ايرانيمين ديل سيز باشي آذربايجان

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلجوقيان و زبان تركی

گاهي پشتيباني و حمايت حكمرانان ترك از زبان مادري خود، به سبب حاكميتي كه بر كشورهاي ديگرداشته اند، مورد شك و ترديد قرار ميگيرد. هرچند پاره اي از پژوهشگران معتقد هستند كه در دوره سلجوقيان زبان تركي در دربار و ارتش مورد استفاده قرار نميگرفته، تاكنون دلايل كافي كه مؤيد اين نظر باشد، عرضه نشده است.(1) برخي ديگر از پژوهشگران نيز كوشيده اند كه استفاده از زبان تركي را با آثار ادبي توجيه كنند.

در اين مقاله ضمن اشاره به اين كه تكلم به زبان تركي در دربار و ارتش سلجوقيان متداول بوده، به ايضاح مطلب خواهيم كوشيد. به نظر ميرسد كه اشاره به تداول زبان تركي نزد سلاطين غزنوي كه سلجوقيان ارتباط پيوسته‌اي با آنان داشتند و از سازمان و تشكيلات دولتي آنان متأثر ميشدند، مفيد فايده خواهد بود.


نخستين خبر از تكلم به زبان تركي در دوره غزنويان با سبكتگين (997ـ977)، بنيانگذار اين خاندان ارتباط دارد. يكي از روستائيان كه نخلستاني داشت، از فيلباني كه خرماهايش را گرفته و برده بود، شكايت پيش سبكتگين ميبرد و وي بلافاصله به آلتون تاش (خوارزمشاه) كه در كنارش بود، دستور ميدهد: «زه كمان را درآور، ابتدا به طرف فيل و سپس به سوي درخت برو و فيلبان را با اين زه بدار آويز.»(2)


سربازن سلطان محمود (1030ـ998) در يكي از جنگهاي خود با قراخانيان، تصنيفي را ترنم ميكردند كه «در ختن ساخته شده بود».(3)


سلطان مسعود (1040ـ1030) نيز گاهي فراميني را كه نميخواست همه بشنوند به زبان تركي صادر ميكرد.(4) وقتي ارتش غزنويان در جنگ دندانقان (1040) مغلوب شد و پراكنده گشت، مسعود به جنگ ادامه ميداد و نزديك بود كه به اسارت بيافتد. در اين اثنا يكي از مأموران دربار (جامه دار حاجب) به تركي گفته بود كه: «اگر سلطان به شتاب نرود، به دست دشمن خواهد افتاد.» سلطان پس از شنيدن اين اخطار به وخامت اوضاع پي ميبرد و ميدان جنگ را ترك ميكند.»(5)


احمد عبدالصمد وزير سلطان مسعود نيز با زبان تركي آشنايي داشت.(6)


سپهسالار غازي و اريارق از فرماندهان نامي دوره هاي سلطان محمود بودند و گاهي به ترتيب مجالس شرابخواري دست ميزدند و تركاني كه در آن مجالس حضور مييافتند به مدح اين دو فرمانده به زبان تركي دست مييازيدند.(7)


وقتي جنگ دندانقان با پيروزي به پايان رسيد، سلجوقيان كه ديگر به ثروت دست يافته بودند، دور هم گرد آمدند. غنايمي كه از جنگ به دست آورده بودند، حد و حصري نداشت و كسي نميتوانست در مقابلشان عرض اندام بكند. آنها به تركي ميگفتند كه «ما به اين كار موفق شديم.»(8)


يكي از دلايلي كه ثابت ميكند زبان تركي در دوره سلجوقيان مورد استفاده قرار ميگرفت، با ابراهيم ينال (فـ . 1059) ارتباط دارد. «قريش» از عقيلي ها و «دوبيش» از مزيدي ها كه دست همكاري به ارسلان بساسيري داده بودند، تقاضاي عفو از سلطان طغرل بيگ (1063ـ1038) كردند و چون با مخالفت ابراهيم ينال مواجه شدند، نامه اي به وزير عميدالملك نوشتند و از وي استمداد كردند. ابراهيم ينال كه از ماجرا مطلع شده بود، به تركي به وزير عميدالملك گفت: «آيا توانستي سلطان و اعراب را به صلح راضي كني؟ صلح ميان كساني اتفاق ميافتد كه در مرتبه و مقام مساوي قرار گرفته اند…» و پس از آن كه جواب وزير را گرفت، سخنش را چنين ادامه داد: «امروز به چادرت برو، استراحت كن و فردا به خدمت سلطان ميرسي.»(9)


وقتي طغرل بيگ روز 24 ژانويه 1058 با خليفه قائم بامرالله ملاقات كرد، خليفه خطاب به رئيس الرؤسا دستور داد كه طغرل بيگ در كنارش بنشيند و وزير كندري به خاطر ترجمه و توضيح مطالب سلطان در كنار طغرل جاي بگيرد. بدين ترتيب هر دو در جايي كه خواسته شده بود، نشستند. عميدالملك كندري سخن خليفه را عينا به سلطان ترجمه ميكرد.(10)


خليفه قائم بامرالله پس از رهايي از دست ارسلان بساسيري دوباره با طغرل بيگ ملاقات كرد (ژانويه 1060). در اين ديدار طغرل بيگ رشته بافته شده از ياقوت سرخ را كه به آل بويه تعلق داشت بيرون آورد و جلوي خليفه گذاشت؛ سپس 12 عدد مرواريد هشت گوشه بزرگ و ارزشمند را نيز بيرون آورد و گفت: «اينها هديه ارسلان خاتون هستند كه توسط من به شما فرستاده و از من خواسته است كه اميرالمؤمنين تسبيحي از اينها بسازد.» سلطان اين مطلب را به تركي به عميدالملك گفته و از او خواسته بود كه براي خليفه ترجمه كند.(11) از اين جا مستفاد ميشود كه عميدالملك به جز فارسي كه زبان مادريش بود با زبان تركي نيز آشنايي داشت.(12)


وقتي مؤلف كتاب «تفضيل الاتراك علي سائر الجناد» اثر خود را به عميدالملك ميدهد، از وي ميخواهد كه «آن را به تركي به طغرل بيگ تفسير و تشريح كند.»(12/الف)


آخرين مطلب در خصوص رواج زبان تركي در دوره طغرل بيگ با عروسي سلطان و سيده دختر خليفه ارتباط دارد(1063). در مراسم عروسي، دولتمردان سلجوقي و نزديكان سلطان ميرقصيدند و تصانيف تركي ترنم ميكردند.(13) به روايتي ديگر(14) سلطان نيز با اشراف ترك بپاخاسته و موافق با رسوم و عادتهاي خود رقصيده… و تصانيف تركي خوانده بود.


هرچند هنوز سند و مدركي در دست نيست كه نشان بدهد سلطان آلپ ارسلان (1072ـ1063) به زبان تركي تكلم ميكرده است، منابع مربوط به جنگ ملازگرد نشان ميدهد كه سلطان خطابه هايي به تركي داشته است. به عنوان مثال ابن اثير (15) مينويسد كه سلطان پيش از شروع جنگ، خطاب به سربازانش گفته بود: «من به خاطر رضاي خدا صبر كرده، وارد جنگ خواهم شد؛ اگر زنده بمانم، لطف حضرت پروردگار بر من است و اگر شهيد شوم، پسرم ملكشاه جانشين من خواهد بود.» معلوم نيست آلپ ارسلان در اين سخن و ديگر سخناني كه خطاب به سربازان و فرماندهانش ادا ميكرده و نيز در ديدار مشهوري(16) كه با رومانس ديوجانس، امپراتور بيزانس داشته از چه زباني استفاده ميكرده است؟


از ديگر سو وقتي «اوزها» و «پچنك ها» در جريان جنگ ملازگرد تركان سلجوقي را ديدند، از كلام و سر و وضعشان دريافتند كه از يك ريشه و تبار هستند و به سلجوقيان پيوستند.(17)


سلطان آلپ ارسلان در يك مجلس شرابخواري كه سياه مست افتاده بود، قتل محمود، امير حلب را ميخواهد و نظام الملك و همسر سلطان او را از اين كار مانع ميشوند.(18) معلوم نيست اين سه به چه زباني صحبت ميكرده اند؟ تحقيق لازم در اين خصوص ضرورت دارد.(19)


مكاتبات تركي سلطان ملكشاه (1092ـ1072) جالب توجه است. كمال الدين ابوالرضا فضل الله بن محمد، صاحب ديوان الانشاء يكي از نديمان اين سلطان بود. وي مورد توجه فوق العاده سلطان بود و پيوسته در التزام ركابش قرار داشت. روزي كمال الدين به سبب مانعي كه ايجاد شده بود، در خدمت سلطان حضور نداشت. سلطان به تركي به او مينويسد: «تو ميتواني بدون من بماني، ولي من نميتوانم بدون تو بمانم…» معلوم نيست سلطان كه نامه اش را به تركي نگاشته، چه الفبايي را به كار برده است؟ هرچند اين مطلب نيز بايد مورد بررسي قرار گيرد، ولي تحرير بعضي كلمات و جملات تركي با الفباي عربي در منابع، موضوع را تا اندازه اي تصريح ميكند.


محمد تاپار (1118ـ1105) يكي ديگر از سلاطين ترك است كه به زبان تركي تكلم ميكرده است. پس از قتل سلطان بركيارق (1104)، پسر او ملكشاه كه دوره طفوليت را ميگذرانيد، در بغداد به عنوان سلطان بر تخت نشست و امير اياز به اتابيگي او برگزيده شد. در همين اثنا محمود تاپار روي به بغداد گذاشت. اتابيگ اياز ضمن همراهي با محمد تاپار سلطنت او را به رسميت شناخت. اياز به ترتيب ضيافتي بزرگ دست زد و سلطان محمد تاپار را نيز بدان ضيافت دعوت كرد. ولي از تصادف ناميمون، در اين ضيافت بر اثر شوخي غلامان، يكي از كتّاب به يكي از نزديكان سلطان پناهنده شد. سلطان كه از اين مساله مشكوك شده بود، به زبان تركي به يكي از غلامان خود دستور داد كه مخفيانه پناهنده را مورد بازرسي بدني قرار بدهد.(25 فوريه 1105)(21).


تتش، سلطان سلاجقه سوريه (1095ـ1078) نيز يكي از سلاطين سلجوقي است كه به زبان تركي تكلم ميكرد. او كسي بود كه به خاطر دستيابي به حاكميت حلب با سليمان شاه، فاتح آناتولي جنگيده و در پايان اين جنگ (4 ژوئن 1086) او را كشته بود. تتش پس از تشخيص جسد وي به زبان تركي گفته بود: «ما به شما ظلم كرديم، شما را از خود دور ساختيم و بدين ترتيب هم ميكشيم.»(22)


در دوره سلطان سنجر (1157ـ1118) طوغان بيگ كه ريشه و منشاء تركي داشت و بدين جهت با زبان تركي آشنا بود… بر سلطان تأثير كرده و به عنوان وزير تعيين شده بود.(23) نظر ما درخصوص صحبت سلطان سنجر به زبان تركي با غزان چادرنشين در اثنايي كه در جشن آنان بسر ميبرد (1156ـ1153)، محتملا قرين صواب است.


ازتوجه به زبان تركي در دوره سلجوقيان عراق اطلاعي در دست نيست. مسعود با حمايت اتابيگ چاووش عليه برادرش سلطان محمود (1131ـ1118) قيام كرده بود. در اثناي جنگ وقتي چشم مسعود به محمود ميافتد، فرياد «ايجي ايجي» سر ميدهد (14 ژوئن 1120)(24). در منبع اين خبر آمده است كه «ايجي» در زبان تركي در مفهوم برادر بزرگ ميباشد.


ميتوان گفت كه در دوره سلجوقيان تركيه نيز زبان تركي مورد استفاده قرار ميگرفت. يكي از نمونه ها با حاجب زكريا ارتباط دارد. پس از مرگ سلطان سليمان شاه دوم (1204)، اميران سلجوقي براي اينكه غياث الدين كيخسرو را در تخت بنشانند، زكريا را به استانبول فرستادند. ابن بيبي(25) مينويسد: «حاجب زكريا در ملك روم (آناتولي) بر پنج زباني كه مردم تكلم ميكردند، حاكميت يافته و با ظرايف آن زبانها آشنا شده بود.» مسلما يكي از اين پنج زبان، تركي بايد باشد. يازيجي‌زاده(26) عبارت ابن بيبي را به شكل «به جز تركي و فارسي با پنج زباني كه در آناتولي و روم ايلي مورد استعمال داشت…» نقل كرده است. مرحوم پروفسور دكتر عثمان توران(27) مينويسد كه در اين دوره چهار زبان مورد تكلم را زبانهاي تركي، يوناني و ارمني و در كنار آنها زبان فارسي كه در شهرهاي بزرگ و محافل فرهنگي رواج داشت، تشكيل

ميدادند. وي درمورد زبان پنجم ترديد ميكند.

حادثه اي كه درمحاصره اخلاط از سوي سلطان جلال الدين خوارزمشاه رخ داد، وجود حداقل سه زبان

را تسجيل ميكند. پيرزني كه از اخلاط حضور سلطان جلال الدين رسيده بود، با زبانهاي عربي، تركي و ارمني آشنايي داشت.(28)

در دوره عزالدين كيكاووس اول (1219ـ1210) قلعه خانجين كه در اختيار ارامنه بود، مورد حمله نيروهاي سلطان قرار گرفت. عزالدين كيكاووس دستور جنگ صادر كرد و سربازان به تركي فرياد «اطلان، اطلان» سردادند. ابن بيبي(29) اين دستور سلطان را عينا با الفباي عربي به تركي نقل كرده است.


سلطان علاءالدين كيقباد اول (1237ـ1219) با سفيران جلال الدين خوارزمشاه كه به حضورش باريافته بودند، بدون توسل به مترجم صحبت كرده بود.(30) از بينيازي سلطان به مترجم، برميآيد كه محاوره وي با سفيران جلال الدين به تركي بوده است.(31) علاءالدين كيقباد به هنگام صحبت با ملك اشرف كه به همكاري عليه خوارزمشاه دست زده بود، وظيفه ترجمه را به امير كمال الدين كاميار محول كرده بود. همو بود كه(32) سخن ملك اشرف كه به عربي ادا ميشد را به تركي برميگرداند. ابن بيبي(33) در شرح فضايل سلطان علاءالدين كيقباد، از رباعيات وي نيز سخن به ميان ميآورد. يازيجي زاده(33) نيز ميافزايد: «هرچند كه تركي الاصل و سلطان غزان بود، در آن روزگاران كه خبري از شعر تركي نبود و از اقليم عجم آمده بود، اغلب اوقات شعر فارسي ميسرود.» بدين ترتيب يازيجي زاده حاكميت فارسي را در صحنه ادبيات تصديق و تأييد ميكند و ضمن اشاره به اينكه سلجوقيان تركي الاصل بوده اند، از تكلم آنان به تركي در پشت صحنه سخن به ميان ميآورد.


قليج ارسلان چهارم، سلطان سلجوقيان تركيه (1256ـ1257) به سبب عدم تفاهمي كه با معين الدين پروانه داشت، به وي گفته بود: «ايجي مستي يا مغشوشي؟»(35) واژه تركي «ايجي» كه در حوالي سال 1120 مورد استعمال يافته بود، بعدا پس از حدود يك قرن و نيم در آناتولي ادامه حيات داد و مورد استفاده قرار گرفت.


در دوره اي كه سلجوقيان تركيه دوره فروپاشي را طي ميكردند، گسترشي در مورد زبان تركي پديد آمد (1277). شكي نيست كه پس از حاكميت مغولان بر آناتولي و با ورود قبايل جديد تركمن به اين منطقه، بر تعداد ترك‌زبانان افزوده شد. علاءالدين سياوش (جمري) كه از حمايت تركمنان برخوردار شده بود، فرداي روزي كه بر تخت نشست، تصميمي مهم درمورد رسميت زبان تركي اتخاذ كرد (13 مه 1277)(36).


از سوي ديگر دليلي در دست است كه حكمرانان مغول حاكم بر آناتولي و مردم منطقه به زبان تركي صحبت ميكرده اند. گيخاتو (1295ـ1291) در منطقه ايلگين به يك روستايي كه گندم ميكاشت، كمك كرده و به تركي گفته بود: «يكي بيش اقجيا، يكي بيش اقجيا»(37).


به عنوان نتيجه ميتوان گفت:


در دوره سلجوقيان بزرگ تكلم در دربار و ارتش به زبان تركي بوده است.

در ميان ديوانسالاران نيز افرادي بودند كه به زبان تركي صحبت ميكردند.

زبان تركي در دوره سلجوقيان آسياي صغير نيز موجوديتش را ادامه داده، در دوره هاي بيگ نشيني و عثماني، زبان حاكم آسياي صغير شده بود.


---------------------------------
نويسنده: اردوغان مرچيل
نشريه Belleten
ش 248 ـ آوريل 2004
برگرفته از وبلاگ ترکمورونو
 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاورقيها:

1- M.A. Köymen: Büyük Selçuklu İmparatorluğu Tarihi, III, Alp Arslan ve Zamanı, Ankara 1992, s. 235; O. Turan, Selçuklular Tarihi ve Türk-İslâm Medeniyeti, Ankara 1965, s. 312, 318.
2ـ خواجه ابوالفضل محمدبن حسين بيهقي: تاريخ بيهقي (نشر غني ـ فياض) تهران 1324 شمسي، ص 450.
3- V. V. Barthold, Moğol İstilâsına Kadar Türkistan (Haz. H. D. Yıldız=, Ankara 1990, s. 292.
4ـ بيهقي: همان اثر، ص 163، 166 و 438.
5ـ همان اثر، ص 624. مقايسه كنيد با:
M.A. Köymen, Büyük Selçuklu İmparatorluğu Tarihi, I, Kuruluş Devri, Ankara 1979, s. 339.
6ـ همان اثر، ص 655.
7ـ همان اثر، ص 722.
8ـ همان اثر، ص 628. غني و فياض به نادرست بودن اين عبارت اشاره ميكنند، ص 628 (يادداشت شماره 5). كوي من (Kuruluş devrı, s.344) با استفاده از نشر سعيد نفيسي، بيهقي را عينا به شكل ما ترجمه كرده است.
9ـ براي اطلاع از مطالب مربوط به سلجوقيان و دوره سلطان طغرل بيگ در كتاب «مرآت الزمان في تاريخ الاعيان» ابن جوزي نگاه كنيد به:
Ali Sevim, Belgeler, Sayı: 22, Ankara 1997, s. 22.
10ـ همان اثر، ص 27. البنداري: زبده النصره و نخبه العصره (متن عربي، ص 14).
Kıvameddin Burslan, Irak ve Horasan Selçukluları Tarihi, İstanbul 1943, s.11.
11ـ نگاه كنيد به ابن جوزي؛ همان اثر، ص 52.
12ـ به نظر كوي من (Köymen) عميدالملك با زبانهاي فارسي، تركي و عربي و هندي آشنا بود.
Alp Arslan ve Zamanı, III, s. 157.
1/12ـ نگاه كنيد به:
Abbas Azzavî, “İbn Hassul'un Türkler Hakkında Bir Eseri", Türkçeye çeviren Şerefeddin Yaltkaya, Belleten sayı: 14-15 Ankara 1940, Arapça metin, sç 45, s. 247, 262.
13ـ نگاه كنيد به ابن جوزي؛ همان اثر، ص 83ـ82.
14ـ نگاه كنيد به:
Gregory Abu’l Farac (Bar Hebraeus), Abu'l Farac Tarihi, I, Trk.trc. Ömer R. Doğrul, Ankara 1987, s. 315. Krş. Turan, Selçuklular Tarihi, s. 94.; M. A. Köymen, Tuğrul Bey ve Zamanı, İstanbul 1976, s. 120.
15ـ نگاه كنيد به:
İslâm Tarihi, El-Kâmil Fi't-Târih Tercümesi, çvr. A. Özaydın, I cilt, İstanbul 1987, s. 71-72.
16ـ نگاه كنيد به:
İslâm Kaynaklarına göre Malazgirt Savaşı (metinle ve çevirileri), F. Sümer - A. Sevim, Ankara 1971.
17ـ نگاه كنيد به:
Urfalı Mateos Vekayi-Nâmesi (952-1136) ve Papaz Grigor'un Zeyli (1136-1162), Trk. Çvr. Hrant D. Andreasyan, Ankara 1962, s. 143. Krş. İ. Kafesoğlu, Malazgirt (Malazgirt muharebesi) mad., İA., s. 246.; Köymen, Alp Arslan ve Zamanı, III, s. 34.
18ـ نگاه كنيد به:
Biyografilerle Selçuklu Tarihi, İbnü'l-Adîm Bugyetü't-Taleb fî Tarihi Haleb (Seçmeler), çeviri notlar ve açıklamalar, Ali Sevim, Ankara 1982, s. 18.
19ـ نظام الملك با هزاران غلام ترك خود (نگاه كنيد به: ترجمه تركي ابن الاثير ص 123) چگونه صحبت ميكرد؟ باتوجه به اين مطلب و اينكه از دوره غزنويان به بعد در خدمت تركان بوده است، به احتمال قريب به يقين ميتوان گفت كه وي با زبان تركي آشنايي داشته است.
20ـ صدرالدين ابوالحسن علي بن ناصر بن علي الحسيني: اخبار الدولت السلجوقيه (نشر محمد اقبال، لاهور 1993، ص 89ـ68، ترجمه تركي نجاتي لوغال: آنكارا، 1943، ص 47). مقايسه كنيد با: Turan: Selçuklular Tarihi, 318
21ـ نگاه كنيد به: ابن الاثير (ترجمه تركي، ص 314). در مورد اين حادثه نگاه كنيد به:
A. Özaydın, Sultan Muhammed Tapar Devri Selçuklu Tarihi (498-511/1105-1118), Ankara 1990, s. 43.
22- A. Sevim, Suriye ve Filistin Selçukluları Tarihi, Ankara 1983, s. 124.
23ـ نگاه كنيد به سيف الدين حاجي بن نظام عقيلي: آثار الوزراء (نشر ميرجلال الدين حسيني ارموي ـ تهران: 1337 شمسي، ص 236؛ خواندمير: دستورالوزراء (نشر سعيد نفيسي ـ تهران: 1317 شمسي، ص 191). مقايسه كنيد با:
A. Taneri, “Büyük Selçuklu İmparatorluğu’nda Vezirlik”, TAD. V. Ankara 1970, s. 96.
24ـ نگاه كنيد به: اخبار (متن عربي) ص 97ـ96 و ترجمه تركي، ص 68؛ بنداري (متن عربي) ص 133ـ132)، ترجمه تركي، ص 127ـ126.
25ـ نگاه كنيد به: الاوامر العلائيه في الامور العلائيه (نشر ارزي) ـ آنكارا: 1956 جلد اول ص 77. ترجمه تركي (مرسل اوزترك) آنكارا، 1996 جلال الدين 97.
26ـ نگاه كنيد به:
M.Th. Houtsma, Recueil de Textes relatifs a'l’historie des Seljoucides, Histoire Des
27- Seldjoucides D'Asie Mineure D’Abres İbn-Bibi Texte Turc, III, Leiden 1902, s. 63.
28ـ نگاه كنيد به: محمد نسوي: سيرت جلال الدين منگبرني (نشر مجتبي مينوي)، تهران: 1344 شمسي، ص 208.
29ـ نگاه كنيد به: متن فارسي ص 166 و ترجمه تركي ص 382ـ381.
30ـ نگاه كنيد به: ابن بيبي، ص 376 (ترجمه تركي ص 382ـ381).
31ـ جلال الدين خوارزمشاه نيز تركي گوي بوده است، نسوي، ص 281.
32ـ نگاه كنيد به: ابن بيبي ص 387 (ترجمه تركي جلد اول ص 390)
33ـ نگاه كنيد به متن فارسي ص 228 (ترجمه تركي، ص 246)
34ـ نگاه كنيد به ص 216.
35ـ نگاه كنيد به: كريم الدين محمود بن محمد آقسرائي: مسامره الاخبار (نشر عثمان توران)، 1944، ص 85 و يادداشت 3؛ ترجمه تركي مرسل اوزترك، آنكارا 2000، ص 65. مقايسه كنيد با:
N. Kaymaz, Pervâne Mu'înü’d-Dîn Süleyman, Ankara 1970, s. 120.
36- E. Merçil, “Türkiye Selçukluları Devrinde Türkçe'nin Resmî Dil Olmasını Kim Kabul Etti:", Belleten, Sayı: 239, Ankara 2000, s. 51-57.
37ـ عثمان توران: مسامره الاخبار (مقدمه) ص 24.
F.N. Uzluk, Anadolu Selçukluları Devleti Tarihi, III, Ankara 1852, s. 80, Turan, Müsameret ül-Ahbâr, önsöz, s. 24.
 

