سه عنوان

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه تا داستان کوتاه متفاوت می زارم سه تا عنوان متفاوت بگید ...


بچه های عقاب با حرص ولع مشغول خوردن لاشه کبوتر بودند ومادرشان با مهربانی انها را نگاه می کرد و کبوتر چشم انتظار در تاریکی شب دعا می کرد فرزندش به سلامت به خانه برگردد...



دلقک روی سن رفته بود که به او خبر مرگ دخترش را دادند ...درحالی که دلقک به تمام وجود می گریست مردم می خندید ند چون کسی گریه دلقک را باور نمی کرد ...



گاهی وقت ها دو بعدی دیدن زیباتر از سه بعدی میدونی چرا ؟
چون سایه یه درخت لخت و عریان پاییز زده توی سرمای غروب هم رشد می کنه در حالی که خود درخت ساکن و ساکت

 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه تا داستان کوتاه متفاوت می زارم سه تا عنوان متفاوت بگید ...


بچه های عقاب با حرص ولع مشغول خوردن لاشه کبوتر بودند ومادرشان با مهربانی انها را نگاه می کرد و کبوتر چشم انتظار در تاریکی شب دعا می کرد فرزندش به سلامت به خانه برگردد...



دلقک روی سن رفته بود که به او خبر مرگ دخترش را دادند ...درحالی که دلقک به تمام وجود می گریست مردم می خندید ند چون کسی گریه دلقک را باور نمی کرد ...



گاهی وقت ها دو بعدی دیدن زیباتر از سه بعدی میدونی چرا ؟
چون سایه یه درخت لخت و عریان پاییز زده توی سرمای غروب هم رشد می کنه در حالی که خود درخت ساکن و ساکت

غریزه و عشق
واقعیت و غم
نگاه من وتو
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
1- مهر مادری
2- زندگی
3-یک بعد کمتر


یکی از اونها هم خودم نوشتم اگه گفتید .
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته اصلش این برای اینکه قابل فهمتر بشه یه کم سادتر نوشتم

بعد
نگاهم درپیچاپیچ دستان غروب اگین ولختش تاب میخورد ..
حجم لخت وباشکوه درخت در پاییز ساکن وساکت انگار خشکیده بود ..
انگاه که سایه اش برسطح زمین میرویدزنده به نظر میرسید ...
برای چشمانی که یک بعد کمتر میدیدند
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
حتی تشکر هم ندارم که بدم ...یکی طلب ..
سه تا عنوان یادت رفت
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
سه تا داستان کوتاه متفاوت می زارم سه تا عنوان متفاوت بگید ...


بچه های عقاب با حرص ولع مشغول خوردن لاشه کبوتر بودند ومادرشان با مهربانی انها را نگاه می کرد و کبوتر چشم انتظار در تاریکی شب دعا می کرد فرزندش به سلامت به خانه برگردد...



دلقک روی سن رفته بود که به او خبر مرگ دخترش را دادند ...درحالی که دلقک به تمام وجود می گریست مردم می خندید ند چون کسی گریه دلقک را باور نمی کرد ...



گاهی وقت ها دو بعدی دیدن زیباتر از سه بعدی میدونی چرا ؟
چون سایه یه درخت لخت و عریان پاییز زده توی سرمای غروب هم رشد می کنه در حالی که خود درخت ساکن و ساکت


مهرمادرانه
تلخند
رويش عشق
 
بالا