>>>>>تعریف شما از آزادی چیست؟<<<<<

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خدمت همگی دوستان عزیز
می خواستم هرکس با هر سلیقه ای بیاد و تعریفش را از آزادی بیان کنه
شما چه چیزی را آزادی می دونید؟ می خواید آزادیتون چه جور باشه؟ تا چه حدی می خواید آزاد باشید؟ رابطه آزادی با عقل یا اختیار چیه؟
الان آزادید؟ اگه نیستید چرا؟ چه چیزی می خواهید باشه تا احساس آزادی کنید؟
در این تاپیک درباره ی آزادی صحبت می کنیم
منتظر نظراتون هستم
ممنون
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز


 
  • Like
واکنش ها: a30r

نازی معمار

عضو جدید
سلام خدمت همگی دوستان عزیز
می خواستم هرکس با هر سلیقه ای بیاد و تعریفش را از آزادی بیان کنه
شما چه چیزی را آزادی می دونید؟ می خواید آزادیتون چه جور باشه؟ تا چه حدی می خواید آزاد باشید؟ رابطه آزادی با عقل یا اختیار چیه؟
الان آزادید؟ اگه نیستید چرا؟ چه چیزی می خواهید باشه تا احساس آزادی کنید؟
در این تاپیک درباره ی آزادی صحبت می کنیم
منتظر نظراتون هستم
ممنون
نداشتن دلبستگی از نظر من آزادی مطلق.
هرچه دلبستگی ها کمتر، آزادی بیشتر.
اگه روح انسان آزاد باشه، دست و پاش رو هم که ببندن، باز هم آزاده.
من میخوام آزادیم بی نهایت باشه تا به اون جایی برسم که لایقش هستم.
از نظر من آزادی این نیست که هر جور خواستی لباس بپوشی ، هر کاری خواستی انجام بدی و...بلکه این هم خودش یه جور اسارته...اسیر خواسته ها و غرایز نفسانی شدن.
آزادی از نظر من باز کردن غل و زنجیرهای خواهش هاو خواسته های نفسانی و پرواز کردن در اسمان حقیقت...حقیقت زندگی، حقیقت آفرینش.
 

Angelik

عضو جدید
نداشتن دلبستگی از نظر من آزادی مطلق.
هرچه دلبستگی ها کمتر، آزادی بیشتر.
اگه روح انسان آزاد باشه، دست و پاش رو هم که ببندن، باز هم آزاده.
من میخوام آزادیم بی نهایت باشه تا به اون جایی برسم که لایقش هستم.
از نظر من آزادی این نیست که هر جور خواستی لباس بپوشی ، هر کاری خواستی انجام بدی و...بلکه این هم خودش یه جور اسارته...اسیر خواسته ها و غرایز نفسانی شدن.
آزادی از نظر من باز کردن غل و زنجیرهای خواهش هاو خواسته های نفسانی و پرواز کردن در اسمان حقیقت...حقیقت زندگی، حقیقت آفرینش.



:heart:عالی بود. کاملا موافقم.;)
 

hiva eng

عضو جدید
واقعا درسته ,من یکمی مونده تا آزاد آزاد بشم,چون هنوز کمی دلبستگی دارم که اونم داره حل میشه و تا چند وقت دیگه آزاده میشم.ولی الان تا حرف از آزادی میشه ذهن بیشتر مردم فقط طرف یک موضوع میره ,اونم اون آزادی هست که اگه نباشه خیلی بهتره.متاسفانه ما از آزادی اینو فهمیدیم که هر کسی هر کاری دلش میخواد انجام بده.هممون وقتی بخوایم یک مثالی از آزادی بزنیم میگیم ببین تو فلان کشورمردمشون چقدر آزادن,ببین جووناشون هر کاری دلشون بخواد انجام میدن.....اما آزادی واقعی این نیست.
 

reza@

عضو جدید
آزادی یعنی رهایی
رهایی یعنی تنهایی
تنهایی یعنی خودتو خدات

(آ) : آرامش
(ز) : زندگی
(ا) : آرزو
(د) : دل تنها
(ی) : یگانه

من آزادم ولی نه به معنی واقعی
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
نداشتن دلبستگی از نظر من آزادی مطلق.
هرچه دلبستگی ها کمتر، آزادی بیشتر.
اگه روح انسان آزاد باشه، دست و پاش رو هم که ببندن، باز هم آزاده.
من میخوام آزادیم بی نهایت باشه تا به اون جایی برسم که لایقش هستم.
از نظر من آزادی این نیست که هر جور خواستی لباس بپوشی ، هر کاری خواستی انجام بدی و...بلکه این هم خودش یه جور اسارته...اسیر خواسته ها و غرایز نفسانی شدن.
آزادی از نظر من باز کردن غل و زنجیرهای خواهش هاو خواسته های نفسانی و پرواز کردن در اسمان حقیقت...حقیقت زندگی، حقیقت آفرینش.

ممنون از نازی عزیز از این تعریف زیبا از آزادی ، ولی می خوام بدونم الان تا چقدر آزادی؟ تا چقدر از این دنیا و دلبستگی هاش خودتا رها کردی؟ چیکار کنیم تا به این تعریف آزادی برسیم؟
و یه سوال دیگه ، چرا توی این روزگار مردم به دنبال آزادی های کاذب هستند؟
 

نازی معمار

عضو جدید
ممنون از نازی عزیز از این تعریف زیبا از آزادی ، ولی می خوام بدونم الان تا چقدر آزادی؟ تا چقدر از این دنیا و دلبستگی هاش خودتا رها کردی؟ چیکار کنیم تا به این تعریف آزادی برسیم؟
و یه سوال دیگه ، چرا توی این روزگار مردم به دنبال آزادی های کاذب هستند؟

من هم از شما ممنونم:smile:
راستش در این یک سال اخیر مسائلی واسم پیش اومد که دیدگاه من رو نسبت به دنیا و زندگی کاملا تغییر داد و میتونم بگم از یک سال پیش تا حالا خیلی تغییر کردم و دلبستگی هام خیلی کم شده. آخه سر و ته زندگی رو که نگاه میکنم میبینم که هیچ چیزی اونقدر با ارزش نیست که بهش دل ببندم و حقیقتا هیچ چیزی اونقدر جذبه و کشش در من ایجاد نمیکنه و من رو سر ذوق نمیاره در نتیجه دلبستگی هام خیلی کم تر شده اما هنوز اول راهه و خیلی مونده تا آزاد بشم.

احساس میکنم دنیا برام کوچیک شده. هدف هایی که زمانی برام خیلی بزرگ و شاید دور از دسترس بود در نظرم کوچیک شده. دنبال حقیقت زندگی ام دنبال معنای واقعی زندگی و آفرینشم...و به هیچ چیزی راضی نمیشم. یه مدتی واقعا احساس میکردم اسیر شدم و به دست و پام غفل زدن و در راهی قرار گرفتم که مجبورم برم اما کم کم فهمیدم که این خود من هستم که این اسارت رو برای خودم درست کردم و خود من هستم که میتونم خودم ور نجات بدم واسه همین از هر چیزی که فکر میکنم داره اسیرم میکنه دل کندم و هنوز هم سعی من بر اینه که این اسارت و دلبستگی و خود خواهی رو کم کنم .
چون معتقدم که آدم هر چه قدر خود خواه تر باشه و هر چه قدر دنبال هوی و هوسش بره...اسیر تر و بدبخت تره. و واقعیت اینه که با طرز تفکری که پیدا کردم خیلی از دل بستگی ها خود به خود از من جدا شدند. هر چند هنوز راهم رو پیدا نکردم اما امیدوارم که آزاد بشم.
امیدم فقط به خداست

و به نظر من اگه بخوای آزاد بشی اول باید انگیزه ی آزادی رو در خودت تقویت کنی و این کار رو با فکر کردن در مورد حقیقت زندگی وآفرینش انسان میتونی انجام بدی. و وقتی به این درک برسی که همهی زندگی راهیست برای رسیدن به هدف متعالی، خود به خود همه ی لذایذ سطحی و مقطعی زندگی رنگمیبازند و زندگیت رنگ دیگری به خودش میگیره.

تمام حرفایی که الان اینجا نوشتم تماما اون چیزیه که تجربه و با تمام وجود درکش کردم.
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزادي...
معنيشو ميدونم...وايسا نك زبونمه...وايسا...الان مي گم...آزادي...مامانم يه چيزايي مي گفت...ا..ا...وايسا...:redface:نه نميدونم...دروغ گفتم...
ميدونم يه روياس...يه حسرت هميشگي...يه خيال دست نيافتني...
آزادي از نظر من يعني زندگي...نه به خاطر زنده بودن...نه به خاطر ديگران...نه به خاطر ...
آزادي نميدونم يعني چي اما مي دونم به معناي بي بند و باري نيست...به معناي هرزگي نيست...به معناي بي حجابي نيست...
آزادي مخصوص تن و جسم نيست...مخصوص روح هم نيست...
آزادي مخصوص فكره...آدم بايد فكر آزادي داشته باشه...
براي من آزادي يعني:...
بذار يه وقت ديگه!
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به نازي جان هم كه اينجاست!
سلام نازي جون!مشتاق ديدار
ارادتمنديم.
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم از شما ممنونم:smile:
راستش در این یک سال اخیر مسائلی واسم پیش اومد که دیدگاه من رو نسبت به دنیا و زندگی کاملا تغییر داد و میتونم بگم از یک سال پیش تا حالا خیلی تغییر کردم و دلبستگی هام خیلی کم شده. آخه سر و ته زندگی رو که نگاه میکنم میبینم که هیچ چیزی اونقدر با ارزش نیست که بهش دل ببندم و حقیقتا هیچ چیزی اونقدر جذبه و کشش در من ایجاد نمیکنه و من رو سر ذوق نمیاره در نتیجه دلبستگی هام خیلی کم تر شده اما هنوز اول راهه و خیلی مونده تا آزاد بشم.

احساس میکنم دنیا برام کوچیک شده. هدف هایی که زمانی برام خیلی بزرگ و شاید دور از دسترس بود در نظرم کوچیک شده. دنبال حقیقت زندگی ام دنبال معنای واقعی زندگی و آفرینشم...و به هیچ چیزی راضی نمیشم. یه مدتی واقعا احساس میکردم اسیر شدم و به دست و پام غفل زدن و در راهی قرار گرفتم که مجبورم برم اما کم کم فهمیدم که این خود من هستم که این اسارت رو برای خودم درست کردم و خود من هستم که میتونم خودم ور نجات بدم واسه همین از هر چیزی که فکر میکنم داره اسیرم میکنه دل کندم و هنوز هم سعی من بر اینه که این اسارت و دلبستگی و خود خواهی رو کم کنم .
چون معتقدم که آدم هر چه قدر خود خواه تر باشه و هر چه قدر دنبال هوی و هوسش بره...اسیر تر و بدبخت تره. و واقعیت اینه که با طرز تفکری که پیدا کردم خیلی از دل بستگی ها خود به خود از من جدا شدند. هر چند هنوز راهم رو پیدا نکردم اما امیدوارم که آزاد بشم.
امیدم فقط به خداست

و به نظر من اگه بخوای آزاد بشی اول باید انگیزه ی آزادی رو در خودت تقویت کنی و این کار رو با فکر کردن در مورد حقیقت زندگی وآفرینش انسان میتونی انجام بدی. و وقتی به این درک برسی که همهی زندگی راهیست برای رسیدن به هدف متعالی، خود به خود همه ی لذایذ سطحی و مقطعی زندگی رنگمیبازند و زندگیت رنگ دیگری به خودش میگیره.

تمام حرفایی که الان اینجا نوشتم تماما اون چیزیه که تجربه و با تمام وجود درکش کردم.

ممنون از این حرفاتون و راحتیتون
حالا می خواستم رابطه ی اختیار با آزادی را دربارش توضیح بدید ، به نظر شما انسان با اختیاری که داره تا چقدر و چه حدودی میتونه آزاد باشه؟؟؟ و رابطه ی آزادی با اختیار و عقل چیه؟
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست داشتم کسانی که با اسم آزادی می خواند به هدف هاشون برسند هم در این بحث شرکت می کردند و تعریفشون را از آزادی می گفتند که فعلا ازشون حبری نیست:redface:
 

n_roshan

عضو جدید
کاربر ممتاز
این نظر منه دوست عزیز
واسه من آزادی یعنی مرگ
ما اسیر این دنیا هستیم
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
این نظر منه دوست عزیز
واسه من آزادی یعنی مرگ
ما اسیر این دنیا هستیم

یعنی فقط با مرگ میشه آزاد شد؟ آیا راه حل آزاد بودن فقط مرگه؟ آیا نمیشه توی این دنیا بود و خودت را از اسارت دنیا در بیاری؟
شما راحت ترین راه را برای آزادی انتخاب کردید که از اهداف خلقت چیز دیگه ای هست
 

aria 26

عضو جدید
آزادی یعنی هر جور که دوست داری رفتار کنی به شرط اینکه دیگران رو اذیت نکنی.
 

نازی معمار

عضو جدید
به به نازي جان هم كه اينجاست!
سلام نازي جون!مشتاق ديدار
ارادتمنديم.

سلام بر شما...همچنین. ارادت از ماست

ممنون از این حرفاتون و راحتیتون
حالا می خواستم رابطه ی اختیار با آزادی را دربارش توضیح بدید ، به نظر شما انسان با اختیاری که داره تا چقدر و چه حدودی میتونه آزاد باشه؟؟؟ و رابطه ی آزادی با اختیار و عقل چیه؟

خواهش میکنم...من ممنونم به خاطر این موضوعی که مطرح کردید که باعث میشه بیشتر فکر کنیم و با تبادل نظر به نتایج خوبی برسیم.

باتعریفی که من از آزادی دارم و چیزی که قلبا بهش اعتقاد دارم،ب نظر من آزادی هر انسانی کاملا تحت اختیار خودشه چون تعریف من از آزادی کاملا به فکر و ذهن انسان برمیگرده به روح انسان که میتونه آزاد باشه و این چیزی خارج از دایره ی اختیارات انسان نیست. ما درباره تمام افکار و ذهنیات و در نتیجه نیت ها و اعمالمون مسئولیم و همه ی این ها تحت اختیار خود ماست.
و با نتیجه گیری از افکارم به این میرسم که آزادی میتونه تا اون جایی باشه که انسان حتی از عزیزترین چیزی که داره یعنی جانش بگذره. و همین آزادیه که حماسه ی کربلا رو به وجود میاره...همین آزادیه که وقتی میگه "انا الحق" دستهاش رو میبرند و دم بر نمیاره و به اونایی که بهش سنگ پرتاب میکردند میگه: "دست از آدمی بسته جدا کردن آسان است. مرد آن است که دست صفات_که کلاه همت از تارک عرش در میکشد_قطع کند." پس پای هایش ببریدند؛ تبسمی کرد و گفت:" بدین پای سفر خاک میکردم؛ قدمی دیگر دارم که هم اکنون سفر هر دو عالم کنم. اگر توانید آن قدم ببرید."
میبینی؟ آزادی یعنی رها شدن و پرواز کردن درآسمان حقیقت.
ولی این مساله هم هست که هر انسانی یک حدی داره و استعداد آدما و روحیه هاشون با هم متفاوت اما اگر بخوای، میتونی و این راه حدی نداره و برای هیچکس بسته نیست.
حداقلش اینه که پاتو از زمین جدا کنی ولی اینکه چه قدر میری بالا...خدا عالم است.
 