kabose 2

اخراجی موقت
سلام به داداشای گلم:gol:
من هم تو تاپیکمون (بچه های تبریز) به همه گفتم که بیان و میان.
واسه ما هم آذربایجان کنار همه و تبریز هم جزئی از اونه.
مخلص همه بچه های آذربایجان:gol::gol:

سلام عزیزم

مرسی که به بچه ها هم اطلاع میدید
 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام:smile:

صبحتون بخیر:gol:

:gol:

سلام و صبح شماهم به خیر و شادی عزیزم:heart:

سعید جان خیلی مشهور شدیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟:

دوستای عزیز ، راستش من نمیخوام ناراحتتون کنم
اما پستهای اینجوری و سلام و احوالپرسی و ... باعث زیاد شدن صفحات تاپیک میشه و افراد تازه وارد به دلیل زیادی صفحات از همون اول بپرن به صفحات آخر و مطالبی که در صفحه های ابتدایی و میانی هستند رو نخونن

البته این نظر شخصی منه ;)

اما در صورت داشتن مدیری برای تدوین مطالب که همه ی مطالب رو جمع کنه و منسجم در جای دیگری ارایه بده هم میتونه مطالب رو در دسترس قرار بده و هم همچین احوالپرسی هایی رو هم داشته باشیم
 

kabose 2

اخراجی موقت
دوستای عزیز ، راستش من نمیخوام ناراحتتون کنم
اما پستهای اینجوری و سلام و احوالپرسی و ... باعث زیاد شدن صفحات تاپیک میشه و افراد تازه وارد به دلیل زیادی صفحات از همون اول بپرن به صفحات آخر و مطالبی که در صفحه های ابتدایی و میانی هستند رو نخونن

البته این نظر شخصی منه ;)

اما در صورت داشتن مدیری برای تدوین مطالب که همه ی مطالب رو جمع کنه و منسجم در جای دیگری ارایه بده هم میتونه مطالب رو در دسترس قرار بده و هم همچین احوالپرسی هایی رو هم داشته باشیم

سلام دوستان
دوستان عزیزمون که تازه به جمعمون پیوستن یه کم زمان میبره تابا محیط اینجا آشنا بشن
نظر شخصی شما کاملا تایید است و خوانده نشدن مطالب مفیدوکلیدی پستای قدیمی یکی از دغدغه های ما میباشد

از دوستان خواهشمندم که براساس علایق و توانمندیهاشون، اعلام مسئولیت پذیری برای انجام بعضی از فعالیتهای اینجا بکنند
به قول دوست عزیزم آقا فیاض بهتره یه نفر به عنوان دبیر، به مدیریت مطالب پرداخته . آنها را در دسترس بچه ها بگذارد
همچنین بهتره که شاخه های فعالیتی تقسیم شده و هر یکی از دوستان در زمینه خاص براساس علاقمندی و دسترسی به مطالب فعالیت کنند.

ممنون
(لطفی عزیز اگه مطالب ما رو میخونن بهتره که فعالیت تخصصی خودشون رو شروع کنند)
 

rahbari91

عضو
معرفی استان آذربایجان شرقی

معرفی استان آذربایجان شرقی



محدوده اي از ايران اسلامي كه با حدود 46929 كيلومترمربع نام آذربايجانشرقي بخود گرفته است، درگوشه شمالغرب فلات ايران قرار دارد. رود ارس، حدود شمالي آن را با جمهوري هاي آذربايجان، نخجوان و ارمنستان مرتبط و رود قطور و آبهاي درياچه اروميه ، حدود غربي آنرا با استان آذربايجان غربي همجوار مي كند.
در جنوب ، كشيدگي رشته كوهها ، دره ها ، جلگه ها و دشتها باعث پيوستگي استان با آذربايجان غربي و زنجان ميشود. درشرق دره رودخانه دره رود و كوههاي سبلان و چهل نور و گردنه صائين و رود قزل اوزن در جنوب اين خطه را از استان اردبيل جدا مي سازد. ازنظرمختصات جغرافيايي، مدارهاي َ26 و ْ39 و َ45 و ْ36 شمالي منتهي اليه شمالي و جنوبي ، و نصف النهارات 5 و ْ45 و َ22 و ْ48 منتهي اليه غربي و شرقي استان را مي پوشاند.



توپوگرافي منطقه ، يكي از عوامل مهم آفرينش ويژگيهاي اقليمي آذربايجان شرقي و عامل اصلي تنوع در آن مي باشد. ارتفاع و تغييرات آن و جهت گيري رشته كوهها در برابر جريانات هوايي، عوامل توپوگرافيك شكل يابي كليمايي يك منطقه است. استان آذربايجانشرقي از تنوع اقليمي قابل توجهي برخورداراست؛ به طوري كه در 50 روز ازسال شاهد يخبندان و درگرمترين ساعات روزماههاي گرم تابستان دربرخي مناطق، درجه حرارت بالاي 40 درجه سانتيگراد است. ميزان نزولات جوي دراستان به طور متوسط از 250 الي 600 ميلي متر در نوسان مي باشد.



سيماي استان ازهفت واحد كوهستاني و دره ها وجلگه هاي ميان آنها ميباشد كه عبارت از: قره داغ ، ميشو و مورو، قوشاداغ، سبلان، سهند، بزقوش و تخت سليمان است. شمالي ترين و بزرگترين اين واحدها رشته كوه قره داغ مي باشد
رودخانه اجي چاي با طول 260 كيلومتراز ارتفاعات سبلان و دامنه هاي سهند سرچشمه مي گيرد. رودهاي وركش صوفيان، دريان، اسكو نيز از رودهاي حوضه اين استان است. رود ارس در محدوده آذربايجان شرقي توسط 18 رودخانه كوچك و بزرگ كه از چند كيلومتر تا 280 كيلومتر طول دارد تغذيه مي شود و با
3367 ميليون مترمعكب آبدهي سالانه، پرآبترين رود استان به شمار مي ايد. آب وهواي آن در تابستان بسيار معتدل و در زمستان نسبتا سرد است. ميانگين بارندگي شهر تبريز به طور متوسط 270 ميليمترمي باشد.
استان آذربايجان شرقي داراي 16 شهرستان است كه عبارتند از: آذرشهر، اسكو، اهر، بستان آباد، بناب، تبريز، جلفا، سراب، شبستر، كليبر، مراغه، مرند، ملكان، ميانه هريس، هشترود.



مركزاستان آذربايجان شرقي شهر تبريزاست كه وسعتي درحدود 11800 كيلومترمربع دارد. درباره بنا و وجه تسميه شهر تبريز حمدالله مستوفي و ياقوت حموي مي نويسند:
بناي تبريز از زبيده ، زن هارون الرشيد است. وي به بيماري تب نوبه مبتلا بوده ، روزي چند در آن حوالي اقامت كرده و دراثر هواي لطيف و دل انگيز آنجا بيماري زبيده زايل شده، فرموده شهري در آن محل بنا كنند و نام آن را (( تب ريز)) بگذارند. قديمي ترين ذكر نام تبريز را در كتيبه سارگن دوم پادشاه اشور خواهيم يافت.
 

kabose 2

اخراجی موقت
سيماي استان ازهفت واحد كوهستاني و دره ها وجلگه هاي ميان آنها ميباشد كه عبارت از: قره داغ ، ميشو و مورو، قوشاداغ، سبلان، سهند، بزقوش و تخت سليمان است. شمالي ترين و بزرگترين اين واحدها رشته كوه قره داغ مي باشد
رودخانه اجي چاي با طول 260 كيلومتراز ارتفاعات سبلان و دامنه هاي سهند سرچشمه مي گيرد. رودهاي وركش صوفيان، دريان، اسكو نيز از رودهاي حوضه اين استان است. رود ارس در
استان آذربايجان شرقي داراي 16 شهرستان است كه عبارتند از: آذرشهر، اسكو، اهر، بستان آباد، بناب، تبريز، جلفا، سراب، شبستر، كليبر، مراغه، مرند، ملكان، ميانه هريس، هشترود.



مركزاستان آذربايجان شرقي شهر تبريزاست كه وسعتي درحدود 11800 كيلومترمربع دارد. درباره بنا و وجه تسميه شهر تبريز حمدالله مستوفي و ياقوت حموي مي نويسند:
بناي تبريز از زبيده ، زن هارون الرشيد است. وي به بيماري تب نوبه مبتلا بوده ، روزي چند در آن حوالي اقامت كرده و دراثر هواي لطيف و دل انگيز آنجا بيماري زبيده زايل شده، فرموده شهري در آن محل بنا كنند و نام آن را (( تب ريز)) بگذارند. قديمي ترين ذكر نام تبريز را در كتيبه سارگن دوم پادشاه اشور خواهيم يافت.

ممنونم دوست بزرگوار
این نکته فابل توجه است که از اسمهای بومی برای نامیدن مناطق و سایر موقعیتها استفاده کردید و از دوستانم خواهش میشود که از این شیوه استفاده کنند
ولی اگر جزئیات بیشتری از شهرهای شناخته شده بدید ممنون میشم
جاهای دیدنی و تاریخی و... شناخته نشده
 

جنگلی

عضو جدید
ارادتم داره به تو بیشتر میشه :heart:
سولدوز رو خیلی دوست دارم و بهترین دوستامم از سلدوز هستند
:redface:

مخلصیم.ما بیشتر;)
:gol:salam aziz doslara

eteraz daram
chera ayahan v mir hoseyn exraj shodan
???????
why
?????????????????

rasti chanta shomare 1 darim
?
ya inke
ayahan و آیاهان و جنگلی همش یه نفره ؟



haletoon chi
khoobin hamatoon

mishe manam ye shomare dashte basham

:gol:
ayhann و آیهان و جنگلی همه خودمم.
کاربری ayhann که اخراج شد . آیهان هم ارور دیتا بیس میده.ادمن خرابش کرده.این 10 همین ای دی منه.:D
 

جنگلی

عضو جدید
سلام به همه.
همه پست های 10 صفحه قبل رو خوندم و با بچه های جدید آشنا شدم.

من واقعا شرمنده ام که کم میام.آخه چشمام خراب شده و الان دنبال تعمیراتشم:D
و زیاد نمیتونم با کامپیوتر کار کنم.:(

خوب شدم جبران میکنم.
 

kabose 2

اخراجی موقت
سلام به همه.
همه پست های 10 صفحه قبل رو خوندم و با بچه های جدید آشنا شدم.

من واقعا شرمنده ام که کم میام.آخه چشمام خراب شده و الان دنبال تعمیراتشم:D
و زیاد نمیتونم با کامپیوتر کار کنم.:(

خوب شدم جبران میکنم.

سلام
با این وضع چشمات همینکه 10 صفحه رو یه جا خوندی خودش نشان از بزرگی تو داره :gol:
انشا... هر چه سریعتر چشمات بهبودی پیدا کنند و شاهد حضور هرچه بیشتر وستان بزرگواری مثل شما در اینجا باشیم
 

جنگلی

عضو جدید
راستی!

بازی ترختور و پرسپولیس کی میاد بریم استادیوم؟
فک کنم 5 مرداده.


من به احتمال قوی میرم....;)

میر حسین هم باید بیاد;)
 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه.
همه پست های 10 صفحه قبل رو خوندم و با بچه های جدید آشنا شدم.

من واقعا شرمنده ام که کم میام.آخه چشمام خراب شده و الان دنبال تعمیراتشم:D
و زیاد نمیتونم با کامپیوتر کار کنم.:(

خوب شدم جبران میکنم.
ای بابا
میر حسین که شهید شد
این هم جانباز
لابد من هم چند روز دیگه مفقود الاثر میشم !! :w16::w43::w02::w42:
 

Nader NEk

عضو جدید
سلام
چند تا صفحه اين تاپيكو ديدم ولي چيزي با زبان اذري به چشمم نخورد يعني با الفباي فراتر از قران اذري نديدم به نظرم كسي بلد نباشه اگه هم بلده كه خوشحال ميشم كه با فرهنگ و الفباي خودش اشناست اينجا فقط يه چند تا از الفباي هاي تركي اذري رو ميگم تا مورد استفاده واقع بشه چون ميدونم كه هر اذري كه فاشيسم بهش حكومت ميكنه يه روز......بلاخره به زبان پارس! ميشه شعله ي زير خاكستر يه روز دامنه همه رو ميگيره
بريم سره اصله مطلب
c
ü
ö
ğ
ş
ə
ı
ç
j
اين حروف فقط توي تركي به چشم ميخورن كه به ترتيب معني شونو ميگم
ج
در فارسي معادل نداره مثلا üzum انگور
همون o كشيده تر
اين حرف نوشته ميشه ولي خونده نميشه جنبه ي زيبايي داره فقط مثله oğlan
اينم كه ش هست
فتحه
شبيه ع هست
چ
و ژ
يه چيز هم دارم كه اميد وارم حذف نكنن و مورد پسند شما واقع بشه



دهها دلیل و برهان وجود دارد كه برای بقای زبان پارسی باید از زبان دیرین شیرین هنرین و شكرسن تركی چشم بپوشیم زبان تركی خود میتواند خویشتن را حفظ كند این پار سی است كه باید دست در دست هم آنرا پاس بداریم چرا كه باكوچكترین .وزش بادی و كمترین غفلتی برای همیشه آنرا از دست خواهیم داد

راستي اگه در مورد اموزش زبان تركي و قواعد اينا خواستيد بيشتر ياد بگيريد ميتونيد به سايت خودم يا ياهو اي دي من پي ام بديد خوشحال ميشم
www.senators.ir
www.senator-dl.com

yah00 id: azerbalasi

به اميد روز ازادي سر بلند و موفق باشيد و زير پرچم ماه و .......
 

kabose 2

اخراجی موقت
سلام
چند تا صفحه اين تاپيكو ديدم ولي چيزي با زبان اذري به چشمم نخورد يعني با الفباي فراتر از قران اذري نديدم به نظرم كسي بلد نباشه اگه هم بلده كه خوشحال ميشم كه با فرهنگ و الفباي خودش اشناست اينجا فقط يه چند تا از الفباي هاي تركي اذري رو ميگم تا مورد استفاده واقع بشه چون ميدونم كه هر اذري كه فاشيسم بهش حكومت ميكنه يه روز......بلاخره به زبان پارس! ميشه شعله ي زير خاكستر يه روز دامنه همه رو ميگيره
بريم سره اصله مطلب
c
ü
ö
ğ
ş
ə
ı
ç
j
اين حروف فقط توي تركي به چشم ميخورن كه به ترتيب معني شونو ميگم
ج
در فارسي معادل نداره مثلا üzum انگور
همون o كشيده تر
اين حرف نوشته ميشه ولي خونده نميشه جنبه ي زيبايي داره فقط مثله oğlan
اينم كه ش هست
فتحه
شبيه ع هست
چ
و ژ
يه چيز هم دارم كه اميد وارم حذف نكنن و مورد پسند شما واقع بشه



دهها دلیل و برهان وجود دارد كه برای بقای زبان پارسی باید از زبان دیرین شیرین هنرین و شكرسن تركی چشم بپوشیم زبان تركی خود میتواند خویشتن را حفظ كند این پار سی است كه باید دست در دست هم آنرا پاس بداریم چرا كه باكوچكترین .وزش بادی و كمترین غفلتی برای همیشه آنرا از دست خواهیم داد

راستي اگه در مورد اموزش زبان تركي و قواعد اينا خواستيد بيشتر ياد بگيريد ميتونيد به سايت خودم يا ياهو اي دي من پي ام بديد خوشحال ميشم
www.senators.ir
www.senator-dl.com

yah00 id: azerbalasi

به اميد روز ازادي سر بلند و موفق باشيد و زير پرچم ماه و .......
سلام دوست عزیز
ننوشتن به زبان غیر از زبان فارسی دلیل بر بلد نبودن آن نیست! این شرایط به خاطر قوانینی است که باید رعایت شود
قبلنم دوستان در اینجا تدریس زبان ترکیی داشتند که متاسفانه مدتی است غیر فعال شده است. اگر شما تمایل داشتید خوشحال میشیم که از اطلاعاتتون استفاده کنیم ولی خواهشی که از شما دارم اینکه فقط در مورد زبان خودمون صحبت کنید و با زبانهای دیگر کاری نداشته باشید که برای پایداری این تاپیک دردسری بوجود نیاید
از همراهی شما ممنونم
 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
نييه فارسجا دانيشاندا لهجه ميز اوْلور؟

آذربايجان توركجه سينده دوْققوز سسلی (صائت) ايشله نير:Ü a, I,o, u,Ə,e, İ,Ö,

فارسجادا يالنيز آلتی سسلی وار دير.


توركجه دانيشان فرانسيزجا، آلمانجانی و..... چوْخ راحات جا دانيشا بيلر.


فارس ديلينده ايشله نن صائتلر، آذربايجان ديلينده ايشله نن صائت لردن ايكی قات اوزون دور. ( تورك ديلينده كی سسلی لرين اوُزونلوغو فارسجانين ياريسی جا دبر.) بونو فارسجا دانيشماقدا گؤز اؤنونه آلمالی ييق.


فارسجا اؤرنك لر توركجه اؤرنك لر

سامان (نظم) سامان (كولش)
دانا (بيلن) دانا (بيزوْو)
بال (قاناد) بال (آري بالی)

آذربايجان ديليده ايشله نن سس سيزلر (صامتلر) [ك،گ،ق] عمله گلمه يئرلرينه (واجگاه) گؤره ، فارسجا ايله فرقلی دير.


هر آدامين اؤز آغيز ، بورون، بوْغاز، خيرتده ك شكلينه گؤره اؤزه ل آكسان (لهجه سی) وار دير.


اجتماعی لهجه ( ديالكت) آداملارين سجيللی سی (شناسنامه سی) ساييلير. اوْنون هارالی اوْلدوغونو گؤسترير. لهجه سيز فارس، تورك، عربجه دانيشان كيمسه يوْخدو. مشهد لهجه سی، اصفهان لهجه سی، قم لهجه سی ، يزد لهجه سی ، سمنان لهجه سی و...
 

Nader NEk

عضو جدید
خوب حالا خوده شما با الفباي عربي نوشتي اينو كه نميشه به راحتي خوندش ولي اگه با الفباي خوده اذري ميبود راحتر بود كار
گر چه متسفانه توي اذر بايجان جنوبي معدود افرادي پيدا ميشن كه اذري رو خو بلد باشن ولي بايد دست به دست هم بديم تا فرهنگ بر باد رفته در نظر دشمنان قسم خورده ي اذربايجانو به دست بياريم
 

kabose 2

اخراجی موقت
خوب حالا خوده شما با الفباي عربي نوشتي اينو كه نميشه به راحتي خوندش ولي اگه با الفباي خوده اذري ميبود راحتر بود كار
گر چه متسفانه توي اذر بايجان جنوبي معدود افرادي پيدا ميشن كه اذري رو خو بلد باشن ولي بايد دست به دست هم بديم تا فرهنگ بر باد رفته در نظر دشمنان قسم خورده ي اذربايجانو به دست بياريم

دوست عزیزم آقا نادر اینجا شرایط بر وفق مراد نیست و ما با حداقلها داریم فعالیت میکنیم
کاش پست اول این تاپیک رو میخوندید

قوانین:
ا. تایپ فارسی
2.عدم بحث سیاسی
 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب حالا خوده شما با الفباي عربي نوشتي اينو كه نميشه به راحتي خوندش ولي اگه با الفباي خوده اذري ميبود راحتر بود كار
گر چه متسفانه توي اذر بايجان جنوبي معدود افرادي پيدا ميشن كه اذري رو خو بلد باشن ولي بايد دست به دست هم بديم تا فرهنگ بر باد رفته در نظر دشمنان قسم خورده ي اذربايجانو به دست بياريم
به قول کابوس (میرحسین فسیل شده :w16: ) مجبوریم !

وگرنه تورکی آذربایجانی و انادولی رو هستم !!:w16:
 

Nader NEk

عضو جدید
يه نمونه از قدرت نمايي فاشيسميه
برادر من سياسي به اين نميگن وقتي حرف از 3 تشكيلات عظيم اذربايجان شد سياسي ميشه(پان توركيسم-كرال-؟؟؟)
توي تاپيكي كه به اسم پاك اذربايجان اشاره شده ننوشتن با زبان مادري مكروهه من فقط نظرمو دادم بعدش سياسي نشه كدوم قانون ايران درسته و فرضا درست باشه به اون عمل ميكنن اين دومي باشه؟
فقط يه وبگرد هستم داشتم گشت ميزدم كه اين تاپيكو ديدم و رد ميشم ميرم
موفق و سربالند باشيد
http://pixenator.co.tv/images/cuo5d89kiir3gcir8q1.jpg

 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
این هم در ادامه پست قبلیم که بابک جان زحمت کشید و آدرسش رو داد !!

البته مقایسه ی لهجه های اصفهان وقم و یزد با لهجه ی ترکی اساساً اشتباه می باشد،چون بحث مربوط به لهجه های دو زبان مختلف می شود.و این مقایسه امکان ندارد.

البته درسته فارس ها نمیتونند 5 حرف ترکی رو تلفظ کنند(I,Ü,Ö,G,K) و این صدا رو هم ندارند(A کوتاه) اما اینکه بگیم ترکها هم نمیتونند فارسی رو تلفظ کنند درست نیست چون از 6 مصوت مابقی که فارسی داره،پنج تاش رو ترکی داره و A رو هم در عین اینکه ما کوتاه تلفظ می کنیم ولی کشیده هم میتونیم تلفظ کنیم.نتیجه ی اخلاقی اینکه ما میتونیم همه ی مصوت ها و صامت های فارسی رو تلفظ کنیم ولی چرا تلفظ نمیکنیم(ویا نمیتونیم و یا بهتر تر اجازه این کار رو نداریم!)حالا چرا اجازه نداریم؟این مریوط به هماهنگ سازی مصوتی در ترکی هست چرا که کلمات خودی با یه فرمول مشخصی هماهنگ میشن ولی کلمه شکل منسجمی داره،ولی وقتی میخوایم یه کلمه فارسی رو تلفظ کنیم چون این کلمه توش هماهنگی وجود نداره برا همین میخوایم با قواعد ترکی هماهنگش کنیم.مثلاً:



İsfahan
Esfəhan


درسته هماهنگ سازی تو یه کلمه ی جامد معنی نداره ولی حتی تو کلمات جامد ترکی هم تا 99 درصد رعایت میشه،دقت کنید به دو کلمه ی اصفهان از منظر خودشون و لهجه ترکی،


تو ترکی اگه قرار باشه که هماهنگی ایجاد بشه بعد از مصوت Ə نمی تواند مصوت A ظهور کند در واقع این دو مصوت همواره تو دو گروه متفاوت قرار میگیرند به شکل زیر:



A,I,O,U

E,Ə,İ,Ö,Ü

دقت کنید که الان Ə و A تو دو دسته متفادمت قرار گرفته اند و این دسته بندی تا آخر استاندارد باقی می ماند.


حالا اگه بخوایم اصفهان رو از آخر مرتب کنیم چون آخرین مصوتش A هست پس قبل آخرش نمی تونه Ə باشه لذا تو ترکی دوباره A میکنندش.البته درستش این بود که E اولی که تو ترکی İ شده اون هم I میشد ولی گفتم دیگه چون اصفهان کلمه ی ترکی نیست برا همین شکسته بسته روش قوانین اجرا میشه،


حتی دقت کنید که بعضی مواقع İsvahan نیز تلفظ میشه با این F جزو صامتهای بی ثبات در ترکی نیست ولی چون رو یه کلمه ی بیگانه که هیچ ساختار مشخصی نداره کار میشه،خود زبان دچار اشتباه میشه و به خاطر ناهماهنگی ها تشخیص میده که F حروف بی صدای بی ثبات هست و باید به V تبدیل بشه.




در مورد اینکه G و K هم واجگاه متمایز نسبت به G و K فارسی دارند درست ولی این در صورتی می بود که ترک ها نتونند G و K فارسی رو تلفظ کنند که میکنند پس بهتره که بگیم کلا صدای این چهار تا حرف فرق میکنه که ترکها هر چهار تاشون رو تلفظ میکنند،


البته مطالب پست اول فکر کنم از استاد فرزانه باشه از دوست خوبمون هم تشکر میکنم برا ارسالشون ولی خوب دیگه استاد اکثراً چون خلاصه مینویسن برا همین مخاطب بعضی وقتا گیج میمونه برا همین مطلب رو باز ترش کردم.


یه چند تا هم مثال بزنم:


اصولا تمامی کلماتی که ذاتأً ترکی هستن با صدای K,G ترکی(به عباتی غلیظ) و A ترکی(به عبارتی کوتاه) تلفظ می شوند برای مثال:


Kərtənkələ
تمساح،سوسمار
Gobud
بد ریخت،بدون تناسب
Gay
خیره سر،گیج
Göz
چشم
Kötül
عنکبوت
Daş
سنگ
Yaş
نم،خیس
Yağış
باران
Kar
کر


ولی کلمات فارسی رو هم به دو صورت میتونند تلفظ کنند،یعنی هم معادل سازی کنند این 3 حرف رو و هم عین خودشون تلفظ کنند مثلاً:


Sərkərdə
Sərkərde

تو اولیش ک غلیظ به کار برده شده حتی تغییر آخرین حرف از E به Ə به خاظر همون مسائل هماهنگی بود که گفتم،
ولی تو دومیش ک رقیق به کار برده شده ودیگه جوری وانمود شده که کلمه باید فارسی تلفظ بشه و هماهنگی و تغییر مصوتی هم انجام نگرفته،


Kar

اینم که فقط به یه صورت رقیق تلفظ میشه همون کار فارسی،دقت کنید اینجا اگه غلیظ تلفظ بشه با کار ترکی که به معنی کر و ناشنواست خلط میشه برا همین با مصوت فارسی تلفظ میشه که فرقشون مشخص باشه،

Baran
Baran

هردوشون یعنی باران،ولی تو اولی کشیده،یعنی با الف کشیده که مخصوص فارسی هست تلفظ شده ولی تو دومی با الف ترکی که کوتاه هست،اگه از قدیمیا بخواین که براتون تلفظ کنه تمایزشون کاملا مشخص میشه براتون البته خودتون میتونید کار زیاد سختی نیست...


اما دیگه یه فارس زبون نمیتونه کلمات زیر رو تلفظ کنه برا همین میاد و معادل سازی می کنه مثل:


Ildırım
İldirim

Yaşasın
Yaşasin

Aydın
Aydin

Ölçü
Olçu
ویا
Ulçu

Kərtənkələ
Kərtənkələ

Gəz
Qəz

الان من شش کلمه رو مثال زدم،فارسی زبانها معمولا کلمات پایینی رو به جای اصلش تلفظ میکنند یعنی نمیتونند،بعضی وقتا یه ترک متوجه منظور و تلفظ فارس زبون میشه مثل اولی و دومی،ولی بعضی وقتا دیگه خیلی معنی فرق میکنه مثل چهارمی و ششمی،

در واقع اکثراً کسایی که لهجه ی ترکی رو با لهجه های سایر زبانهای فارسی مثل شمال و جنوب و غیره یکی می پندارند و این رو عدم توانایی ترک ها میدونند،و گاها مسخره میکنند،

در واقع این به علت عدم توانائی خودشون تو تلفظ اصوات ترکی و عدم اطلاعاتشون در مورد زبان ترکی ست.مثلا وقتی یک انگلیسی فارسی حرف میزنه خوششون میاد ولی وقتی یه ترک فارسی حرف میزنه شاید مسخره کنند در واقع این به خاطر نارسایی تفکر و تبلیغات سوئ برخی به خاطر جلوه دادن زبان ترکی به عنوان یک زبان ایرانی ست،به همان اندازه که زبان انگلیسی با فارسی مغایر هست،ترکی هم با فارسی همین رابطه رو داره،جالب اینجاست که خود فارس ها هیچ تمایلی به تکلم و یادگیری ترکی ندارند چون جدا تلفظ کلمات ترکی برای فارسها از روسی هم سخت تره!
و یک اشتباه بزرگشون هم مقایسه کردن زبان ترکی با سایر لهجه های فارسی هست،در حالی که از نظر جایگاه هم زبان ترکی زبانی نیست که با هر زبانی مقایسه بشه،شاید ترکیب دو زبان فرانسه و انگلیسی تا حدی بتواند در برابر زبان ترکی حرفهایی برای گفتن داشته باشد.

 

kabose 2

اخراجی موقت
يه نمونه از قدرت نمايي فاشيسميه
برادر من سياسي به اين نميگن وقتي حرف از 3 تشكيلات عظيم اذربايجان شد سياسي ميشه(پان توركيسم-كرال-؟؟؟)
توي تاپيكي كه به اسم پاك اذربايجان اشاره شده ننوشتن با زبان مادري مكروهه من فقط نظرمو دادم بعدش سياسي نشه كدوم قانون ايران درسته و فرضا درست باشه به اون عمل ميكنن اين دومي باشه؟
فقط يه وبگرد هستم داشتم گشت ميزدم كه اين تاپيكو ديدم و رد ميشم ميرم
موفق و سربالند باشيد
http://pixenator.co.tv/images/cuo5d89kiir3gcir8q1.jpg


ممنون
موفق باشید
 

hadi.blue.chem

عضو جدید
سلام و صبح شماهم به خیر و شادی عزیزم:heart:

ساغول
قربانت

دوستای عزیز ، راستش من نمیخوام ناراحتتون کنم
اما پستهای اینجوری و سلام و احوالپرسی و ... باعث زیاد شدن صفحات تاپیک میشه و افراد تازه وارد به دلیل زیادی صفحات از همون اول بپرن به صفحات آخر و مطالبی که در صفحه های ابتدایی و میانی هستند رو نخونن

البته این نظر شخصی منه ;)

اما در صورت داشتن مدیری برای تدوین مطالب که همه ی مطالب رو جمع کنه و منسجم در جای دیگری ارایه بده هم میتونه مطالب رو در دسترس قرار بده و هم همچین احوالپرسی هایی رو هم داشته باشیم

اینم خوبه
یعنی 2تا تاپیک باشه
یکی واسه مطالب
یکیم واسه احوال پرسی و آشنایی
آره؟

:redface:

مخلصیم.ما بیشتر;)

ayhann و آیهان و جنگلی همه خودمم.
کاربری ayhann که اخراج شد . آیهان هم ارور دیتا بیس میده.ادمن خرابش کرده.این 10 همین ای دی منه.:D

ارادتمندم
ساغول
:gol:
 

kabose 2

اخراجی موقت
این آموزش زبان ترکی هم تقدیم به دوستان عزیز

http://www.4shared.com/file/dQmSpS2-/learn_turkish.html

دوستان لینک واسه اینجور آمزشا زیاده. من دوست ندارم رو لینک دادن و اسم بردنا زوم کنیم. مطمئن باشید هیشکی ح.صلش نمیکشه تنهایی بره بشینه و تمام اون دروس رو بخونه. نظر من اینکه اینجا به تدریس پرداخته بشه و رو درسها بحث بشه نظر داده بشه و اینجوری ماندگاریشم بیشتره.
 
بالا