دست من و آغوش تو، هیهات، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باشاز دوســـــــت به یادگــــار دردی دارم
که ان درد به صد هزار درمان ندهم
در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميمتا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
ساقیا آمدن عید مبارک بادتیک شب از عشاق جا ماندیم وبس
قصه نالایقی خواندیم وبس
داریم دلی صاف تر از سینه صبحتو که بالا بلند و نازنینی
تو که شیرین لب و عشق آفرینی
در آن لب های افسونگر چه داری؟
در آن دل غیر شور و شر چه داری؟
چنین با مهربانی خواندنت چیست؟
بدین نامهربانی راندنت چیست؟
دل من تاب تنهایی ندارد
دل عاشق شکیبایی ندارد
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموشحدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
حافظ
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |