قرار شده پاییز بریم خواستگاریدارم به عروسِ بهار جون فکر میکنم، محرم و صفر داره تموم میشه، مراسم کیه؟![]()
تیرون ارزونهدارم به قیمت پرده فکر میکنم
میخوام پردههای خونه قبلی رو برای خریدار بزارم، رفته بودم قیمت پردهها رو پرس و جو کردم تا بهشون قیمت بدم، چقدر پرده گرون شده![]()
به اینکه:به اینکه:من اسپم ها رو حذف کردم، شاید خود تاپیک رو بستم، مهدیه جون برات نوتیف نمیاد؟
به اینکه:من تا اطلاع ثانوی همش به فکر خونه جدید خانم مهندسم
چیزی نمیخوام بدونمبه اینکه:
چی میخوای بدونی، بپرس تا بگم![]()
به اینکه:چیزی نمیخوام بدونم
همش فکرم به خونه جدیده که کی میبینیم و کی اردک پلو با ماهی پلو نوش جان میکنیم
به اینکه:به اینکه عالیه
دو تا بوقلمون و چهارتا ماهی با مخلفات
سفره قشنگی میشه
چه جالبدارم به قیمت پرده فکر میکنم
میخوام پردههای خونه قبلی رو برای خریدار بزارم، رفته بودم قیمت پردهها رو پرس و جو کردم تا بهشون قیمت بدم، چقدر پرده گرون شده![]()
به اینکه:چه جالب
مگه طرفای شما پرده را موقع فروش برمیدارند میبرند ؟
طرفای ما وقتی خونه بفروشن پرده و کولر و چند تا چیز دیگه کلا میمونه و اصلا حرفشونم نمیزنن کلا اینجوریه
به اینکه :به اینکه:
این وسایلی که گفتی جزو وسایل شخصی خونهست و کسی روی خونه نمیزاره، اگه بزاره هم پولش رو میگیره.
البته یه وقتی هست که یکی برای اینکه آپشنهای خونهش رو بالاتر ببره تا زودتر فروش بره، یه سری وسایل رو میزاره.
من حتی توریهای پنجره رو هم میخوام بزارم ولی پولش رو به صورت دسته دوم میگیرم.
چون اینا جزو امکانات رفاهی خونهست که من برای خودم تهیهش کردم، دلیلی نداره برای نفر بعدی بخوام بزارم.
بله هر منطقه یه جوریه، این منطقه اینطوریه دیگهبه اینکه :
پرده نمیتونه جزء وسایل شخصی باشه و برای دیزاین خونه ست و معمولا بخاطر سایز و .... توی خونه ی دیگه ای به درد نمیخوره
بهرحال فرهنگ هر منطقه متفاوته و همه هم قابل احترام
به اینکه دلم گرفت گفتی توی پارکینگ بخوابم،شرمنده شدم جدا، هر کدومتون که تشریف آوردین خونهی ما،من براتون اتاق آماده میکنم تا در آسایش کامل باشین.به اینکه جمعه میخواستم برم شمال نشد ، شاید فردا برم ، حالا نمیدونم برم گرگان دیدن خانم مهندس و یه ناهار و یه شام برای خونه جدیدشون مهمونشون بشم و شب هم تو پارکینگ بخوابم یا نه ، برم جایی دیگه
به اینکه:به اینکه مهدیه اینا رو جدی میگه یا شوخی از خودش در وکنه![]()
به اینکه این روی دیگه ی مهدیه رو ندیده بودیمبه اینکه:
جدی میگم، گفت برم خونه شون مهمونی ولی توی پارکینگ بخوابم، خجالت کشیدم![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
:•:•:•: فکر کن همین الان زنگ در خونتون رو بزنن ... :•:•:•: | زنگ تفريح | 131 | |
![]() |
همین الان دلتون چی میخواد ؟ | زنگ تفريح | 1548 | |
![]() |
همین الان چکار میکنید ؟! | زنگ تفريح | 2649 | |
P | همین الان دلتون واسه کدوم دوست هم باشگاهی تنگ شده؟؟ | زنگ تفريح | 239 | |
![]() |
همین الان دوست داشتی کنار چه کسی بودی؟ | زنگ تفريح | 264 |