روز سیه مرگ شود شمع مزارتقطره دریای منی دم چه زنی بیش
غرقه شو و جان صدف پر ز گهر دار
هر خار که از پای فقیری بدر آری
روز سیه مرگ شود شمع مزارتقطره دریای منی دم چه زنی بیش
غرقه شو و جان صدف پر ز گهر دار
از تو نماند تاب جدایی دگر مرا
بهر خدا مرو بسفر یا ببر مرا
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست / بیدادگری پیشه ديرينه تست
وی خاک اگر سينه تو بشکافند / بس گوهر قیمتی که در سینه تست
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
تعبیر رفت یار سفرکرده میرسد
ای کاش هر چه زودتر از در درآمدی
در وصف تو من ماتم ، در مدح تو من حیرانم
در عشق تو مشهورم ، وز روی تو مهجورم
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم / خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
شرمنده بخش تشکر قطع شد
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
خواهش...
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل / گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش
شبنمی بودم ز دریا ، غرقه در دریا شدم
سایه ای بودم ز اول ، بر زمین افتاده خوار
شبنمی بودم ز دریا ، غرقه در دریا شدم
سایه ای بودم ز اول ، بر زمین افتاده خوار
رندان تشنه لب را آبي نميدهد كس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
تو همونی که توی موج بلا
واسه تو دستامو قایق میکنم
اگه موجت تو رو از من بگیرن
قطره قطره آب میشم دق میکنم
تا چند زنم به روی دریا ها خشت / بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود / که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت
توخود اي گوهر يكدانه كجائي آخر - كز غمت ديده ي مردم همه دريا باشد
تیغ بلا بفرق من آمد ز دست هجر
کارم به جان رسید ، امید از شفا گذشت
در درگه خلق بندگی مارا کشتدر درازي به سر زلف تو ميماند شب
در سياهي سر زلف تو به شب ميماند
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |