كسي كه اين طوري مطمئن حرف مي زنه بايد يه دليل قانع كننده داشته باشه با دليل و مدرك حرف بزنه نه اينكه بياد دو كلمه بگه و زود بذاره بره!!!
آقاي حميد خان مطمئن باش كه همه ما انسانيم و احساسات داريم ولي در عين حال منطق!!
لطف كن بيا و مارو توجيه كن!!!
شما كه مي گي وظيفه سنگيني به دوشت گذاشته شده اول راه بيا و بقيه رو روشن كن تا هركسي از طرف خودش هرچي دوست داره نگه ولي دليل بيار و مدرك!!! چون با يه سري بچه مهدكودكي طرف نيستي با يه قشر تحصيل كرده طرفي كه لحظه هاشونو (هر چند در فضاي مجازي ) با اين آقا گذروندن براش تولد گرفتن باهاش شادي كردن براي دوستش دعا كردن و ختم قرآن گرفتن و صلوات فرستادن!! و تو غمش شريك شدن!! پس حقشون اين نبود!!!
پس حق دارن كه جواب سوالشونو با دليل و منطق بگيرن نه با حدس و گمان!!!
بله مرسی که این ها رو ازم خواستید
صبای عزیز شما ادوارد رو بهتر از من می شناختید
در این شکی نیست
آیا اون رو اهل دروغ دیده بودید؟؟ آیا اونو کسی دیده بودید که وقتی اتفاقی براش افتاد از زیر بار مسئولیت هاش و عهدهایی که با خدای خودش داشت شونه خالی کنه و فرار کنه؟؟
ادوارد نیمه گمشده خودش رو از دست داد ولی موند اون سخت تر بود یا از دست دادن یک دوست؟؟
یک روز اومدم باشگاه یک پیغام خصوصی با اسم ادوارد دریافت کرده بودم و یک پیغام پروفایل که اون دومی رو فکر کنم خود شما هم دریافت کردید
یکی از دوستانش با یوزر پس ادوارد وارد شده بود و به همگیمون اطلاع داد که ادوارد از این دنیا رفته
گفت که بعد از رفتن دوستش ادوارد سکته می کنه و اون هم از پیش هممون می ره
می دونم که خیلی ها تون فکر کردید که این خود ادوارد بود که این ها رو گفت
اما من توی همین مدت کوتاهی که شناختمش ادوارد رو اینجور ندیدم که بخواد دروغ بگه و از این کارها بکنه
بله همگی مون باهاش می گفتیم می خندیدیم براش تولد می گرفتیم ولی کی از فردای خودش خبر داره؟؟ مگه کسی که بهش گفته شده...
سخته خیلی هم سخته
من خودم تازه با ادوارد آشنا شدم و کلی سوال ازش داشتم
اگه چیزی رو به عهدم گذاشت این ها نبود و مساله ای جدا از این حرف ها بود
راهی که خودش داشت می رفت و این راه رو برای من گذاشت تا با ادامه دادنش راه خودم رو هم به لطف پروردگار پیدا بکنم
بله
همگیمون برای سلامتی دوستش دعا کردیم ختم گرفتیم و...
حتی من که همکیش خود ادوارد بودم برای سلامتی دوستش دعا کردم و قرآن خوندم
ولی اراده خدا با اراده بنده هاش خیلی فرق داره و اون چیزهایی رو میبینه و می دونه که هیچ کدوم از بندگانش نمی دونن
من ادوراد رو اینطور شناختم که حرف و عملش یکی بود نه دوتا
کسی که توی همین باشگاه به خیلیامون کمک کرد و خیلی کارهای انجام نشده دیگه هم داشت
و مطمئنم اگه بود از کارها و عهدش فرار نمی کرد
درسته
ما که توی شادی ادوارد توی تولدش شریک بودیم حالا چرا توی غم از دست دادنش شریک نباشیم
اون برای من هم دوست بود هم یه داداش خوب
حیف که قبل از اینکه بتونم چیزی ازش یاد بگیرم ترکم کرد...![]()
بله میشهيه سوال:
مگه مي شه يه آدم از مرگ خودش خبر داشته باشه لطفا با بله يا خير جوابمو بدين!!!
خب چرا ناراحت می شیدمن ديگه هيچ حرفي ندارم!!!!
موفق باشيد
ببخشید جناب شما اینهمه اینجا حرف زدید یه دلیل منطقی توش نیست ... همش خیالات و تصوراتهبله مرسی که این ها رو ازم خواستید
صبای عزیز شما ادوارد رو بهتر از من می شناختید
در این شکی نیست
آیا اون رو اهل دروغ دیده بودید؟؟ آیا اونو کسی دیده بودید که وقتی اتفاقی براش افتاد از زیر بار مسئولیت هاش و عهدهایی که با خدای خودش داشت شونه خالی کنه و فرار کنه؟؟
ادوارد نیمه گمشده خودش رو از دست داد ولی موند اون سخت تر بود یا از دست دادن یک دوست؟؟
یک روز اومدم باشگاه یک پیغام خصوصی با اسم ادوارد دریافت کرده بودم و یک پیغام پروفایل که اون دومی رو فکر کنم خود شما هم دریافت کردید
یکی از دوستانش با یوزر پس ادوارد وارد شده بود و به همگیمون اطلاع داد که ادوارد از این دنیا رفته
گفت که بعد از رفتن دوستش ادوارد سکته می کنه و اون هم از پیش هممون می ره
می دونم که خیلی ها تون فکر کردید که این خود ادوارد بود که این ها رو گفت
اما من توی همین مدت کوتاهی که شناختمش ادوارد رو اینجور ندیدم که بخواد دروغ بگه و از این کارها بکنه
بله همگی مون باهاش می گفتیم می خندیدیم براش تولد می گرفتیم ولی کی از فردای خودش خبر داره؟؟ مگه کسی که بهش گفته شده...
سخته خیلی هم سخته
من خودم تازه با ادوارد آشنا شدم و کلی سوال ازش داشتم
اگه چیزی رو به عهدم گذاشت این ها نبود و مساله ای جدا از این حرف ها بود
راهی که خودش داشت می رفت و این راه رو برای من گذاشت تا با ادامه دادنش راه خودم رو هم به لطف پروردگار پیدا بکنم
بله
همگیمون برای سلامتی دوستش دعا کردیم ختم گرفتیم و...
حتی من که همکیش خود ادوارد بودم برای سلامتی دوستش دعا کردم و قرآن خوندم
ولی اراده خدا با اراده بنده هاش خیلی فرق داره و اون چیزهایی رو میبینه و می دونه که هیچ کدوم از بندگانش نمی دونن
من ادوراد رو اینطور شناختم که حرف و عملش یکی بود نه دوتا
کسی که توی همین باشگاه به خیلیامون کمک کرد و خیلی کارهای انجام نشده دیگه هم داشت
و مطمئنم اگه بود از کارها و عهدش فرار نمی کرد
درسته
ما که توی شادی ادوارد توی تولدش شریک بودیم حالا چرا توی غم از دست دادنش شریک نباشیم
اون برای من هم دوست بود هم یه داداش خوب
حیف که قبل از اینکه بتونم چیزی ازش یاد بگیرم ترکم کرد...![]()