" نه!
کاری به کار عشق ندارم!
من هیچ چیز و هیچ کسی را
دیگر در این زمانه دوست ندارم ..
انگار این روزها چشم ندارد
من و تو را
یک روز خوشحال و بی ملال ببیند ..
زیرا هرچیز و هرکسی را که دوست تر بداری
حتی اگر که یک نخ سیگار یا زهر مار باشد
از تو دریغ می کنند .....
پس من با همه ی وجود خودم را زدم به مردن
تا روزگار دیگر
کاری به کار من نداشته باشد ... "
.