گذارند و جهت اعتقادی او را تنها به یک سوی منحرف می نمایند .آنچه این دستگاه های تلقینی دینی را در طول عمر تقویت و تغذیه می نماید و آتش معابد را همیشه فروزان نگاه می دارد، کوشش بی حد مکتب داران دین و متولیان مذهبی است که منافع اقتصادی و دنیایی خود را در سکون معتقدات دینی و اشاعه باور های خرافی می دانند و آخرین توانایی خود را در پایداری و زنده نگهداشتن آن به کار می برند.
ببخشید جناب apasai ظاهرا شما همین یه متن رو دارین و همه جا کپی میکنید.(شوخی)

چندتا سوال ازتون دارم:
1. به نظر شما امثال ابن سیناها، فردوسی ها،حافظها،پروفسورحسابی ها و... بهتر مسائل رو درک می کردند یا امثال ما؟
2. اگر که اونها بهتر مسائل رو درک می کردند پس چرا هرچه بر درجه علمشان افزوده می شد، در ایمانشان هم پایدارتر می شدند؟
3. کجای اسلام گفته شده که خسوف و کسوف از معجزات الهی ست؟؟؟
4. چه چیز باعث شده که بسیاری از هنرمندان کافر و لا مذهب به دین آن هم اسلام گرایش پیدا کنند؟آیا آموزه های دوران کودکی ست؟؟؟
5.چرا تمامی افراد لا مذهب پس دوره ای از پوچی گری خود به دنبال مذهب می گردند و حتی شده به دین های ساختگی کشیده می شوند؟؟؟

6. آیا چیزی غیر از وجود فطرت پرستش و اعتقاد فطری به خداست؟
7. آیا اگر خدایی وجود نداشت در اثر افزوده شدن دانش نمی بایست اعتقاد به خدا هم از بین برود؟پس چرا روز به روز بر معتقدین به خدا افزوده می شود؟؟؟؟
 

ساقي كوير

عضو جدید
28 شهريور 1389-

«ایکس – شبهه»: عبد یعنی «بنده» و عبادت یعنی «بندگی» که کار عبد است. اما معنای بندگی به هیچ وجه نماز، روزه، حج ... یا سایر اعمال عبادی واجب یا مستحب وارد شده در اسلام نمی‌باشد، چرا که اینها همه مقتضای بندگی معبودی به نام «الله» است، و حال آن که هر کس برای خود معبودی دارد که او را به شکل مقتضی‌اش عبادت و بندگی می‌کند. لذا برای درک بیشتر مفهوم عبادت و چرایی و تأثیر آن، باید به محورهای ذیل دقت نمود:
الف عبادت یا بندگی، انجام اعمال عبادی (در هر دین یا مکتبی که باشد) نیست، بلکه بندگی یعنی تعلق و وابستگی. انسان وقتی به چیزی تعلق و وابستگی پیدا کرد، عاشق او می‌شود و چون همه‌ی محبت‌اش جلب او شد، او را هدف قرار می‌دهد و چون او را هدف قرار داد، به سوی او حرکت می‌کند و در این حرکت سعی می‌کند به هیچ وجه از جاده‌ی اصلی که او را به محبوبش می‌رساند خارج و منحرف نگردد، لذا قوانین این حرکت و مسیر را نیز مو به مو اجرا می‌کند.
فرض کنیم، کسی وابسته و متعلق به پول است، به گونه‌ای که هدفی جز رسیدن به پول ندارد. چنین کسی عبد و بنده‌ی پول می شود و پول را معبود و إله خود می‌گیرد. این فرد عبد و بنده‌ی پول است و در راه رسیدن به آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌نماید. آن چه او در راه رسیدن به پول انجام می‌دهد، همان مقتضای عبادت معبودی چون پول است. بدیهی است برای او دیگر حلال و حرام، مال غیر، مال صغیر، مال یتیم، ربا و ... معنایی ندارد. همین طور است کسی که «شهوت» یا «هوای نفس» یا ... را هدف، إله و معبود خود می‌گیرد. بدیهی است برای کسی که به «هوای نفس» وابسته شده و آن را بندگی می‌کند، دیگر مقوله‌هایی چون: عقل، علم، وجدان، بصیرت و دوراندیشی، عمل صالح و ... معنایی ندارد، چرا که مقتضای عبادت چنان معبودی، اطاعت محض و برآوردن سریع خواسته‌ی نفسانی به هر قیمتی می‌باشد:
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» (الجاثیه -23)
ترجمه: هيچ ديدى آن كسى را كه هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او را با داشتن علم گمراه كرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده انداخت، ديگر بعد از خدا چه كسى او را هدايت مى‏كند آيا باز هم متذكر نمى‏شويد؟

چون متن طولانی بود.مجبورم در پستهای مختلف اگر نکته ای بود ذکر کنم.

در اینجا هیچ مطلب با محتوایی ذکر نشده و تمامی این مطلب یه سری کلماته که یه بچه
هم میتونه بفهمه که بالکل غلطه.

چرا که:
1. در اول گفته می شود که عبادت نماز و روزه و غیره نیست و اینها جایی ست که فرد ایمان به خدای واحد داشته باشد.پس جایی که خدای فردی پول و شهوت و ...شد اینها معنایی ندارد.
2.در سایر جاها مخصوصا در بحث شهوت که زحمت کشیده اند و برای کمک به بحث ما آیه هم آورده اند.باید بگم در اونجا اصلا بحث عقل مطرح نیست و هیچ اصولی ندارد که در ابتدا گفته شد اصولش را مو به مو اجرا می کند.
که در آیه هم مطرح شد که بر روی عقل او پرده ای قرار گرفت و و گمراه شد.
 

apasai

عضو جدید
. به نظر شما امثال ابن سیناها، فردوسی ها،حافظها،پروفسورحسابی ها و... بهتر مسائل رو درک می کردند یا امثال ما؟
چون اون موقع دین تو همه قضایا وارد نشده بود ولی امروز برای هر آزمونی گزینه دین رو هم میزارند.
2. اگر که اونها بهتر مسائل رو درک می کردند پس چرا هرچه بر درجه علمشان افزوده می شد، در ایمانشان هم پایدارتر می شدند؟
اونا که دنبال شناخت تاریخ اسلام و تاریخ ادیان نبودند و فقط تو علوم دیگه بودند
3. کجای اسلام گفته شده که خسوف و کسوف از معجزات الهی ست؟؟؟
من با تمام ادیان هستم -- تو اسلام هم نماز وحشت دارند :biggrin: :biggrin: :biggrin: :biggrin:

4. چه چیز باعث شده که بسیاری از هنرمندان کافر و لا مذهب به دین آن هم اسلام گرایش پیدا کنند؟آیا آموزه های دوران کودکی ست؟؟؟
بی دین بدون مطالعه هستند و دقیقا نمیدونند مذهب چه خطری داره -- تازه اونا چیزای خوبش رو فقط بهشون میگن و خودشونم تو ریز چیز ها نمیروند.
6. آیا چیزی غیر از وجود فطرت پرستش و اعتقاد فطری به خداست؟
من همچین فطرت مسخره ای رو تو خودم احساس نمیکنم و فقط برای ایران و ایرانی زندگی میکنم .
7. آیا اگر خدایی وجود نداشت در اثر افزوده شدن دانش نمی بایست اعتقاد به خدا هم از بین برود؟پس چرا روز به روز بر معتقدین به خدا افزوده می شود؟؟؟؟
این آمار های شما منو کشته :biggrin: :biggrin: :biggrin:-- کدوم روند رو به رشد -- دلتون خوشه -- دین گریزی جوانان دیگه خیلی تابلو است . شما حتما تو پایگاه بسیج خونتون است :biggrin: :biggrin: :biggrin:
 

ساقي كوير

عضو جدید
ب – گاهی فعل یا حالتی در ذات آدمی نیست و به او امر یا توصیه می‌شود که چنین بکن یا چنان نکن. در اینجا اولین سؤالی که برای عقل مطرح می‌شود، این است که «چرا»؟ و اثبات آن هم بسیار مشکل است. اما گاهی فعل یا حالتی عین ذات انسان است، در اینجا دیگر کسی نمی‌پرسد که «چرا انجام دهم؟» چون خود به خود و از روی اقتضای ذات انجام می‌دهد. اما این سؤال باقی می‌ماند که «چگونه انجام دهم؟» که در این جا نیاز به تعلیم و آموزش ضروری خواهد بود.
به عنوان مثال: علومی چون ریاضیات، فیزیک و زبان اکتسابی است. یعنی هیچ کس ذاتاً ریاضی یا فیزیک یا زبان فارسی را نمی‌داند، حال اگر به او امر یا توصیه شود که یکی از این علوم را کسب کند، حتماً سؤال می‌کند که چرا؟ اما، کسی به انسان محبت، عشق و نفرت یا بغض و یا بدیهیات اولیه‌ی عقلی مثل «اصل علیت» را تعلیم نمی‌دهد و اگر به مهرورزی توصیه شود، ممکن است بپرسد به کی یا چگونه، اما نمی‌پرسد: چرا مهر بورزم؟ چون ذات او مهرورز است و خود به خود این کار را انجام می‌دهد، اما مصداق و مخاطب مهرش یا چگونگی مهرورزیش متفاوت است.
بندگی و عبادت، از جمله امور ذاتی و فطری است، چرا که انسان «بنده و عبد» خلق شده است. به همین دلیل چه به او دستور بندگی بدهند یا ندهند، او ذاتاً بنده است و بندگی می‌کند. منتهی ممکن است در شناخت مصداق «إله» و «معبود» خطا کند و به جای خدا دیگری را بندگی و عبادت نماید. لذا خداوند حکیم در قرآن کریم به صورت مطلق نمی‌فرماید که «بندگی کنید»، چرا که همگان از روی فطرت این کار را می‌کنند، چون ذاتاً بنده خلق شده‌اند، لذا بندگی می‌کنند. بلکه می‌فرماید: الله را بندگی کنید – مرا بندگی کنید – شیطان را بندگی نکنید:
«إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» (طه - 14)
ترجمه: من خداى يكتايم، معبودى جز من نيست، عبادت من كن و براى ياد كردن من نماز به پا كن‏.
«... وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاه ...» (الإسراء – 23)
ترجمه: ... پروردگارت حكم قطعى كرده كه غير او را نپرستيد ... .
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحي‏ إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ» (الأنبیاء - 25)
ترجمه: پيش از تو هيچ پيغمبرى نفرستاديم مگر آنكه به او وحى كرديم كه خدايى به جز من نيست پس تنها مرا عبادت كنيد.
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (یس -60)
ترجمه: مگر با شما عهد نسبتم و نگفتم اى فرزندان آدم شيطان را عبادت (اطاعت) مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است‏.
«قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» (المائده -76)
ترجمه: بگو آيا مى‏پرستيد به غير خدا چيزى را كه مالك نفع و ضررى براى شما نيستند و حال آنكه خداوند شنوا و دانا است؟
پس، هیچ انسانی در جهان وجود نداشته و ندارد که عبد و بنده «پرستنده» نباشد، منتهی اگر خدای واقعی را نپرستد، حتماً خدایان کاذبی چون: شیطان، بت، طاغوت ... و در نهایت هوای نفس خویش را عبادت و بندگی می‌کند.

این بند کاملا درست است و باید تشکر کنیم که دراند کاملا حرف خودشان را نقض می کنند.
و آن اینکه چه طور در ابتدا اصل عبادت را رد می کند و بعد می آید و میگوید که خدا هست و پرستش یک امر ذاتی ست و خدا برای اینکه این امر ذاتی به بی راه نرود فقط مرا بپرستید و مخلوق ر ا نپرستید.

حال که قبول دارید که باید خدا را پرستیدآیا شما بهتر میدانید که چگونه باید پرستش شود یا خود خداوند؟؟؟؟؟

اگر حرف اول را قبول دارید پس حرف دوم باطل است و اگه حرف دوم درست است پس کاری بس احمقانه است که کلام اول رو آورده اند
 

afshin-18

عضو جدید
نیازی به قبول داشتن یا نداشتن شما نیست نه با رد کردن شما اوشون جهنمی میشه نه با قبول داشتنتون درجش بالاتر میره.

در ضمن اونجیزهایی رو که شما میگی اوشون حلال رو حرام کردند. باید بگم هرکسی نسبت به سطح خودش سنجیده میشه.ممکنه که یه سجده کوتاه برای من اوج عبادت باشه ولی برای بغلدستی من نه فقط سجده بلکه اکتفا به نمازهای واجب هم گناه باشه.
لا یکلف الله نفسا الا وسعها.

در مورد فتوا های این بزرگوار باید عرض بکنم تشخیص اینکه این فتوا درسته یا نه کار من و شما نیست.و این به عهده خود مجتهده که کل عمرش رو تو این راه صرف کرده.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در ضمن قابل توجه اونایی که دم از قاون میزنن این مسائل باید تو تالار اسلام و قرآن مطرح بشه نه تو گفتگوی آزاد.

درسته ولی اگر تو در موارد مختلف احکام نظراتش رو بخونی سختترین نظر ها رو داده در حالی که می توانسته آسون تر بگیره(یعنی ایشون تقریبا سنت گرا هستن و با چیز های جدید مخالفن)
 

ساقي كوير

عضو جدید
چون اون موقع دین تو همه قضایا وارد نشده بود ولی امروز برای هر آزمونی گزینه دین رو هم میزارند.

اونا که دنبال شناخت تاریخ اسلام و تاریخ ادیان نبودند و فقط تو علوم دیگه بودند
یعنی در زمان دکتر حسابی دین در همه فضا ها حضور نداشته؟؟؟؟
البته ابن سینا در اکثر جا ها در مورد مسائل پزشکی احدیثی از ائمه نقل می کند.
و حافظ هم که اکثر از اشعارش در مورد دین است
و فردوسی که اینهمه سنگش را به سینه میزنید.خودتان مشاهده کردین که چه اشعری در مورد اهل بیت و امام علی(علیه السلام) گفته.
پس این حرفها با اینکه جواب سوالات من نبوداما باز هم کاملا پوچ و اشتباه بودند.

من با تمام ادیان هستم -- تو اسلام هم نماز وحشت دارند :biggrin: :biggrin: :biggrin: :biggrin:

این حرف نشانگر آن است با هیچ دینی نیستید.
و از هیچکدام خبر ندارید و حتی نمی دانید که کدام نماز برای چیست.
پس لطفا توهین نکنید و به مقدسات احترام بذارید
قبلا شما خیلی روی توهین به همدیگه حساس بودین.

بی دین بدون مطالعه هستند و دقیقا نمیدونند مذهب چه خطری داره -- تازه اونا چیزای خوبش رو فقط بهشون میگن و خودشونم تو ریز چیز ها نمیروند.

شما در اینجا هم دچار بی اطلاعی و اشتباهید.
چه طور ممکن است که کسی چیز اشتباهی را بدون اطلاع انتخاب کند و بعد از اطلاع از آن، آن را رها نکند؟
در حالی که کافی ست که در اینترنت یه سرچ کوچک بکنید و ببینید آیا افراد با اطلاع مسلمان می شوند یا بدون مطالعه.

من همچین فطرت مسخره ای رو تو خودم احساس نمیکنم و فقط برای ایران و ایرانی زندگی میکنم .

درسته شما ممکنه که این چنین فطرتی رو احساس نکنید و اون هم دلیلی دارد که شاید به نر شما باز خنده دار باشد و اون اینه که دیگه جای رو برای فعالیت فطرت خود نگذاشته اید.
و شما حتی برای ایران و ایرانی زندگی نمی کنید(لطفا عصبانی نشوید).چرا که اگر کسی به ندای فطرت گوش نداد هیچ تعصبی هم بر یه تیکه خاک نداره.


این آمار های شما منو کشته :biggrin: :biggrin: :biggrin:-- کدوم روند رو به رشد -- دلتون خوشه -- دین گریزی جوانان دیگه خیلی تابلو است . شما حتما تو پایگاه بسیج خونتون است :biggrin: :biggrin: :biggrin:

باز تکرار می کنم شما که اینقدر به توهین نکردن اصرار داشتین چه راحت همه چیز رو به مسخره میگیرین.

کافیه باز یه سرچ کوچولو تو نت داشته باشین.و اینهمه از باد هوا حرف نزنید.
 

