سبب منم که میشکنم

jafar mehrkhani

عضو جدید
بچه ها خشونت و ولش کنین. همدیگرو دوست داشته باشین.
موضوع رو بچسبین
رها جونم خوش اومدی:gol:
 

maryam_bah

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام،مرسی جعفر جان:gol:
اگر شکستم سبب خودمم نه هیچ کس دیگه ای
ولی این شکستن گاهی لازمه تا به خودمون بیایم و قدر خودمونو بیشتر بدونیم.
گاهی ولی گلم..به چه قیمتی هم مهمه نه؟:w05:

خب معلومه که باید توجیه بشه
بزرگترین ایراد ادما اینه که همیشه حق به جانبن.ولی نمی دونن که خدایی هم هستو قراره که حاشون گرفته بشه .حتی بعد از مرگشون با نفرین بچه هاشون
:w16::w16:

عشق..عشق و تنها عشق!خیلی قشنگه منتها غم نان اگر بگذارد.:cry:
دقیقا همینه دوست من ولی من میگم که قراره به دوروبریامون بفهمونیم که کارای اونا تو روند زندگیمون اثر میذاره.
تو جامعه ما برکت الان از سفره ها بخاطر کارایی که خیلیا میکنن رفته
و همش باید تو یه چرخه ی کور بدوییم:gol:
:cry::cry::cry:

میگن از هر دست که بدی از همون دست هم پس میگیری! اگه بدی که در حق دیگران می کنی جوابشو توی این دنیا گرفتی که هیچ ولی اگه بدیت به اون دنیا واگذار بشه.......:confused:
وای خدای من ........:wallbash::wallbash:

بله عزیزم تجربه خیلی با ارزشه ولی امیدوارم به قیمت گرونی اونو بدست نیاریم
منم امیدوارم:w05:
 

دختر معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرنده بر شانه هاي انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده كرد و گفت:

اما من درخت نيستم. تونمي تواني روي شانه ي من آشيانه بسازي.

پرنده گفت : منفرق درخت ها و آدم ها را خوب مي دانم. اما گاهي پرنده ها
وانسان ها را اشتباه ميگيرم.
انسان خنديد و به نظرش اين بزرگترين اشتباه ممكن بود.
پرنده گفت: راستي، چرا پر زدن راكنار گذاشتي؟
انسان منظور پرنده را نفهميد، اما باز همخنديد
آنگاه خدا بر شانه هاي كوچك انسان دست گذاشت و گفت : يادت مي آيد
تو ر ا با دو بال و دو پا آفريده بودم ؟ زمين وآسمان هر دو براي تو بود . اما
تو آسمان رانديدي.
راستي عزيزم، بال هايت را كجاگذاشتي؟
انسان دست بر شانه هايش گذاشت و جاي خالي چيزي رااحساس كرد .
آنگاه سر در آغوش خدا گذاشت وگريست!!!!!
آنگاه خدا بر شانه هاي كوچك انسان دست گذاشت وگفت : يادت مي آيد
تو ر ا با دو بال و دو پا آفريده بودم ؟زمين و آسمان هر دو براي تو بود . اما
تو آسمان را نديدي



قابل ذکر است این متن زیبا و عارفانه از نوشته های خانم عرفان نظر اهاری هستش دوست عزیز ...
 

ستاره پرنور

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بلوکهای ساکت کنار جاده را ببین
مرا که من اضافی ام میان مردم زمین
هنوز مثل شیشه سنگ قلبها شکستنی ست
وبوی زنگ می دهند عشقهای آهنین
تو بی گناهی وگناه ساده بودن من است
همیشه مار پرورانده ام درون آستین
مپاش دانه های بغض وکینه را درون آب
مخواه سبزه ی سیاه را به جای هفت سین
شتاب کن شتاب ای سکوت ناگزیر مرگ
تویی که پشت خنده های عشق می کنی کمین
همیشه سرنوشت شیشه ها شکستن است آه
ومن دلم شکسته مثل بغض کهنه ی زمین
من وتو شاعران آب وآتشیم نازنین
تورا غزل مرا که مرگ عشق را چه بود دین؟
 

ستاره پرنور

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بلوکهای ساکت کنار جاده را ببین
مرا که من اضافی ام میان مردم زمین
هنوز مثل شیشه سنگ قلبها شکستنی ست
وبوی زنگ می دهند عشقهای آهنین
تو بی گناهی وگناه ساده بودن من است
همیشه مار پرورانده ام درون آستین
مپاش دانه های بغض وکینه را درون آب
مخواه سبزه ی سیاه را به جای هفت سین
شتاب کن شتاب ای سکوت ناگزیر مرگ
تویی که پشت خنده های عشق می کنی کمین
همیشه سرنوشت شیشه ها شکستن است آه
ومن دلم شکسته مثل بغض کهنه ی زمین
من وتو شاعران آب وآتشیم نازنین
تورا غزل مرا که مرگ عشق را چه بود دین؟

یعنی هیشکی نیس نظر بده؟؟؟:cry:
 

jafar mehrkhani

عضو جدید
یعنی هیشکی نیس نظر بده؟؟؟:cry:
سلام پریناز جان .مرسی از شعرت .واقعا خوب بود.
مرا ببین که دل شکسته ام ، به طوفان غم نشسته ام
بیا بشین کنار من ، بده دست به دست من .نکن مرا رها تو نازنین
شنیده ام که میشود بهار ، بهار من تو هم کنار من بشین
ای تنهایی من، تو مرا تنها مگذار:gol::gol:
 

ستاره پرنور

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام پریناز جان .مرسی از شعرت .واقعا خوب بود.
مرا ببین که دل شکسته ام ، به طوفان غم نشسته ام
بیا بشین کنار من ، بده دست به دست من .نکن مرا رها تو نازنین
شنیده ام که میشود بهار ، بهار من تو هم کنار من بشین
ای تنهایی من، تو مرا تنها مگذار:gol::gol:

جعفر جان مرسی شعر تو هم خیلی قشنگ بود حیف که امتیازام تمومیده وگرنه صد تا بهت امتیاز میدادم.امتیاز این پستت باشه طلبت:gol::gol::gol:
 

jafar mehrkhani

عضو جدید
همنشین مرغ سحرم ، ناله سر نمیکنم
داغ دل آتش زده بر تار و پود من
من دم نمیزنم.:gol:
 

ستاره پرنور

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
همنشین مرغ سحرم ، ناله سر نمیکنم
داغ دل آتش زده بر تار و پود من
من دم نمیزنم.:gol:

مرغ سحر ناله سر مکن
دید گان خسته تر مکن
ما ز اه و ناله خسته ایم
ما غمین و دل شکسته ایم
گوشمان ز ناله کر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

نغمه های شادمانه خوان
صد سرود جاودانه خوان
با نوای عاشقانه خوان
عمر مانده را چنین هدر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن
ظلم ظالمان همیشه هست
جور بی امان همیشه هست
مکر دشمنان همیشه هست
بر دهان ظالمان بزن
از گناهشان گذر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

صورت ار به سیلی ات رنگ خون کنی
به که راز خود ز دل برون کنی
پیش دشمنان گلایه چون کنی
دشمنان خویش را خبر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

مرغ سحر ناله سرمکن
دید گان خسته تر مکن
:gol::gol::gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا