ابو حمید ابو الخیر به صفحه شخصی لرد آمد. ساعتی ایستاد، چون باز میگشت گفت: "اینجا جایی است که هر که هر چیزی را در دنیا گم کرده باشد، در آن یابد."
ابو حمید ابو الخیر به صفحه شخصی لرد آمد. ساعتی ایستاد، چون باز میگشت گفت: "اینجا جایی است که هر که هر چیزی را در دنیا گم کرده باشد، در آن یابد."
) زهره را ستایش و تشویق و ابراز اطمینان کرد که وي از آن به بعد موفقیت هاي بيشتري به دست خواهد آورد . زهره نيز كه هيجان زده شده بود ، شروع به گريه كرد . او از سخنان لرد بينهايت خوشحال شده بود و دريافته بود كه اگر خوب درس بخواند ، افتخارات بيشتري كسب خواهد کرد . از آن به بعد ، زهره برای آنکه ثابت کند تلقب نکرده است و براي اينكه معلمش را نا امید نکند ، با جدیت درس می خواند و از لذت درس خواندن را احساس مي كرد . چند سال بعد ، او در يكي از دانشگاه هاي معروف پذيرفته شد . در واقع بدون آن ورقه امتحان سرنوشت زهره اين گونه تغییر نمي كرد و آينده خوبي در انتظار وي نبود . اما همان اتفاق فرصتی برای زهره فراهم آورد و مسير زندگي وي را متحول كرد . بعد از سالها ، زهره به مدرسه باز گشت و براي معلم خود حقيقت را فاش كرد . لرد که ديگر سالمند شده بود ، گفت : عزیزم ، آن زمان می دانستم که تو تلقب کرده ای . زیرا توانایی هاي تو را مي شناختم و مي دانستم كه تو نمي تواني نمره 98 بگیری . اما فکر کردم که امکان دارد تو با استفاده از این فرصت بيشتر کوشش کنی . بدین سبب ، تو را تشویق کردم و نسبت به تو اطمینان داشتم . زهره با شنيدن اين سخنان به گريه افتاد . وی می دانست که در لحظه کلیدی حیات وی ، لرد او را تشویق کرده و همين مساله راه زندگي وي را تغيير داده است. بله دوستان ، در واقع ، در حیات ما اتفاقات و فرصت های زیادی رخ داده و بوجود مي آيد . لذا نبايد به اين آسانی این فرصت ها را از دست داد .
