مشاعرۀ سنّتی

won-a-pa-lei

عضو جدید
تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها
من و این دشت بی‌پایان و بی‌حاصل دویدن‌ها
 

fahime7

عضو جدید
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی



بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تو از افلاک میگوئی من از خاک



مرا آلوده کردند و ترا پاک
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
توبه و پرهیز کردم ننگرم زین بیش من



زلف جان آویز را یا چشم رنگ آمیز را
 

won-a-pa-lei

عضو جدید
آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا
آن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه بدر اندر قبا
 

iman.mpr

عضو جدید
ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی / از کار خود افتادی در کار دگر رفتی
صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم / ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
در طریقِ عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با دردِ تو دارد مرهمی

یک جو وفا ندیدم از روی خوب هرگز

دیدم تمام هر کس این دارد آن ندارد




بر من نه از ترحم کم کرده یار بیداد

تاب جفا ازین بیش در من گمان ندارد
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در قیامت که سر از خاک به در خواهم کرد
باز هم در طلبت خاک بسر خواهم کرد
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تو جفاکن که از اینسوی وفاداری هست


طاقت و صبر مرا حوصلهٔ خواری هست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا