>>> * محفل دل سوختگان * <<<

angella

عضو جدید
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست
زندگی چون گل سرخیست پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف...
یادمان باشد اگر گل چیدیم...
عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند:gol:
 

angella

عضو جدید
عقده ها دارم ز یاران دغل
بی سبب نیست به جمع رفقا مشکوکم
منزوی گر شده ام هیچ تعجب نکنید
زیرا سخت به موجود دوپا مشکوکم
ز وفا شاد نگشتم ز جفا نالانم
من هم به وفا هم به جفا مشکوکم
ای رفیقی که کنون نطق مرا میخوانی
رک و بی پرده بگویم به تو هم مشکوکم...
 

angella

عضو جدید
بر ماسه ها نوشتم:
دریای هستی من از عشق توست سرشار
این را به یاد بسپار...
بر ماسه ها نوشتی:
ای همزبان دیرین!ای آرزوی پاکیست اما به باد بسپار...
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
با چشات می خندی اما توو دلت یه چیز دیگست
بهم میگی "عزیزم" و حیف توو دلت عزیز دیگست

پنهونش نکن می فهمم میدونم که اشتباه نیست
هرچی باشه اونا می خوای ، عزیزم اینکه گناه نیست

اگه میتونه غریبه تو را خوشبخت کنه یارم
دستت را خودم با شادی توی دست اون میذارم

میگذرم از دلت اما این توو خاطرت بمونه
واسه یارت کم نذاری ، بی تو یارت نمیتونه

بهش نگو حتی که دستات یه روزی پناه من بود
صورت ماه و قشنگت یه زمونی ماه من بود

من که عاشقم می فهمم سخت اینها را شنیدن
سخت توو چشمای یارت عشوه ی غریبه دیدن

من که عاشقم می فهمم چقدر سخته نباشی
مرگه واسش که ببینه با غریبه آشنا شی

برو خوش باش نازنینم من خوشم به دلخوشیهات
بگذر از شکستن من ، دستش را بگیر توو دستات
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز

[/QUOT
سلام.میشه بگین چرا تو امضاتون نوشتین تسلیت؟

سلام
آخه دلم یه مدته مرده ، داغدار دل مردمم ، تسلیت نمیگید؟؟؟
 

monir arch

عضو جدید
سلام
آخه دلم یه مدته مرده ، داغدار دل مردمم ، تسلیت نمیگید؟؟؟
سلام واقعا متاسفم.منم خیلی مدته که داغدار دل ساده و بی الایش خودمم برای دل خودمم متاسفم امیدوارم روزی نباشه که دلی بمیره.بهتون تسلیت میگم.
یه مدتی که میام اینجا تا شاید دلم اروم شه خالی شم.ولی حیف که بدتر به یاد روزای خوشی میافتم که حالا به یاد اوردنشون زخمی به دلم میزنه ولی بازم میام چون دوس دارم اون روزا دوباره تکرار شه.به یاد روزای خوشی که داشتم.:gol::gol:
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام واقعا متاسفم.منم خیلی مدته که داغدار دل ساده و بی الایش خودمم برای دل خودمم متاسفم امیدوارم روزی نباشه که دلی بمیره.بهتون تسلیت میگم.
یه مدتی که میام اینجا تا شاید دلم اروم شه خالی شم.ولی حیف که بدتر به یاد روزای خوشی میافتم که حالا به یاد اوردنشون زخمی به دلم میزنه ولی بازم میام چون دوس دارم اون روزا دوباره تکرار شه.به یاد روزای خوشی که داشتم.:gol::gol:

ممنون ،منم امیدوارم که کسی دلش نمیره
متاسفم که این تاپیک موجب آزارتون شده ، این تاپیک بیشتر برای کسانی هست که تازه دلسوخته میشند تا خودشون را تخلیه کنند ، متاسفم ، ببخشید
 

nina.m

عضو جدید


رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو که چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح
بیرون فتاده بود یکباره راز ما
رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم کشمکش و جنگ زندگی
من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سر هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله آتش زمن مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت بتلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها

دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم
خیلی قشنگ بود......
مرسی;)
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
سلام بچه ها خوبین
داستان منو که باید بدونینین تو پستای قبلی گفتم
حالا بی خیال شدم به دلم یه حال دادم رفتم 700تومن خرج کردم خدای تریپ خفنی زدم فقط دارم میرم به عشق دق دادن اون
چون 2 تا عروسی دعوتم اونم حتما میاد ما هم رسم داریم مختلط هستیم و منم میخوام حسابی عذابش بدم و یه دل سیر کیف کنم هر چند شکستن غرورش ناراحتم میکنه اما الان مستحقه بد تر از اینه
الان 18 ماه میگذره از رفتنش امت هنوز اروم نشدم کسی راهی نداره که به دلم تسلیت نگم عززان کمک کنید
 

