با سلام به همه دوستان عزیز
در این تاپیک خاطرات خودتون که شامل اتفاقاتی می شه که یه جور مربوط می شه به برق و براتون پیش آمده را بنویسید اگر علتی را هم که این اتفاق براتون افتاد را هم می دونستین بنویسید تا هم علاوه بر این که یه محیط شاد و صمیمی ایجاد می شه باعث ایجاد تجربه برای سایر دوستان هم بشه
فقط لطفا به هم احترام بزارید و کسیی خاطره شحص دیگری را مسخره نکنه
اگر کسی علت اتفاق را نمی دونست سایر دوستان اگر اطلاعی داشتن می تونن با رعایت احترام نظرشون را بیان کنن
موفق باشیم
یا حق ..

در این تاپیک خاطرات خودتون که شامل اتفاقاتی می شه که یه جور مربوط می شه به برق و براتون پیش آمده را بنویسید اگر علتی را هم که این اتفاق براتون افتاد را هم می دونستین بنویسید تا هم علاوه بر این که یه محیط شاد و صمیمی ایجاد می شه باعث ایجاد تجربه برای سایر دوستان هم بشه
فقط لطفا به هم احترام بزارید و کسیی خاطره شحص دیگری را مسخره نکنه
اگر کسی علت اتفاق را نمی دونست سایر دوستان اگر اطلاعی داشتن می تونن با رعایت احترام نظرشون را بیان کنن
موفق باشیم
یا حق ..



همچنین احساس کردم که موهام داره سیخ میشه 






)

و با توجه به اينكه رشتم برق نيست ولي كارهاي برقي رو انجام ميدم. تا اينكه يك روز كه در حال سيم كشي بودم . با يك سيم فنري برق كشي مجبور شدم از تو حياط يك سيم رو بفرستم تو جعبه تقسيم. رفته بودم روي يك بشكه و سيم رو داشتم حل ميدادم بره تو . سيمي كه از پشت كنتور اومده بود تو جعبه تقسيم در ورودي يك ترمينال يكم لخت بود . من همينطور كه داشتم حل ميدادم يك لحظه احساس كردم يكي يه لگد خيلي محكم به من زد طوري كه روح از بدنم خارج شد .
.ديدم كسي نيست .
تمام بدنم ميلرزيد و با توجه به اينكه دست چپم جلوتر سيم رو حل ميداد دست چپم به شدت ميلرزيد و من با دست راست اونو نگه داشته بودم بعد از 15 ثانيه تازه فهميدم فنر سيم كشي به قسمت لخت خورده فقط شانسي كه آوردم من رو ول كرد و گرنه الان 6 ساله كه دعوت حق رو لبيك گفته بودم .
خيلي بد بود و وحشتناك . موهام سيخ شده بود .البته يه چيز جالب اينه كه بعد از اون واقعه هيچ وقت منو برق نگرفت يا من حس نميكنم 

چشم چشم رو نمی دید باعث همه این دردسرها کلید چاقویی 630 امپر بود البته دلیل اصلی شعله ور شدن اتش فن پست برق بود که پس از چند ساعت کار وتعویض کلید خط راه اندازی گردید.