چرا تعدد زوجین در اسلام هست

كربلايي حسام

اخراجی موقت
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اشكالات و معایب چند همسرى- قسمت اول[/FONT]
مقاله ذیل برگرفته از كتاب مجموعه آثار استاد شهید مطهری و مربوط به موضوع تعدد زوجات می باشد. این مطلب، به سه بخش تقسیم شده كه به ترتیب ارائه خواهد شد . اما در این شماره فهرستی از عناوین این مقاله ارائه می شود تا خواننده در جریان موضوع قرار گیرد . امید است طرح چنین مباحثی ما را در درك بهتر مسائل یاری كند .


مقدمه:

سعادت و خوشبختى زناشویى در گرو صفا، صمیمیت، گذشت، فداكارى، وحدت و یگانگى است و همه اینها در چند همسرى به خطر مى‏افتد.

گذشته از وضع ناهنجار زنان و فرزندان دو مادره،از نظر خود مرد آنقدر مسؤولیت هاى تعدد زوجات، سنگین و خرد كننده است كه رو آوردن به آن، پشت كردن به مسرت و آسایش است.

اكثر مردانى كه از تعدد زوجات راضى و خشنودند، كسانی هستند كه عملاً از زیر بار مسؤولیت هاى شرعى و اخلاقى آن شانه خالى مى‏كنند; زنى را مورد توجه قرار داده و زن دیگر را از حساب خارج مى‏كنند و به تعبیر قرآن كریم او را«كالمعلقه‏»رها مى‏كنند. آنچه این گونه افراد نام تعدد زوجات به آن مى‏دهند در واقع نوعى تك همسرى است توام با ستمكارى و جنایت و بیدادگرى.

مثل عامیانه‏اى در میان مردم رایج است،مى‏گویند:«خدا یكى،زن یكى‏».عقیده اكثر مردان بر این بوده و هست و حقاً اگر خوشى و مسرت را مقیاس قرار دهیم و مساله را از زاویه فردى و شخصى بسنجیم عقیده درستى است و اگر درباره همه مردان صادق نباشد، درباره اكثریت مردان صادق است.

اگر مردى خیال كند كه تعدد زوجات با قبول همه مسؤولیت هاى شرعى و اخلاقى به نفع اوست و او از نظر تن آسایى از این كار صرفه مى‏برد، سخت در اشتباه است.مسلماً تك همسرى از نظر تامین خوشى و آسایش بر چند همسرى ترجیح دارد،اما...
بررسى صحیح
بررسى درستى و نادرستى مسائلى مانند تعدد زوجات-كه ناشى از ضرورت هاى شخصى یا اجتماعى است- به این نحو صحیح نیست كه آن را با تك همسرى مقایسه كنیم.

بررسى صحیح این گونه مسائل منوط به این است كه از طرفى علل و موجبات ایجاب كننده آنها را در نظر بگیریم و ببینیم عواقب وخیم بى‏اعتنایى به آنها چیست.از طرف دیگر نظرى به مفاسد و معایبى كه از خود این مسائل ناشى مى‏شود بیفكنیم ، آنگاه یك محاسبه كلى روى مجموع آثار و نتایجى كه از دو طرف مساله پیدا مى‏شود به عمل آوریم.تنها در این صورت است كه این گونه مسائل به صورت واقعى خود طرح و مورد بررسى قرار گرفته‏اند.

اكنون در اینجا به مبحثی در رابطه با معایب و مفاسد ناشى از تعدد زوجات می پردازیم تا زمینه براى یك محاسبه كلى فراهم گردد و ضمناً روشن شود كه ما به یك سلسله معایب براى تعدد زوجات اعتراف داریم ، هر چند بعضى از ایرادات و اشكالات را وارد نمى‏دانیم . چنانكه عن قریب روشن خواهد شد ، معایبى كه مى‏شود براى تعدد زوجات ذكر كرد زیاد است و ما از جنبه‏هاى مختلف به این مبحث می پردازیم.
در بیان اشكالات و معایب این موضوع از چند لحاظ ، می توان گفت:
از نظر روحى
روابط زناشویى منحصر به امور مادى و جسمانى یعنى تماس هاى بدنى و حمایت هاى مالى نیست.اگر منحصر به این امور بود تعدد زوجات قابل توجیه بود،زیرا امور مادى و جسمانى را مى‏توان میان افراد متعدد قسمت كرد و به هر كدام سهمى داد.

در روابط زناشویى آنچه عمده و اساس است امور روحى و معنوى است،عشق و عاطفه و احساسات است.كانون ازدواج و نقطه پیوند دو طرف به یكدیگر دل است. عشق و احساسات مانند هر امر روحى دیگر قابل تجزیه و تقسیم نیست و نمى‏توان آنها را میان افراد متعدد تقسیم و جیره‏بندى كرد.مگر ممكن است دل را دو نیم كرد یا در دو جا به گرو گذاشت؟ مگر مى‏شود قلب را به دو نفر تسلیم كرد؟ عشق و پرستش یكهشناس است، شریك و رقیب نمى‏پذیرد. جو و گندم نیست كه بتوان پیمانه كرد و به هر نفر سهمى داد. بعلاوه،احساسات قابل كنترل نیست.آدمى در اختیار دل است ، نه دل در اختیار آدمى. پس آن چیزى كه روح ازدواج است و جنبه انسانى آن است و روابط دو انسان را از روابط دو حیوان-كه صرفا شهوانى و غریزى است-متمایز مى‏كند،نه قابل قسمت است و نه قابل كنترل.پس تعدد زوجات محكوم است.

به نظر می رسد در این بیان قدرى اغراق وجود دارد،زیرا راست است كه روح ازدواج، عاطفه و احساسات است; و هم راست است كه احساسات قلبى تحت اختیار آدمى نیست; اما این كه گفته مى‏شود احساسات قابل تقسیم نیست،یك تخیل شاعرانه بلكه یك مغالطه است، زیرا سخن در این نیست كه احساسات بخصوصى را مانند یك قطعه جسم دو قسمت كنند و به هر كدام سهمى بدهند، تا گفته شود كه امور روحى قابل تقسیم نیست; سخن در ظرفیت روحى بشر است. مسلماً ظرفیت روحى آدمى آنقدر محدود نیست كه نتواند دو علاقه را در خود جاى دهد. پدرى صاحب ده فرزند مى‏شود و هر ده نفر را تا حد پرستش دوست مى‏دارد و براى همه آنها فداكارى مى‏كند.

بلى،یك چیز مسلم است و آن این كه عشق و احساسات هرگز در صورت تعدد آنقدر اوج نمى‏گیرد كه در وحدت قرار‏گیرد.اوج اعلاى عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست، همچنانكه با عقل و منطق نیز سازگار نیست.

برتراند راسل در« زناشویى و اخلاق » مى‏گوید:

«بسیارى از مردم امروز، عشق را یك مبادله منصفانه احساسات مى‏دانند و همین دلیل به تنهایى،صرف نظر از دلایل دیگر،براى محكوم كردن تعدد زوجات كافى است.»

من نمى‏دانم چرا اگر بناست مبادله احساسات منصفانه باشد، باید انحصارى باشد؟ مگر پدر كه فرزندان متعدد خود را دوست مى‏دارد و متقابلاً آنها پدر را دوست مى‏دارند مبادله احساسات آنها به طور منصفانه نیست؟اتفاقا با اینكه فرزندان متعددند علاقه پدر به هر یك از فرزندان بر علاقه هر یك از فرزندان نسبت‏به پدر مى‏چربد.

عجیب این است كه این سخن را كسى مى‏گوید كه دائماً به شوهران توصیه مى‏كند كه عشق زن خود را به بیگانه محترم بشمارند و مانع روابط عاشقانه آنها نشوند; اما متقابلاً چنین توصیه‏هایى به زنان مى‏كند.آیا به عقیده راسل باز هم مبادله احساسات زن و شوهر منصفانه است؟

از نظر تربیتى
« هووگرى » ضرب المثل ناسازگارى است. براى زن، دشمنى بالاتر از«هوو»وجود ندارد. چند همسرى،زنان را به قیام و اقدام علیه یكدیگر و احیاناً شوهر وا مى‏دارد و محیط زناشویى را-كه باید محیط صفا و صمیمیت‏باشد-به میدان جنگ و جدال و كانون كینه و انتقام تبدیل مى‏كند.دشمنى و رقابت و عداوت میان مادران به فرزندان آنها نیز سرایت مى‏كند،دو دستگى‏ها و چند دستگى‏ها به وجود مى‏آید،محیط خانوادگى-كه اولین مدرسه و پرورشگاه روحى كودكان است و باید الهام بخش نیكى و مهربانى باشد-درس‏آموز نفاق و نامردى مى‏گردد.

در این كه تعدد زوجات زمینه همه این آثار ناگوار تربیتى است ، ‏شكى نیست.اما یك نكته را نباید فراموش كرد و آن اینكه چقدر از این آثار ناشى از طبیعت تعدد زوجات است و چقدر از آنها ناشى از ژستى است كه مرد و زن دوم مى‏گیرند. به عقیده ما همه این ناراحتی ها معلول طبیعت تعدد زوجات نیست، بلكه بیشتر معلول طرز اجراى آن است.

مردى و زنى با هم زندگى مى‏كنند و زندگى آنها جریان عادى خود را طى مى‏كند. در این بین آن مرد در یك برخورد فریفته زنى مى‏گردد و فوراً هوس چند همسرى به سرش مى‏زند. پس از یك قول و قرار محرمانه ناگهان زن دوم مثل اجل معلق پا به خانه و لانه زن اول مى‏گذارد و شوهر و زندگى او را تصاحب مى‏كند و در حقیقت‏به زندگى او شبیخون مى‏زند. واضح است كه عكس العمل روحى زن اول جز كینه و انتقام چیز دیگری نیست. براى زن هیچ چیزى ناراحت كننده ‏تر از این نیست كه مورد تحقیر شوهر قرار بگیرد. بزرگترین شكست‏ براى یك زن این است كه احساس كند نتوانسته قلب شوهر خود را نگهدارى كند،و ببیند كه دیگرى او را تصاحب كرده است.وقتى كه مرد ژست «‏خودسرى و هوسرانى » مى‏گیرد و زن دوم ژست « ‏شبیخون‏زنى»،انتظار تحمل و بردبارى از زن اول انتظار بیجایى است.

اما اگر زن اول بداند كه شوهرش‏«مجوز»دارد،از او سیر نشده است و رو آوردن به چند همسرى به معنى پشت كردن به او نیست،و مرد ژست استبداد و خودسرى و هوسرانى را از خود دور كند و بر احترامات و عواطف خود نسبت‏به زن اول بیفزاید،و همچنین اگر زن دوم توجه داشته باشد كه زن اول حقوقى دارد و حقوق او محترم است و تجاوز به آنها جایز نیست، خصوصاً اگر همه توجه داشته باشند كه در راه حل یك مشكل اجتماعى قدم برمى‏دارند،مسلماً از ناراحتی هاى داخلى كاسته مى‏شود.

قانون تعدد زوجات یك راه حل مترقیانه ناشى از یك دید اجتماعى وسیعى است. حتما اجرا كنندگان آن نیز باید در سطح عالیترى فكر كنند و از یك تربیت عالى اسلامى برخوردار باشند.

تجربه نشان داده است كه در مواردى كه مرد ژست‏خودسرى و هوسرانى نداشته و زن احساس كرده كه شوهرش نیازمند به زن دوم است،خود داوطلب شده و زن دوم را به خانه شوهر آورده است و هیچ یك از ناراحتیهاى مزبور وجود نداشته است.اكثر ناراحتی ها ناشى از طرز رفتار وحشیانه‏اى است كه مردان در اجراى این قانون به كار مى‏برند.

از نظر اخلاقى
اینطور گفته شده كه:اجازه تعدد زوجات اجازه‏«شره‏» و شهوت است; به مرد اجازه مى‏دهد هواپرستى كند.اخلاق ایجاب مى‏كند كه انسان شهوات خود را به حداقل ممكن تقلیل دهد، زیرا مقتضاى طبیعت آدمى این است كه هر اندازه محدوده خواسته های شهوانی را باز گذارد، رغبت و تمایلش فزونى مى‏گیرد و آتش شهوتش مشتعلتر مى‏گردد.

منتسكیو در روح القوانین صفحه 434 درباره تعدد زوجات مى‏گوید:

«پادشاه مراكش در حرمسراى خود از تمام نژادها،اعم از سفید و زرد و سیاه پوست، زن دارد.اما اگر این شخص دو برابر زن هاى كنونى خود نیز زن داشته باشد باز هم خواهان زن تازه خواهد بود،زیرا شهوترانى مثل خست و لئامت است و هر چه شدت كرد زیادتر مى‏شود،چنانكه تحصیل سیم و زر زیاد باعث ازدیاد حرص و آز مى‏گردد.تعدد زوجات رسم عشقبازى مستهجن و مخالف طبیعت (همجنس بازى)را نیز مى‏آموزد و رایج مى‏كند،زیرا در عرصه شهوترانى هر عملى كه از حدود معین خارج گردید، باعث اعمال بى قاعده مى‏گردد.در استامبول وقتى كه شورشى در گرفت،در حرمسراى یك حكمران حتى یك زن وجود نداشت،چه آن حكمران با عشقبازی هاى مخالف طبیعت،روزگار خود را مى‏گذرانید.»

این ایراد را از دو نظر باید مورد بررسى قرار داد: یكى از این نظر كه مى‏گویند اخلاق پاك با اعمال شهوت منافات دارد و براى پاكى نفوس باید شهوت را به حداقل ممكن تقلیل داد.دیگر از نظر آن اصل روانى كه مى‏گوید مقتضاى طبیعت آدمى این است كه هر چه بیشتر با آن موافقت‏شود بیشتر طغیان مى‏كند و هر چه بیشتر با آن مخالفت ‏شود، آرام مى‏گیرد.

اما از نظر اول: باید بگوییم متاسفانه این یك تلقین اشتباه است كه اخلاق مسیحى -كه بر پایه ریاضت است و از اخلاق هندى و بودایى و كلبى متاثر است-القاء كرده است. اخلاق اسلامى بر این پایه نیست.از نظر اسلام، چنین نیست كه هر چه از شهوات تقلیل شود با اخلاق سازگارتر است و اگر به حد صفر برسد، صد در صد اخلاقى است. از نظر اسلام اخلاق با افراط در شهوترانى ناسازگار است.

براى این كه بدانیم تعدد زوجات یك عمل افراطى است‏یا نه،باید ببینیم آیا مرد بالطبع تك همسرى است‏یا نه.از مقاله های قبلی (شماره 31) معلوم شد كه شاید امروز یك نفر هم پیدا نشود كه طبیعت مرد را محدود به تك همسرى بداند و چند همسرى را یك عمل انحرافى و افراطى بشناسد.بر عكس،عقیده بسیارى این است كه طبیعت مرد چند همسرى است و تك همسرى چیزى است نظیر تجرد كه بر خلاف طبیعت مرد است.

اگر چه ما با آن نظر كه طبیعت مرد چند همسرى است مخالفیم،اما با این نظر هم موافق نیستیم كه طبیعت مرد تك همسرى است و چند همسرى بر ضد طبیعت مرد است و نوعى انحراف و مخالف طبیعت است نظیر همجنس بازى.

كسانى مانند منتسكیو كه تعدد زوجات را مساوى با شهوت پرستى مى‏دانند، نظرشان به حرمسرا بازى است;خیال كرده‏اند كه اسلام با قانون تعدد زوجات خواسته است جواز حرمسرا براى خلفاى عباسى و عثمانى و امثال آنها صادر كند.اسلام بیش از همه با آن كارها مخالف است.حدود و قیودى كه اسلام براى تعدد زوجات قائل است، آزادى مرد هوسران را به كلى از او سلب مى‏كند.

اما از نظر دوم:این عقیده كه مى‏گوید:«طبیعت آدمى هر اندازه ارضاء شود بیشتر طغیان مى‏كند و هر اندازه مخالفت‏شود بهتر آرام مى‏گیرد»درست نقطه مقابل عقیده‏اى است كه امروز در میان پیروان فروید پیدا شده و مرتباً به نفع آن تبلیغ مى‏شود.

فرویدیست ها مى‏گویند:«طبیعت‏بر اثر ارضاء و اقناع آرام مى‏گیرد و در اثر امساك فزونى مى‏گیرد و طغیان مى‏كند».لهذا این عده صد در صد طرفدار آزادى و شكستن آداب و سنن خصوصاً در مسائل جنسى مى‏باشند.اى كاش منتسكیو زنده مى‏بود و مى‏دید كه امروز چگونه فرضیه او مورد تمسخر فرویدیست ها قرار گرفته است.

از نظر اخلاق اسلامى هر دو عقیده خطاست.طبیعت،حقوق و حدودى دارد و آن حقوق و حدود را باید شناخت. طبیعت در اثر دو چیز طغیان مى‏كند و آرامش را به هم مى‏زند: یكى در اثر محرومیت و دیگر در اثر آزادى كامل دادن و برداشتن همه قیود و حدود از مقابل او.

به هر حال نه تعدد زوجات ضد اخلاق و بهم زننده آرامش روحى و مخالف پاكى نفوس است آنچنان كه امثال منتسكیو مى‏گویند،و نه قناعت ورزیدن به زن یا زنان مشروع خود ضد اخلاق است آنچنان كه فرویدیست ها عملاً تبلیغ مى‏كنند.
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اشكالات و معایب چند همسری (قسمت دوم )[/FONT]

همانطور كه ذكر شد ، موضوع تعدد زوجات و نكات قابل توجهی را مورد بررسی قرار دادیم. در اینجا ، بخش دوم این مقاله از نظرتان می گذرد.
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عناوین:[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1 – از نظر حقوقی ( ایراد اول) [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]2 – از نظر فلسفی ( ایراد دوم)[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1- از نظر حقوقى [/FONT]
به موجب عقد ازدواج، هر یك از زوجین به دیگرى تعلق مى‏گیرد و از آن او ، مى‏شود. حق استمتاعى كه هركدام نسبت ‏به دیگرى پیدا مى‏كنند از آن جهت است كه ‏منافع زناشویى طرف را به موجب عقد ازدواج مالك شده است. از این رو در تعدد زوجات آن كه ذى حق شماره اول است زن سابق است. معامله‏اى كه میان مرد و زن‏ دیگرى صورت مى‏گیرد در حقیقت معامله‏«فضولى‏» است، زیرا كالاى مورد معامله‏ یعنى منافع زناشویى مرد قبلا به زن اول فروخته شده و جزء مایملك او محسوب‏مى‏شود. پس آن كس كه در درجه اول باید نظرش رعایت ‏شود و اجازه او تحصیل ‏گردد زن اول است. پس اگر بناست اجازه تعدد زوجات داده شود باید موكول به اجازه ‏و اذن زن اول باشد، و در حقیقت این زن اول است كه حق دارد درباره شوهر خود ، تصمیم بگیرد كه زن دیگر اختیار بكند یا نكند.
بنابراین زن دوم و سوم و چهارم گرفتن درست مثل این است كه شخصى یك بار مال خود را به شخص دیگر بفروشد و همان مال فروخته شده را براى نوبت دوم و سوم ‏و چهارم به افراد دیگر بفروشد. صحت چنین معامله‏اى بستگى دارد به رضایت مالك ‏اول و دوم و سوم ، و اگر عملاً شخص فروشنده مال مورد نظر را در اختیار افراد بعدى‏ قرار دهد قطعاً مستحق مجازات است.
این ایراد مبتنى بر این است كه طبیعت ‏حقوقى ازدواج را مبادله منافع بدانیم و هریك از زوجین را مالك منافع زناشویى طرف دیگر فرض كنیم. من فعلاً راجع به این‏مطلب- كه البته قابل خدشه و ایراد است- بحثى نمى‏كنم. فرض مى‏كنیم طبیعت‏حقوقى ازدواج همین باشد. این ایراد وقتى وارد است كه تعدد زوجات از جانب مرد ، فقط جنبه تفنن و تنوع داشته باشد. بدیهى است كه اگر طبیعت‏ حقوقى ازدواج مبادله ‏منافع زناشویى باشد و زن از هر لحاظ قادر باشد كه منافع زناشویى مرد را تأمین كند، مرد هیچ گونه مجوزى براى تعدد زوجات نخواهد داشت. اما اگر جنبه تفنن و تنوع ‏نداشته باشد، بلكه مرد یكى از مجوزهایى كه در مقالات پیش اشاره كردیم داشته ‏باشد، این ایراد مورد ندارد. مثلا اگر زن عقیم باشد، یا به سن یائسگى رسیده باشد و مرد نیازمند به فرزند باشد، یا زن مریض و غیر قابل استمتاع باشد، در این گونه موارد حق زن مانع تعدد زوجات نخواهد بود.
تازه این در صورتى است كه مجوز تعدد زوجات امر شخصى مربوط به مرد باشد. اما اگر پاى یك علت اجتماعى در كار باشد و تعدد زوجات به واسطه فزونى عدد زنان‏ بر مردان و یا به واسطه احتیاج اجتماع به كثرت نفوس تجویز شود،این ایراد صورت‏ دیگرى پیدا مى‏كند. در این گونه موارد، تعدد زوجات یك نوع تكلیف و واجب كفایى‏است; وظیفه‏اى است كه براى نجات اجتماع از فساد و فحشاء و یا براى خدمت ‏به ‏تكثیر نفوس اجتماع باید انجام شود. بدیهى است آنجا كه پاى تكلیف و وظیفه ‏اجتماعى به میان مى‏آید، رضایت و اجازه و اذن مفهوم ندارد. اگر فرض كنیم اجتماع‏ واقعاً مبتلا به فزونى زن بر مرد است ‏یا نیازمند به تكثیر نفوس است، یك وظیفه ، یك‏ واجب كفایى متوجه همه مردان و زنان متاهل مى‏شود، پاى یك فداكارى و از خود گذشتگى به خاطر اجتماع براى زنان متأهل به میان مى‏آید. درست مثل وظیفه ‏سربازى است كه متوجه خانواده‏ها مى‏شود و باید به خاطر اجتماع از عزیزشان دل ‏بكنند و او را روانه میدان كارزار كنند. در این گونه موارد، غلط است كه موكول به ‏رضایت و اجازه شخص یا اشخاص ذى نفع بشود.
كسانى كه مدعى هستند حق و عدالت ایجاب مى‏كند كه تعدد زوجات با اجازه ‏همسر پیشین باشد، فقط از زاویه تفنن و تنوع طلبى مرد مطلب را نگریسته‏اند و ضرورت هاى فردى و اجتماعى را از یاد برده‏اند. اساساً اگر ضرورت فردى یا اجتماعى ‏در كار نباشد، تعدد زوجات حتى با اجازه زن پیشین نیز قابل قبول نیست.


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]2- از نظر فلسفى[/FONT]

قانون تعدد زوجات با اصل فلسفى تساوى حقوق زن و مرد-كه ناشى از تساوى‏ آنها در انسانیت است- منافات دارد. چون زن و مرد هر دو انسان و متساوى الحقوق ‏مى‏باشند، یا باید هر دو مجاز باشند كه داراى چند همسر باشند یا هیچ كدام مجاز نباشند. اما این كه مرد مجاز باشد چند زن داشته باشد و زن مجاز نباشد كه چند شوهر داشته باشد، تبعیض و مرد نوازى است.اجازه دادن به مرد كه تا چهار زن مى‏تواند بگیرد به معنى این است كه ارزش یك زن مساوى است ‏با یك چهارم مرد.این نهایت‏ تحقیر زن است و حتى با نظر اسلام درباره ارث و شهادت-[كه ارث و شهادت] دو زن ‏را برابر با ارث و شهادت یك مرد قرار داده است- منافات دارد.
این ایراد سخیف‏ترین ایرادى است كه بر تعدد زوجات گرفته شده است. گویى‏ ایراد كنندگان به علل و موجبات فردى و اجتماعى تعدد زوجات كوچكترین توجهى نداشته‏اند؛ خیال كرده‏اند تنها موضوعى كه در میان است هوس است. آنگاه گفته‏اند چرا به هوس مرد توجه شده و به هوس زن توجه نشده است؟
چون در گذشته راجع به علل و موجبات و مجوزهاى تعدد زوجات، مخصوصاً راجع به چیزى كه تعدد زوجات را به صورت حقى از جانب زنان بى‏شوهر بر عهده ‏مردان و زنان متاهل در مى‏آورد بحث كرده‏ایم، دیگر بحثى نمى‏كنیم.
در اینجا همین قدر مى‏گوییم اگر مبناى فلسفه اسلام در تعدد زوجات و ارث و شهادت، تحقیر و بى‏اعتنایى به حقوق زن بود و اسلام میان زن و مرد از لحاظ انسانیت و حقوق ناشى از انسانیت تفاوت قائل بود، همه جا یك جور نظر مى‏داد زیرا این‏ فلسفه همه جا یك جور حكم مى‏كند؛ یك جا نمى‏گفت‏ یك زن نصف یك مرد ارث‏ ببرد و در جاى دیگر نمى‏گفت‏ یك زن با یك مرد برابر ارث ببرد و در جاى دیگر نمى‏گفت ‏یك مرد تا چهار زن بگیرد، و همچنین در باب شهادت در هر موردى به ‏نحوى حكم نمى‏كرد. از اینها به خوبى مى‏توان فهمید كه اسلام فلسفه‏هاى دیگرى در نظر گرفته است. ما در یكى از مقالات گذشته راجع به ارث توضیح دادیم و در مقاله ‏دیگرى گفتیم مسئله تساوى زن و مرد در انسانیت و حقوق ناشى از انسانیت، از نظراسلام جزء الفباى حقوق بشرى است. از نظر اسلام در حقوق زن و مرد مسائلى بالاتر از تساوى وجود دارد كه لازم است آنها دقیقاً منظور گردد و اجرا شود.

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
چرا تعدد زوجین در اسلام هست

۱ - وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فِى الْيَتَمَى فَانْكِحُواْ مَا طَابَ لَكُمْ مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَى وَثُلَثَ وَرُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ ذَ لِكَ أَدْنَى‏ أَلَّا تَعُولُواْ (۱)

و اگر مى‏ترسيد كه عدالت را درباره‏ى (ازدواج با) دختران يتيم مراعات نكنيد، (از ازدواج با آنان صرف‏نظر نماييد و) با زنان دلخواه (ديگر) ازدواج كنيد، دوتا، سه‏تا، يا چهار تا. پس اگر ترسيديد كه (ميان همسران) به عدالت رفتار نكنيد، پس يك همسر (كافى است) يا (به جاى همسر دوّم از) كنيزى كه مال شماست (كام بگيريد، گرچه كنيز هم حقوقى دارد كه بايد مراعات شود) اين نزديك‏تر است كه ستم نكنيد. (۲)

همانگونه که در آیه شریفه بیان شده اسلام برای مرد اجازه داده تا چهار زن بصورت دایم اختیار کند اما مشروط به قید عدالت نموده. در مورد عدالت باید دانست منظور از آن عدالتی است که مربوط به امور زندگی از قبیل همخوابگی و تامین وسائل و رفاه و آرامش زندگی بطور مساوی است ، مثلا اگر یک شب پیش یکی از زنهاست شب دیگر را باید پیش زن دیگری باشد.پس منظور، عدالت در حریم قلب و عواطف انسانی نیست چون شکی نیست که عدالت در محبتهاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى مى تواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟ به همين دليل رعايت اين نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آيه 129 همين سوره نساء مى فرمايد: ((و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم ؛ شما هر قدر كوشش كنيد نمى توانيد در ميان همسران خود (از نظر تمايلات قلبى ) عدالت و مساوات برقرار سازيد)). بنابراين محبت هاى درونى مادامى كه موجب ترجيح بعضى از همسران بر بعضى ديگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نيست ، آنچه مرد موظف به آن است رعايت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است .(۳)

حال ببینیم فلسفه این تعدد زوجات چیست؟
وقتی مروری بر تاریخ میکنیم میبینیم که مسئله تعدد زوجات قبل از اسلام بصورت نامحدود بوده و دین اسلام آمده بصورت محدود و با شرایط خاص و بخاطر ضروروتهای موجود وضع کرده.


حال این ضرورتهای چیست؟

۱- بشر همیشه در جنگ و نزاع بوده و در این میان مطمئنا عده ای از مردانی که شرکت میکنند کشته میشوند که زنشان بیوه و فرزندانشان یتیم و بی سرپرست میشوند. و معمولا هیچ جوانی دوست ندارد با زن بیوه برای اولین بار ازدواج کند

۲-آمار جهانی آنگونه که نشان میدهد هموراه تولد دختر بیشتر از پسر میباشد . حال اگر هر مردی به یک زن اکتفا کنند در اینصورت دختران بیشماری مجرد مانده و از این نعمت الهی محروم میشوند.

۳-از نظر روانشناسی مرد ذاتا تنوع گرا بعبارتی دوست دارد چند زن در اختیار داشته باشد . ولی زن ذاتا تک گرا و تک شوهر گراست و میخواهد مال یک نفر باشد. احکام اسلام هم متناسب با ویژگی ها و خصلتهای ذاتی است .

۴- زنان عادات ماهیانه ای دارند که مردان در این مواقع از بعضی چیزها محروم میشوند.

همانگونه که میبینید این دستوری به نفع مردان نیست بلکه زنها هم نفع میبرند. البته باید دانست تعدد زوجات فقط بخاطر غرایز جنسی نبوده بلکه اسلام تمام مصالح و منافع اجتماع رو در نظر گرفته که یکی از آنها مورد ذکر شده است . با تعدد زوجین است که کسی اگر بتواند امور معیشتی چند نفر را اداره کند میتواند با چند زن ازدواج کند تا خانواده ای از بی سرپرستی رهایی یابند.

و علل دیگر...

باید دانست تعدد زوجین در اسلام دارای شرایط سنگینی است و بی قید و بند نیست . و اسلام واجب ندانسته بلکه تجویز نموده!

و همچنين در روايات، فلسفه تشريع صیغه موقت، جلوگيرى از انحرافات اخلاقى و پاكسازى جامعه از فساد و فحشاء و در واقع رحمت خداوند نسبت به امت اسلامى است كما اين كه ابن عباس مى گويد: «متعه چيزى نيست مگر رحمت خداوند نسبت به امت‏اسلامى(و با وجود متعه)زنانمى كندمگر انسان شقاوتمند- و يا مگر عده كمى-»(۴)

چرا کسانیکه که به اینوع دستورات الهی ایراد میگیرند در برابر اینهمه فحشاء و روابط غیر مشروع سکوت میکنند؟ آیا بی بند و باری صحیح است یا مقید شدن به قوانین خاص و مشروع؟

در صورتی که قانع کنند نبود مطلب زیر را بخوانید و اگر باز قانع نشدید دوباره ذکر کنید.

برای مطالعه بیشتر بخوانید

مطالب مرتبط:
تعدد زوجین
تعدد همسر؛ ممنوع؟!
اشكالات و معایب چند همسرى


تعدد زوجات در نگاهی کوتاه
علت ازدواج متعدد پیامبر اکرم (ص)


۱-سوره نساء آیه ۳

۲-تفسیر نور

۳- تفسیر نمونه ج ۳ صفحات ۲۹۰ -۲۹۱
۴-شيخ مفيد، خلاصه الايجاز، ص25
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
چرا تعدد زوجین در اسلام هست

چرا تعدد زوجین در اسلام هست یک مرد در اسلام میتواند در اسلام 4 همسر دایم و به هر تعداد که خواست همسر صیغه ای بگیرد اگر با هر دیدی که به این مساله نگاه کنیم این در اصل نادیده گرفتن احساسات زنهاست اگر هر به ضرورت رعایت عدالت باشد تا زمانیکه مردی ازدواج مجدد هم نکرده توانایی رعایت عدالت در او مشخص نمیشود و اگر هم رضایت زن مد نظر باشد باز هم قابل قبول نیست برای زن که شوهرش به بگوید من میخواهم ازدواج مجدد کنم ایا تو راضی هستی؟

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پاسخ[/FONT]

۱ - وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فِى الْيَتَمَى فَانْكِحُواْ مَا طَابَ لَكُمْ مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَى وَثُلَثَ وَرُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ ذَ لِكَ أَدْنَى‏ أَلَّا تَعُولُواْ (۱)

و اگر مى‏ترسيد كه عدالت را درباره‏ى (ازدواج با) دختران يتيم مراعات نكنيد، (از ازدواج با آنان صرف‏نظر نماييد و) با زنان دلخواه (ديگر) ازدواج كنيد، دوتا، سه‏تا، يا چهار تا. پس اگر ترسيديد كه (ميان همسران) به عدالت رفتار نكنيد، پس يك همسر (كافى است) يا (به جاى همسر دوّم از) كنيزى كه مال شماست (كام بگيريد، گرچه كنيز هم حقوقى دارد كه بايد مراعات شود) اين نزديك‏تر است كه ستم نكنيد. (۲)

همانگونه که در آیه شریفه بیان شده اسلام برای مرد اجازه داده تا چهار زن بصورت دایم اختیار کند اما مشروط به قید عدالت نموده. در مورد عدالت باید دانست منظور از آن عدالتی است که مربوط به امور زندگی از قبیل همخوابگی و تامین وسائل و رفاه و آرامش زندگی بطور مساوی است ، مثلا اگر یک شب پیش یکی از زنهاست شب دیگر را باید پیش زن دیگری باشد.پس منظور، عدالت در حریم قلب و عواطف انسانی نیست چون شکی نیست که عدالت در محبتهاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى مى تواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟ به همين دليل رعايت اين نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آيه 129 همين سوره نساء مى فرمايد: ((و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم ؛ شما هر قدر كوشش كنيد نمى توانيد در ميان همسران خود (از نظر تمايلات قلبى ) عدالت و مساوات برقرار سازيد)). بنابراين محبت هاى درونى مادامى كه موجب ترجيح بعضى از همسران بر بعضى ديگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نيست ، آنچه مرد موظف به آن است رعايت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است .(۳)

حال ببینیم فلسفه این تعدد زوجات چیست؟وقتی مروری بر تاریخ میکنیم میبینیم که مسئله تعدد زوجات قبل از اسلام بصورت نامحدود بوده و دین اسلام آمده بصورت محدود و با شرایط خاص و بخاطر ضروروتهای موجود وضع کرده.

حال این ضرورتهای چیست؟

۱- بشر همیشه در جنگ و نزاع بوده و در این میان مطمئنا عده ای از مردانی که شرکت میکنند کشته میشوند که زنشان بیوه و فرزندانشان یتیم و بی سرپرست میشوند. و معمولا هیچ جوانی دوست ندارد با زن بیوه برای اولین بار ازدواج کند

۲-آمار جهانی آنگونه که نشان میدهد هموراه تولد دختر بیشتر از پسر میباشد . حال اگر هر مردی به یک زن اکتفا کنند در اینصورت دختران بیشماری مجرد مانده و از این نعمت الهی محروم میشوند.

۳-از نظر روانشناسی مرد ذاتا تنوع گرا بعبارتی دوست دارد چند زن در اختیار داشته باشد . ولی زن ذاتا تک گرا و تک شوهر گراست و میخواهد مال یک نفر باشد. احکام اسلام هم متناسب با ویژگی ها و خصلتهای ذاتی است .

۴- زنان عادات ماهیانه ای دارند که مردان در این مواقع از بعضی چیزها محروم میشوند.

همانگونه که میبینید این دستوری به نفع مردان نیست بلکه زنها هم نفع میبرند. البته باید دانست تعدد زوجات فقط بخاطر غرایز جنسی نبوده بلکه اسلام تمام مصالح و منافع اجتماع رو در نظر گرفته که یکی از آنها مورد ذکر شده است . با تعدد زوجین است که کسی اگر بتواند امور معیشتی چند نفر را اداره کند میتواند با چند زن ازدواج کند تا خانواده ای از بی سرپرستی رهایی یابند.

و علل دیگر...

باید دانست تعدد زوجین در اسلام دارای شرایط سنگینی است و بی قید و بند نیست . و اسلام واجب ندانسته بلکه تجویز نموده!

و همچنين در روايات، فلسفه تشريع صیغه موقت، جلوگيرى از انحرافات اخلاقى و پاكسازى جامعه از فساد و فحشاء و در واقع رحمت خداوند نسبت به امت اسلامى است كما اين كه ابن عباس مى گويد: «متعه چيزى نيست مگر رحمت خداوند نسبت به امت‏اسلامى(و با وجود متعه)زنانمى كندمگر انسان شقاوتمند- و يا مگر عده كمى-»(۴)

چرا کسانیکه که به اینوع دستورات الهی ایراد میگیرند در برابر اینهمه فحشاء و روابط غیر مشروع سکوت میکنند؟ آیا بی بند و باری صحیح است یا مقید شدن به قوانین خاص و مشروع؟

در صورتی که قانع کنند نبود مطلب زیر را بخوانید و اگر باز قانع نشدید دوباره ذکر کنید.

برای مطالعه بیشتر[FONT=arial, helvetica, sans-serif] بخوانید[/FONT]
۱-سوره نساء آیه ۳ ۲-تفسیر نور ۳- تفسیر نمونه ج ۳ صفحات ۲۹۰ -۲۹۱ ۴-شيخ مفيد، خلاصه الايجاز، ص
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقایان! قدر زنان ایرانی را بدانید.

آقایان! قدر زنان ایرانی را بدانید.

یه بار یکی از استادای خانوممون رفته بود مکه. شاخ در آورده بود.
می گفت نگاه می کنی می بینی مرده داره راه میره 4 تا زنم خوشحال، خوشحال باهاش راه می رن!
طرف که عربیش خوب بوده ازشون می پرسه چه جوری می تونید این وضع رو تحمل کنین؟
اونا در جواب می گن بزار بره یه چند وقتی از دستش راحت بشیم. حوصله داری؟

!!!!!!!!! :eek:

اما ما خانوم های ایرانی...

خواهرای گلم. می بینین تو رو خدا. قدر ما رو باید بدونن ها. کی موافقه؟
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم دلم بیش از یکی می خواد حالا این وسط حق من چی میشه منم تنوع طلبم کی گفته فقط مردا تنوع طلبن:razz:
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست گرامی،واقعا متاسف ام...شما مهندس این مملکت و تحصیل کرده هستین...یه کم فکر بکنین...خدایی به این توجیهای مسخره اعتقاد دارین؟حالا یه سری از دوستان میگن من ضد اسلامم!!!!!:eek:
اما فکر هم خوب چیزیه...واقعا مسخره است که مثلا چون تعداد دخترا بیشتر از پسراست یا دخترا شرایط خاصی دارن،مردا میتونن چندتا زن داشته باشن...:razz:
ای خدا...چی شد که دینتو به این روز در اوردن و بااین تحریفا اون اسلام ناب به این روز افتاد... :cry::cry::cry:
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چرا تعدد زوجین در اسلام هست یک مرد در اسلام میتواند در اسلام 4 همسر دایم و به هر تعداد که خواست همسر صیغه ای بگیرد اگر با هر دیدی که به این مساله نگاه کنیم این در اصل نادیده گرفتن احساسات زنهاست اگر هر به ضرورت رعایت عدالت باشد تا زمانیکه مردی ازدواج مجدد هم نکرده توانایی رعایت عدالت در او مشخص نمیشود و اگر هم رضایت زن مد نظر باشد باز هم قابل قبول نیست برای زن که شوهرش به بگوید من میخواهم ازدواج مجدد کنم ایا تو راضی هستی؟

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پاسخ[/FONT]

۱ - وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فِى الْيَتَمَى فَانْكِحُواْ مَا طَابَ لَكُمْ مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَى وَثُلَثَ وَرُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ ذَ لِكَ أَدْنَى‏ أَلَّا تَعُولُواْ (۱)

و اگر مى‏ترسيد كه عدالت را درباره‏ى (ازدواج با) دختران يتيم مراعات نكنيد، (از ازدواج با آنان صرف‏نظر نماييد و) با زنان دلخواه (ديگر) ازدواج كنيد، دوتا، سه‏تا، يا چهار تا. پس اگر ترسيديد كه (ميان همسران) به عدالت رفتار نكنيد، پس يك همسر (كافى است) يا (به جاى همسر دوّم از) كنيزى كه مال شماست (كام بگيريد، گرچه كنيز هم حقوقى دارد كه بايد مراعات شود) اين نزديك‏تر است كه ستم نكنيد. (۲)

همانگونه که در آیه شریفه بیان شده اسلام برای مرد اجازه داده تا چهار زن بصورت دایم اختیار کند اما مشروط به قید عدالت نموده. در مورد عدالت باید دانست منظور از آن عدالتی است که مربوط به امور زندگی از قبیل همخوابگی و تامین وسائل و رفاه و آرامش زندگی بطور مساوی است ، مثلا اگر یک شب پیش یکی از زنهاست شب دیگر را باید پیش زن دیگری باشد.پس منظور، عدالت در حریم قلب و عواطف انسانی نیست چون شکی نیست که عدالت در محبتهاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى مى تواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟ به همين دليل رعايت اين نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آيه 129 همين سوره نساء مى فرمايد: ((و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم ؛ شما هر قدر كوشش كنيد نمى توانيد در ميان همسران خود (از نظر تمايلات قلبى ) عدالت و مساوات برقرار سازيد)). بنابراين محبت هاى درونى مادامى كه موجب ترجيح بعضى از همسران بر بعضى ديگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نيست ، آنچه مرد موظف به آن است رعايت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است .(۳)


حال ببینیم فلسفه این تعدد زوجات چیست؟وقتی مروری بر تاریخ میکنیم میبینیم که مسئله تعدد زوجات قبل از اسلام بصورت نامحدود بوده و دین اسلام آمده بصورت محدود و با شرایط خاص و بخاطر ضروروتهای موجود وضع کرده.

کجاش محدود شده !
رسمیش شده 4 تا صیغه محدودیت داره !
در خود قرآن هم اومده که کنیز ها نیز برای شما حلال اند اونقت محدودیت به کجا اعمال شده ؟


۱
- بشر همیشه در جنگ و نزاع بوده و در این میان مطمئنا عده ای از مردانی که شرکت میکنند کشته میشوند که زنشان بیوه و فرزندانشان یتیم و بی سرپرست میشوند. و معمولا هیچ جوانی دوست ندارد با زن بیوه برای اولین بار ازدواج کند
بسیاری از زنان هم به دلیل نبود شرایط بهداشتی لازم سر زایمان از بین می رفتن و بالطبع یه دختر باکره تمایل به ازدواج با یه مرد زن مرده نداشته ! ( این بنا به فلسفه شماست نه من ! )

۲
-آمار جهانی آنگونه که نشان میدهد هموراه تولد دختر بیشتر از پسر میباشد . حال اگر هر مردی به یک زن اکتفا کنند در اینصورت دختران بیشماری مجرد مانده و از این نعمت الهی محروم میشوند.
پس الان توی چین که تعداد پسر ها بسیار بیش تر از دختر ها شده تعدد شوهر برای خانوم ها با این فلسه شما بدون اشکال هست چون اگر هر دختر با یک مرد ازدواج کنه تعداد زیادی از مرد ها از این موهبت (!!!) بی بهره می مونن !

۳
-از نظر روانشناسی مرد ذاتا تنوع گرا بعبارتی دوست دارد چند زن در اختیار داشته باشد . ولی زن ذاتا تک گرا و تک شوهر گراست و میخواهد مال یک نفر باشد. احکام اسلام هم متناسب با ویژگی ها و خصلتهای ذاتی است .

این چیزی که در مغز زن ها کردن در صورتی که الان هم شاهدش هستیم که زن های زیادی هستن که در آن واحد هم شوهر خودون را دوست دارن و هم دوست پسرشون !

۴- زنان عادات ماهیانه ای دارند که مردان در این مواقع از بعضی چیزها محروم میشوند.
مرد ها هم برای کارشون گاها ماموریت هایی به طول یک ماه تا یک سال هم می رن پس برای محروم نشدن خانوم ها باید هر زن بیش از یک شوهر داشته باشه تا در نبود یکی دیگری نیاز های اون را تامین کنه !

همانگونه که میبینید این دستوری به نفع مردان نیست بلکه زنها هم نفع میبرند. البته باید دانست تعدد زوجات فقط بخاطر غرایز جنسی نبوده بلکه اسلام تمام مصالح و منافع اجتماع رو در نظر گرفته که یکی از آنها مورد ذکر شده است . با تعدد زوجین است که کسی اگر بتواند امور معیشتی چند نفر را اداره کند میتواند با چند زن ازدواج کند تا خانواده ای از بی سرپرستی رهایی یابند.
واقعا دوست دارم بدونم خودتون جنسیتتتون عوض می شد چقدر این حرفایی که الان می زدید را قبول می کردید !


اگر یه سری مسائل را توجیح نکنن از این که بخوان با منطق انسانی به خورد آدم بدن خیلی بهتره !
پایان .
 
بالا