TANIA_ENG

عضو جدید
گفتمش بي تو چه بايدكرد:
عكس رخساره ي ماهش راداد
گفتمش مونس شب هايم كو!تاري اززلف سياهش راداد.
وقت رفتن همه را بوسيد و رفت و به من از دور نگاهش را داد
يادگاري به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد.
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
http://www.www.iran-eng.ir/customprofilepics/profilepic172429_10.gif
شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني ترا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا كردم
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
پس از يك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس
تو را از بين گل هايي كه در تنهايي ام روئيد با حسرت جدا كردم
و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي
دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي
و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم
تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها كردم
همين بود آخرين حرفت
و من بعد از عبور تلخ و غمگينت
حريم چشمهايم را بروي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد واكردم
نمي دانم چرا رفتي
نمي دانم چرا؛ شايد خطا كردم
و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي
نمي دانم كجا؛تاكي؛براي چه؛
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد از رفتنت يك قلب دريايي ترك برداشت
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاكستري گم شد
و گنجشكي كه هر روز از كنار پنجره با مهرباني دانه بر مي داشت
تمام بال هايش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشم هايم خيس باران بود
و بعد از رفتنت انگار كسي حس كرد من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت
كسي حس كرد من بي تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
و بعد از رفتنت دريا چه بغضي كرد
كسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد
و من با آنكه مي دانم تو هرگز ياد من را با عبور خود نخواهي برد
هنوز آشفته چشمان زيباي توام
برگرد!
ببين كه سرنوشت انتظار من چه خواهد شد
و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد
كسي از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت:
تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا كردم
و من در حالتي ما بين اشك و حسرت و ترديد
كنار انتظاري كه بدون پاسخ و سردست
و من در اوج پاييزي ترين ويراني يك دل
ميان غصه اي از جنس بغض كوچك يك ابر
نمي دانم چرا؟شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز
براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
http://www.www.iran-eng.ir/customprofilepics/profilepic172429_10.gif
چي بگم ابري و بارون نميشي درد و ميفهمي و درمون نميشي
خيلي وقته زير آوار جنون منو ميبينيو حيرون نميشي
دله ديوونه خرابم ميكني چرا مثله قديما خون نميشي
سر به صحرا ميذاري منو تنها ميذاري
لاله ي باغ كدوم گمشده اي چرا بين گلا پنهون نميشي …چرا بين گلا پنهون نميشي …وقتي بارون ميزنه…وقتي بارون ميزنه
شاخه ها رو ميشكنه دله تنها چرا تو مثله گنجيشككا پنهون نميشي
منو ميبينيو حيرون نميشي چي بگم ابري وبارون نميشي دردو ميفهمي ودرمون نميشي
چي بگم با كي بگم رازتورو داري آتيش ميگيريو خون نميشي
من كه هر شب تا سحرقصه ي عشقو تو گوشت ميخونم
بازم افسونيو افسون نميشي
توبزرگي مثله دنياي خيال آدما
دله زخمي لاله ي دشت بلا
نكنه غصه ي ليلي روداري
واسه اين قصه ها مجنون نميشي
چي بگم ابريو بارون نميشي
دردو ميفهميو درمون نميشي……….
 
آخرین ویرایش:

behnam_elec

کاربر بیش فعال
http://www.www.iran-eng.ir/customprofilepics/profilepic172429_10.gif
چي بگم ابري و بارون نميشي درد و ميفهمي و درمون نميشي
خيلي وقته زير آوار جنون منو ميبينيو حيرون نميشي
دله ديوونه خرابم ميكني چرا مثله قديما خون نميشي
سر به صحرا ميذاري منو تنها ميذاري
لاله ي باغ كدوم گمشده اي چرا بين گلا پنهون نميشي …چرا بين گلا پنهون نميشي …وقتي بارون ميزنه…وقتي بارون ميزنه
شاخه ها رو ميشكنه دله تنها چرا تو مثله گنجيشككا پنهون نميشي
منو ميبينيو حيرون نميشي چي بگم ابري وبارون نميشي دردو ميفهمي ودرمون نميشي
چي بگم با كي بگم رازتورو داري آتيش ميگيريو خون نميشي
من كه هر شب تا سحرقصه ي عشقو تو گوشت ميخونم
بازم افسونيو افسون نميشي
توبزرگي مثله دنياي خيال آدما
دله زخمي لاله ي دشت بلا
نكنه غصه ي ليلي روداري
واسه اين قصه ها مجنون نميشي
چي بگم ابريو بارون نميشي
دردو ميفهميو درمون نميشي……….
سلام عزیزمممنون از این پست من ه شب 5 6 بار این اهنگ فریدون رو گوش میدمو بد میخوابم
اما یه توصیه به همه دل سوخته ها برید اهنگ قاصدک فرهاد ناصری رو بگیرید و گوش کنید که ادمو دیوانه میکنه بخدا
یا اهنگ جدید یاس به نام نیستی که به همراه اممین خونده و دقیقا اتفاق و حرفای منو بی کمو کاست خونده
ازدست ندینا
 

مهرا

عضو جدید
سال نو همه ی دلسوخته های محترم مبارک
انشالله سال خوبی داشته باشید پر از عشق و علاقه و بدور از نفرت
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خدمت همگی
سال نو مبارک باشه و ان شاء الله سال خوبی داشته باشید
راستی بهنام جان چی شد قضیت؟؟؟!!!
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
سلام خدمت همگی
سال نو مبارک باشه و ان شاء الله سال خوبی داشته باشید
راستی بهنام جان چی شد قضیت؟؟؟!!!

سلام به تمام دوستان عزیز سال نو رو به نوبه ی خودم به همتون تبریک عرض میکنم و امیدوارم که سال خوب سرشار از مو فقییت های تحصیلی مالی عشقی خانوادگی داشته باشین
من که تازه امروز اومدم 11 روز سفر بودم جاتو خالی 6 روزشو اونور بودم کردستان عراق خیلی خوش گذشت
راجع به ضیه من هم باد بگم که داستانی داشتم اقا
من پشیمون شدم از اون کاراما یه عروسی دعوت شدم که ناخواسته متوجه شدم کل خونواده طرفم اونجانو نگو دختر خالشه
به علت محدودیت نوشتن تو تاپیک نمیرسم بگم
اما برا یه نفر تعریف کردم طی یه نامه خصوصی که اونم خیلی پیگیر بود حالا منتظرم ببینم ج چی میخواد بد
حتما تعریف میکنم اما خانوما نخونن که میگن من سنگ دلم
فعلا بای تا شب
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
خوب بچه ها گفتم که من پشیمون شدم از کارم
من به یه عروسی دعوت شدم
وقتی رسیدم اونجا چیزی رو که دیده بودم باور نمیکردم
خانوم با کل خانوادش اونجا بودن
اصلا نگو عروس دختر خاله طرفه هیچی منم به احترام دوستم اونجا رو ترک نکردم
تازه خوشمم اومد اخه تیپم خفن بود و کلی جلب توجه هم میکردمو کلی کیس جدید بود
وقتی موقع رقص شد منم بلند شدمو رفتم تو جمع به اصرار دوستانم خلاصه
منو بردن تو جمع خودشونو خوب شاباش جمع کرن به هوای رقص من
یهو دیدم این خانوم که استاد رقص هم اومد کهدست منو بگیره و ادامه رقصو خودش ادامه بده همه منتظ بدن که دست یکی از 3 دختر خفن مجلس و بگیرم
اما همین که اومد رقصو تموم کردم این یه جور بیاحترامیه تو رقص به طرف مقابل
من نشستم بیچاره اونقدر ضایع شده بود که اعتماد به نفسش رو از دست داده بود هی نگاهش به من بود و داشت ملامتم میکرد که یهو لباسش زیر پاشگیر کردو خورد زمین
نزدیکه من بود انتظار میرفت که من بلندشکنم اما خیلی خونسرد بهش خندیدم
به طرز وحشتناکی زده بود زیر گریه انگار که عزیزش مرده
اره یه جوراییم مرده بود
منی که وقتی اخم میکرد میمردم حالا تو 2قدمیم خورده زمینو من دارم بهش میخندم
پرو پرو اومد کناره من نشست پاشو نشونم داد که زخم شده بود یه تیکه پولکی رفته بود تو پاش
اینکارو کرد چون یه بار که به هم بودم یه تیکه چوب رفته بود تو دستش دزدش گرفته بود
اونقد بوس کردم جای زخمشو نازشو کشیدمو نازش کردم که کلا یادش رفته بود زخمشو
فکر کرده بود که الانم من دلم به رحم میاد با دیدنه زخمش
اما بلندشم و گفتم به عشقت بگو بیاد ببینتش
انگار یه بسته نمک ریختم رو زخمش
انچنان زد زیر گریه که همه نگاش میکردن نمیدونم چرا به من میگفتن ارومش کن
رفتم کنارش هی نگام میکرد حرف میزد اما من کر بودمو کور
دستمو گرفت سریع کشیدم بیرون دلم میخواست اتیشش بزنم گفتم میرم دوش بگیرم باید برم دوش بگیرم
بد هم یه جمله گفتم

دختران را شیر سگ دهید شاید وفا بیاموزند
احمق همچین هق هق میکرد که خواهرش دستشو گرفتو برد بیرون از مجلس.
اینم از تفاقای یه ظهر
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بهنام جان
حالا به نظرت چرا دختره این کارا را می کرد؟
عشقش کجا بود؟
 

Similar threads

بالا