زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه خاطره
من یه از یه دستفروشی لواشک خونگی گرفتم و خوردم خیلی خوشمزه بود و خیلم مزه داد وقتی تموم شد دیدم تو پلاستیک یه چیز زرد رنگه دقت کردم دیدم یه کرمه:hate: و تا صب بیدار بودم و اسپم میکردم :redface:
:surprised::surprised::surprised::surprised::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
نوش جان....
به خاطر همون بوده که خیلی مزه داده
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس هیچی دیگه ...
دلم خوش بود که اقلا یه ذره دل داره اما دریغ و صد افسوس ...

زندگی بی عشق مرگ است ...
:surprised:
دل که داره...
عاشق رشتشه....
عاشق گل گیاهاشه... منو خیلی دوست داره.... من عاشق شدن از یه لحاظ دیگه منظورم بود
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نچچچچچچچچچچچچ

نچچچچچچچچچچچچچچ
:D:D:D

نیگا نیگا شبنم...چیش سفید شدی... میگم همین حالا نشونم بده یعنی همین حالا نشونم بده...
بشکنه دستم که نمک نداره... کاش دستم میشکست و رو موس کلیک نمیکرد واسه پیام خصوصی که اون خبر رو بهت بدم....
حالا نمک میخوری و نمک دون میشکنی؟ یادم میمونه این رفتارت.... بذار مدیر بشم... اولین نفر به تو یه اخطار تپلللللل میدم.....
زود پیام خصوصیش کن ببینم ...
:mad:
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه من فقط تو رو میخام اونا رو نمیخام....
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا