مشاعرۀ سنّتی

zoha

کاربر فعال
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش



می​سپارم به تو از چشم حسود چمنش

شیطان که رانده شد به جز یک خطا نکرد
خود را برای سجده آدم رضا نکرد

شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز
او سجده را بر آدم و این بر خدا نکرد
 

MAHRaVE

عضو جدید
دلا تا كي در اين زندان فريب اين و آن بيني
يكي زين چاه زلماني برون شو تا جهان بيني
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
 

MAHRaVE

عضو جدید
تو را من چشم در راهم
شباهنگام كه مي گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهي
وز آن دلخستگانت راست اندوهي فراهم...
 

head of flower

عضو جدید
مجنون عشق را دگر حالتست، کاسلام دین لیلی و دیگر ضلالست
فرهاد را از آنچه شیرین ترش کند، این را شکیب نیست گر آن را ملالست
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست​تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
 
  • Like
واکنش ها: zoha

torpheh

عضو جدید
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
آمده ام که سر نهم عشق تورا به سر برم
ور تو بگویم که نی نیشکنم شکر برم
 

MM.R

عضو جدید
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از بهر خدا زلف مپیرای که ما را

شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست
 

zoha

کاربر فعال
از بهر خدا زلف مپیرای که ما را

شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست


تو چای می خوری و داغ می شود دل من
بگو چگونه به فنجان حسودی ام نشود

و پای وسوسه هایی نشسته ای ،بنشین
ولی مخواه به شیطان حسودی ام نشود
 
آخرین ویرایش:

MAHRaVE

عضو جدید
دگر از خندۀ دلها خبر نیست
لبی از چشمه ای احساس تر نیست

مگر جز کوچۀ بُن بست این شهر
بسوی زندگی راه دگر نیست
 
  • Like
واکنش ها: zoha

zoha

کاربر فعال
تو را دارم ای گل جهان با من است
تو تا با منی جان جان با من است

چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است
 

MAHRaVE

عضو جدید
تو سراشیبی ِ شب ،حنجره مون ، نفس بُرید!
تو که تازه نفسی ، بخون یه شعر ِ پُرامید!
 
  • Like
واکنش ها: zoha

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که درین پرده چه ها میبینم
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای سایه سنبلت سمن پرورده
یاقوت لبت در عدن پرورده

همچون لب خود مدام جان پرورده
زان راح که روحیست به تن پرورده
 
  • Like
واکنش ها: zoha

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

حلقه ی پیر مغان از ازلم در گوش است
برهانیم که بودیم و همان خواهد بود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا