مصرف در برابر عشق

مهسیما

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرد درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .


مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود

در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من کی دوباره رشد می کنند ؟

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین .

و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود :

( دوستت دارم پدر ! )

روز بعد مرد خودکشی کرد .

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند .

چیزها برای استفاده کردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن .

مشکل دنیای امروزی این است که انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است که چیزها دوست داشته می شوند .
 

maryam_th

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم...باباهه خیلی ملنگ بوده که نفهمیده داره با آچار میزنه رو دست بچه
ولی درکل وحشتناکه...
چه واقعی چه تخیلی
 

mmm98k

عضو جدید
واقعا داستان قشنگ و دردناک و آموزنده ای بود :(

ممنون:gol:
 

Fo.Roo.GH

عضو جدید
کاربر ممتاز

maryam_th

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمتی که بچه نوشته بود پدر دوستت دارم کل ماجرا را هندی کرد.
من هم یک پسر دارم که اگر چیزی بنویسد فحش ناموس مینویسد.
حاجی شما باید این بچه رو با تربیت اسلامی بار میاوردین...چه معنی داره بچه حاج آقا فحش ناموس بده!!؟؟؟
 

مهسیما

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم...باباهه خیلی ملنگ بوده که نفهمیده داره با آچار میزنه رو دست بچه
ولی درکل وحشتناکه...
چه واقعی چه تخیلی
چرا متنو دقیق نمیخونی:razz: آچار دست بچه بوده داشته با اون رو ماشین خط میکشیده :redface:
داستانه دردناکیه :cry:

مرسی خیلی خوب بود
خواهش میکنم عزیز :gol:

واقعا داستان قشنگ و دردناک و آموزنده ای بود :(

ممنون:gol:
خواهش میکنم عزیز :gol:

قسمتی که بچه نوشته بود پدر دوستت دارم کل ماجرا را هندی کرد.
من هم یک پسر دارم که اگر چیزی بنویسد فحش ناموس مینویسد.
به به پسر حاجیه دیگههه
مرحبا

اونوقت شما با چی میزنیش؟

زدن نداره دل حاجی قنج میره!!!:biggrin:
;)
 

مهسیما

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاری به دروغ یا واقعیتش ندارم اما در کل خیلی آموزنده و تاثیرگذار بود :gol:
:gol:خواهش میکنم

حالا تو چی یاد گرفتی؟؟؟
خالی میبنده :D

:redface:دیدی گفتم :redface:
خسته نباشی...
همیشه اینجوری یاد میگیری؟؟
ارع به همون سرعتی که یاد گرفته یادش رفته

:gol::gol::redface:
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرد درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .


مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود

در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من کی دوباره رشد می کنند ؟

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین .

و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود :

( دوستت دارم پدر ! )

روز بعد مرد خودکشی کرد .

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند .

چیزها برای استفاده کردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن .

مشکل دنیای امروزی این است که انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است که چیزها دوست داشته می شوند .
ایییی ..خدااااااااا...دلم میخواد گریه کنم............بابای بددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد:(:(:cry::cry::cry::cry::redface::redface::redface:
 

atish pare

عضو جدید
کاربر ممتاز

جوجوبا

عضو جدید
مرد درحال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله اش تکه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .


مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود

در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من کی دوباره رشد می کنند ؟

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین .

و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود :

( دوستت دارم پدر ! )

روز بعد مرد خودکشی کرد .

عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند .

چیزها برای استفاده کردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن .

مشکل دنیای امروزی این است که انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است که چیزها دوست داشته می شوند .

اون تیکه رو قبول ندارم مهی جون عشق وچرا قبول دارم محدودیت نداره ولی عصبانیت داره
درضمن چیزها هم برای دوست داشتنن وهم استفاده کردن انسانها هم گاهی اوقات وسیله هستند واین معنی مثبتی داره نه منفی;)
 

Similar threads

بالا