ساقي كوير

عضو جدید
درسته ولی اگر تو در موارد مختلف احکام نظراتش رو بخونی سختترین نظر ها رو داده در حالی که می توانسته آسون تر بگیره(یعنی ایشون تقریبا سنت گرا هستن و با چیز های جدید مخالفن)
ببخشید شما نظراتشون رو خوندین؟؟؟
با چه چیز جدید مخالف بودند؟؟؟
بنده خودم در ابتدا مقلد یه مرجع دیگه بودم و بعد تغییر دادم و از ایشون تقلید کردم که در بسیاری از مسائل نسبت به سایرین آسانتر بود.
 

ساقي كوير

عضو جدید
ج – بدیهی است که خداوند غنی متعال، هیچ نیازی (به هیچ چیزی و از جمله بندگی مخلوقات) ندارد، چرا که هستی و کمال مطلق است و نیاز از ویژگی‌های مخلوق است. پس بیان دستورات برای انجام عبادت الهی، به نفع خود بنده است.
حال بنده از معبود خود می‌پرسد: خدای من! دانستم که خدای جهان تویی، دانستم که ما از او توئیم و بازگشتمان به سوی توست، دانستم که جز تو همه چیز ناقص، مخلوق و فانی است، دانستم که تو جمال و کمال مطلقی، پس تو را هدف گرفتم، عاشق تو شدم و می‌خواهم موفق و سلامت به سوی تو بیایم. اما چگونه؟ من که نه شناختی دارم و نه از چه باید کردها و چه نباید کردها خبری دارم؟ پس خودت «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» - ما را به راه راست هدایت نما. و او نیز قبل از اعلام نیاز و سؤال، حاجت بنده‌اش را مستجاب کرده و توسط رسول و کتاب و فطرت و عقل، جهان‌بینی و باید و نباید‌ها را به او تعلیم داده و ابلاغ نموده است.

این بند کاملا مؤید حرفمان است و باطل کننده حرف خودشان و میتوان از این راه اثبات کرد که عبادت شامل نماز و روزه و ... می شود.
 

ساقي كوير

عضو جدید
د – پس، اولین ضرورت و فایده‌ی انجام دستورات عبادی که مقتضای معبودی چون الله می‌باشد، همان اطاعت فرمان اوست. یعنی «عبادت» اطاعت امری است که از سوی او صادر شده باشد، نه آن گونه که «من» می‌خواهم. که این عبادت خود و خطای شیطان است. او نیز وقتی امر به سجده بر آدم شد، عرض کرد: پروردگارا! این عبادت را از من بردار و به جایش من چنان عبادتی تو را بکنم که احدی نکرده باشد. اما نپذیرفتن و اخراج او از دایره موحدین که تحت رحمت الهی هستند بدین معناست که عبادت من، آن است که من می‌گویم، نه آن که تو می‌گویی. آن چه تو می‌گویی، عبادت خود است.
و اما فایده‌های مترتب و فوق شمارش هر عبادتی، همان فراهم آوردن شرایط، امکانات و ملزومات رشد و تکامل و تقرب به کمال مطلق (پروردگار عالم) می‌باشد. چنان چه اگر کسی به صورت مقطعی (برای رسیدن به رشد و تقرب به کمال)، تحصیل علم را هدف گرفته باشد، به او می‌گویند که باید به مدرسه رفته و دروس ابتدایی، سپس متوسطه، سپس عالی و ... را با دقت و موفقیت کسب نمایی. البته نمره یا معدل 12 و یا 13 نیز قبول است (انجام حداقل واجبات و پرهیز از محرمات)، هر چند به سختی پیشرفت می‌کند، اما هر چه بیشتر سعی کنی، موفق‌تر خواهی بود و رشد بیشتر و راحت‌تری خواهی داشت.
پس، عبادت پروردگار، در واقع بندگی او و قطع هرگونه تعلق و وابستگی دیگر «لا إله الا الله» است و انجام دستورات (باید و نباید‌ها) نیز قوانین مترتبه برای رسیدن موفق و سالم (اسلام) به مقصد، به کمال و لقای محبوب است.

در اینجا هم حرف جدیدی زده نشده و کاملا باطل است.چرا که اگه ما خدا را قبول کردیم پس قرآن و انجیل و تورات و... را هم قبول داریم.
و در همه اینها دستور به نماز و روزه و... شده است.و اینها چیزی از پیش خود انسانها نیست.و انکار آنها انکار خداست.

ببخشید طولانی شد.
 
بالا