مشاعرۀ سنّتی

iman.mpr

عضو جدید
تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده
چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
درد عشق تو که جان می‌سوزدم
گر همه زهر است از جان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است



تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 

iman.mpr

عضو جدید
دل به امید وصل تو همدم جان نمی‌شود
جان به هوای کوی تو خدمت تن نمی‌کند
با همه عطر دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند
 

iman.mpr

عضو جدید
ساقی سیم ساق من گر همه دُرد می‌دهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند
سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
همدم گل نمی‌ شود یاد سمن نمی‌کند
 

iman.mpr

عضو جدید
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای
منم من، میهمان هر شبت
لولی‌وش مغموم
منم من
سنگ تیپا خورده‌ی رنجور
من‍م، دشنام پست آفرینش
نغمه‌ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم
همان بیرنگ بی‍رنگم
بیا بگشای در بگشای
دلتنگم
 

koobagher

عضو جدید
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای
منم من، میهمان هر شبت
لولی‌وش مغموم
منم من
سنگ تیپا خورده‌ی رنجور
من‍م، دشنام پست آفرینش
نغمه‌ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم
همان بیرنگ بی‍رنگم
بیا بگشای در بگشای
دلتنگم
مرغ دل در دام عشقت شد اسیر ................. دیگرش طاقت ندارم جان بگیر
(ک.م)
24/05/1389
16:11​
 

iman.mpr

عضو جدید
ره میخانه و مسجد کدام است / که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است / نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است / بجوئید ای عزیزان کین کدام است
 

won-a-pa-lei

عضو جدید
تا تو نگاه می کنی،کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو ، این چه نگاه کردن است
 

iman.mpr

عضو جدید
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی



یارب تو چنان کن که پریشان نشوم

محتاج به بیگانه و خویشان نشوم
 

iman.mpr

عضو جدید
مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطار کو خود می‌شناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است
 

iman.mpr

عضو جدید
شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت
که همه عمر نبودست چنین سرو روانش
گفتم از ورطه عشقت به صبوری به درآیم
باز می‌بینم و دریا نه پدیدست کرانش
 

koobagher

عضو جدید
آخر ای معشوقهء ما از چه رو اینگونه ای ............ از چه رو با ما خرابی از غضب گلگونه ای
(ک.م)
24/05/1389
22:47​
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تو دو دیده فروبندی و گویی روز روشن کو



زند خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق



به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا