اوهوم اوهوم...
باز من باس دس به افشاگری بزنم؟
ladies and gentelmen به گوش باشید شهر در امن و امان است
این پری بوبویه ورقلمبیده با اون چشایه وزغیش ارامش را از من ستانده که هیچ ابروی چندینو چند ساله مرا بر باد فنا داده است... اقا من به کی بگم من اینو نمیخوام ، یه روز میاد محل کارم به دستو پام میفته که جیگرم امشب پاشو بیا خواستگاریم، شامم فسنجون درس کردم. یه روز دیگه خودشو سرخاب سفیداب میکنه مثه کفتر یه دفعه ظاهر میشه جلو چشم کلیم لوندی میکنه که دله منو واسه خودش کنه، منم که محله چیزم بهش نمیزارم... یه روز واسه اینکه حرصمو در بیاره با یکی از اون دوس پسرایه چلاغش جلوم ویراژ میدن، الانم که سعی در تخریب شخصیتها زده و هر جا میرم مونو مسخر موکونه

اصن به تو چه من همین دماغو دارم که واسم نفس میکشه دادشم در نمیاد مثه اون دماغه قایق موتوریت نیست که زرتو زرت اب دماغ ازش سرازیر میشه میریزه رو پیرهنت

... کثیف...
برو از جلو چشام گمشو ریختتو نمیخوام ببینم