من هنوز انسانم

[forough gh]

من هنوز انسانم!!!!!!

اگر به خانه ی من آمدی

برایم مداد بیاور

مداد سیاه

می خواهم روی چهره ام خط بکشم

تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم،

یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!

یک مداد پاک کن بده

برای محو لبها

نمی خواهم کسی به هوای سرخیشان،

سیاهم کند!

یک بیلچه،

تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورم

شخم بزنم وجودم را

بدون اینها راحت تر به بهشت می روم گویا!

یک تیغ بده؛

موهایم را از ته بتراشم

سرم هوایی بخورد

و بی واسطه روسری کمی بیاندیشم

نخ و سوزن هم بده،

برای زبانم می خواهم

بدوزمش به سق

اینگونه فریادم بی صداتر است!

قیچی یادت نرود

می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!

پودر رختشویی هم لازم دارم

برای شستشوی مغزی

مغزم را که شستم،

پهن کنم روی بند

تا آرمانهایم را باد با خود ببرد

به آنجایی که عرب نی انداخت.

می دانی که؟

باید واقع بین بود!

صدا خفه کن

هم اگر گیر آوردی بگیرمی خواهم وقتی

به جرم عشق و انتخاب،

برچسب ف/ا/ح/ش/ه می زنندم

بغضم را در گلو خفه کنم!

یک کپی از هویتم را هم می خواهم

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشا د،

فحش و تحقیر تقدیمم می کنند!

تو را به خدا

اگر جایی دیدی "حقی" می فروختند

برایم بخر

تا در غذا بریزم

ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!

و سر آخر اگر پولی برایت ماند

برایم یک پلاکارد بخر

به شکل گردنبند

بیاویزم به گردنم

و رویش با حروف درشت بنویسم:

"من یک انسانم ".

"من هنوز یک انسانم"

"من هر روز یک انسانم

 

[wwwolf]

بضی چیزاش به هم نمی خورن وقتی داری می خونیدشون یه جورایی تو ذهن یه استاپ بزرگ میاد جلوت ولی کلا واسه بیان کلی خوب بود!!!
ممنون!

 

[forough gh]

بضی چیزاش به هم نمی خورن وقتی داری می خونیدشون یه جورایی تو ذهن یه استاپ بزرگ میاد جلوت ولی کلا واسه بیان کلی خوب بود!!!
ممنون!

مثلا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[jovhar]

من هنوز انسانم!!!!!! ---اگر به خانه ی من آمدی---برایم مداد بیاور---مداد سیاه---می خواهم روی چهره ام خط بکشم---تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم،---یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!---یک مداد پاک کن بده---برای محو لبها----نمی خواهم کسی به هوای سرخیشان،---سیاهم کند!---یک بیلچه،---تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورم---شخم بزنم وجودم را---بدون اینها راحت تر به بهشت می روم گویا!---
یک تیغ بده؛---موهایم را از ته بتراشم---سرم هوایی بخورد---و بی واسطه روسری کمی ---بیاندیشم--- نخ و سوزن هم بده،---برای زبانم می خواهم---بدوزمش به سق---اینگونه فریادم بی صداتر است!---قیچی یادت نرود---می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!---پودر رختشویی هم لازم دارم---برای شستشوی مغزی---مغزم را که شستم،---پهن کنم روی بند---تا آرمانهایم را باد با خود ببرد---به آنجایی که عرب نی انداخت.---می دانی که؟---باید واقع بین بود!---صدا خفه کن---هم اگر گیر آوردی بگیرمی خواهم وقتی---به جرم عشق و انتخاب،---برچسب ف/ا/ح/ش/ه می زنندم---بغضم را در گلو خفه کنم!---یک کپی از هویتم را هم می خواهم---برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشا د،---فحش و تحقیر تقدیمم می کنند!---تو را به خدا---اگر جایی دیدی "حقی" می فروختند---برایم بخر---تا در غذا بریزم---ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!---و سر آخر اگر پولی برایت ماند---برایم یک پلاکارد بخر---به شکل گردنبند---بیاویزم به گردنم---و رویش با حروف درشت ---بنویسم:---"من یک انسانم ".---"من هنوز یک انسانم"---"من هر روز یک انسانم

تو هنوز هم انسانی!!!-
اگر به خود فکر میکردی-
با یک آینه کوچک-
شکسته و تکه تکه-
نگاهی به چهره ات می کردی-
چهره زیبا-
چهره ای نازیبا-
زشت و بدترکیب-
که به زور قلم و ماسک این شده ای-
صدو صد رحمت آن روسپی-

مدادت دادم-
نامش عقل-
برای محو فکر نازیبا-
برای دیدن و انسان بودن-
نه سبب گشتن و اسباب و مسبب بودن-
تا مهاری بندی-
غرایض را-
عقل سفیدت -
روحت را پاک کند از زشتی اقلام موژه-
نخ و سوزن بردار-
زبانت را تاسقف-
بدوز و خاموش-
نشنیدی او می گفت-
چو نداری کمال فضل، ان به ---- که زبان در دهان نگه داری
آدمی را زبان فضیحه کند ---- جوز بی مغز را سبکساری

باید واقع بین باشی-
نه به جرم عشق وانتخاب درست-
چون ندانستی خانه و بیرون-
تفاوتست میان آن دو -

بی برو و رو -
همچو فاحشه ها می تازی-
توی کاباره بی سقف-
حق خود را ندانستی-
حق من هم لگد کردی-

کاه و گل را خوب می سازی -
تا بسازی موهوم -
خانه بر دورت-

برایت دادم پلاکی از نور-
نوشتم رویش- تو هنوز هم انسانی-
چرا میطلبی -
خوی و هوی حیوان را؟!!!

 

[lady -memar]

 

[iman.mpr]

من هم انسانم

 

[forough gh]

تو هنوز هم انسانی!!!-
اگر به خود فکر میکردی-
با یک آینه کوچک-
شکسته و تکه تکه-
نگاهی به چهره ات می کردی-
چهره زیبا-
چهره ای نازیبا-
زشت و بدترکیب-
که به زور قلم و ماسک این شده ای-
صدو صد رحمت آن روسپی-

مدادت دادم-
نامش عقل-
برای محو فکر نازیبا-
برای دیدن و انسان بودن-
نه سبب گشتن و اسباب و مسبب بودن-
تا مهاری بندی-
غرایض را-
عقل سفیدت -
روحت را پاک کند از زشتی اقلام موژه-
نخ و سوزن بردار-
زبانت را تاسقف-
بدوز و خاموش-
نشنیدی او می گفت-
چو نداری کمال فضل، ان به ---- که زبان در دهان نگه داری
آدمی را زبان فضیحه کند ---- جوز بی مغز را سبکساری

باید واقع بین باشی-
نه به جرم عشق وانتخاب درست-
چون ندانستی خانه و بیرون-
تفاوتست میان آن دو -

بی برو و رو -
همچو فاحشه ها می تازی-
توی کاباره بی سقف-
حق خود را ندانستی-
حق من هم لگد کردی-

کاه و گل را خوب می سازی -
تا بسازی موهوم -
خانه بر دورت-

برایت دادم پلاکی از نور-
نوشتم رویش- تو هنوز هم انسانی-
چرا میطلبی -
خوی و هوی حیوان را؟!!!

من همچین پاسخی میخاستم واسه جواب کسی

 

[نام زشت]

 

[jovhar]

من همچین پاسخی میخاستم واسه جواب کسی

شرمنده قصد بر بی ادبی نبود
و فقط جوابی بود برای منطقی نبودن اون متن

 

[pause]

من هنوز انسانم!!!!!!

اگر به خانه ی من آمدی

برایم مداد بیاور

مداد سیاه

می خواهم روی چهره ام خط بکشم

تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم،

یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!

یک مداد پاک کن بده

برای محو لبها

نمی خواهم کسی به هوای سرخیشان،

سیاهم کند!

یک بیلچه،

تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورم

شخم بزنم وجودم را

بدون اینها راحت تر به بهشت می روم گویا!

یک تیغ بده؛

موهایم را از ته بتراشم

سرم هوایی بخورد

و بی واسطه روسری کمی بیاندیشم

نخ و سوزن هم بده،

برای زبانم می خواهم

بدوزمش به سق

اینگونه فریادم بی صداتر است!

قیچی یادت نرود

می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!

پودر رختشویی هم لازم دارم

برای شستشوی مغزی

مغزم را که شستم،

پهن کنم روی بند

تا آرمانهایم را باد با خود ببرد

به آنجایی که عرب نی انداخت.

می دانی که؟

باید واقع بین بود!

صدا خفه کن

هم اگر گیر آوردی بگیرمی خواهم وقتی

به جرم عشق و انتخاب،

برچسب ف/ا/ح/ش/ه می زنندم

بغضم را در گلو خفه کنم!

یک کپی از هویتم را هم می خواهم

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشا د،

فحش و تحقیر تقدیمم می کنند!

تو را به خدا

اگر جایی دیدی "حقی" می فروختند

برایم بخر

تا در غذا بریزم

ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!

و سر آخر اگر پولی برایت ماند

برایم یک پلاکارد بخر

به شکل گردنبند

بیاویزم به گردنم

و رویش با حروف درشت بنویسم:

"من یک انسانم ".

"من هنوز یک انسانم"

"من هر روز یک انسانم

همش دررفتن از مسئولیتهای اجنماعی دارن این مردم ایران

 

[pause]

چرت و پرت بنویسید تا زبونتون مو در بیاره خسته نشدید شما ازاین اراجیف

 

[forough gh]

چرت و پرت بنویسید تا زبونتون مو در بیاره خسته نشدید شما ازاین اراجیف

adab chize khobiye

 

[wwwolf]

مثلا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خودت نوشتی عزیز؟

 

[forough gh]

خودت نوشتی عزیز؟

na aziz

 

[pause]

adab chize khobiye

ادب این متن شماست؟

 

[wwwolf]

na aziz

پس هیچییی...