S.P.R

عضو جدید
آزادی از نظر من ینی اینکه هر کاری که به نظرم درسته و با عقلم جور در میاد بتونم انجام بدم و لازم نباشه به هر کس و ناکسی توضیح بدم که چرا اینطوری کردم چرا اونطوری کردم

خودم باشم و خودم.

واسه خودم زندگی کنم نه بقیه
 

نازی معمار

عضو جدید
[FONT=TimesNewRoman+1+1,Bold][FONT=TimesNewRoman+1+1,Bold]
٢٩ مى ١٩٦٠
[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]
تُعزُِّ مَنْ تَشا [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ءُ[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]وَ تُذِ ل مَنْ تَشا[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ء

[/FONT][/FONT]
[FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]
ا ى خدا ى بزر گ، اى ایده آل غایى من، اى نهایت آرزوها ى بشرى، عاجزانه در مقابلت به خاك مى افتم، تو را س[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ج[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ده مى كنم، مى پر ستم، سپا[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]س [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]مى گویم، ستایش مى كنم كه فق[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ط [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]تو، آرى فق[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ط [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]تو اى خداى بزرگ شایسته سپا[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]س [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]و ستایشى، م[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ح[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]بو[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ب [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]بشرى، فق[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ط [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]تویى، گمشده من تویى[/FONT][/FONT]. [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ولى افسو[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]س [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]كه اغل[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ب [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ت[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ظ[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]اهرات فریبنده و زودگذر دنیا را به جاى تو مىپرستم[/FONT][/FONT]. [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]به آنها عش[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ق [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]مى ورزم و تو را فراموش مى كنم[/FONT][/FONT]! [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]اگرچه نمى توانم آ ن را هم فراموشى [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]بنامم [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]چون یك زیبایى یا یك ت[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ظ[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]اهر فریبنده نیز جلوه توست و مس[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ح[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ور ت[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ج[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]لیات تو شدن نیز عش[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ق [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]به ذات توست[/FONT][/FONT].

[FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]
من هرگاه مفتون هرچیز شده ام، در اعما[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ق [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]دل خود، به تو عش[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ق [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ورزیده ام، بنابراین ا ى خداى بزر گ، تو از این ن[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ظ[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ر مرا سرزنش م[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ك[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ن[/FONT][/FONT]. [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]فق[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ط [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ظرفیت و
شایستگى عطا كن تا هرچه بیش تر به تو نزدیك شوم و در راه درازى كه به سوى بوستان بى انتها و ابدى تو دارم، این سبزه ها و خزه هاى ناچیز ن[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ظ[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ر مرا جل[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ب [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ن[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ك[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ند و از راه اصلى باز ندارند[/FONT][/FONT].

[FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]
در دنیا، به چیزهاى كوچ[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ك[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ى خوش[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ح[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ال مى شوم كه ارزشى ندارند و از چیزهایى رن[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ج [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]مى برم كه بى اساسند[/FONT][/FONT]. [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]این خوش[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ح[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]الى ها و ناراحتى ها دلیل كم ظرفیتى من است[/FONT][/FONT].

[FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]
هنوز گرفتار زندان غم و اندوهم[/FONT][/FONT]. [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]هنوز اسیر خوشى و لذتم[/FONT][/FONT]... [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]كمندِ درازِ آمال و آرزو، بال و پرم را بسته، ا سیر و گرفتارم كرده و با آزادى، آرى آزادى واقعى خیلى فاصله دارم[/FONT][/FONT].

[FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]
ولى اى خداى بزر گ، در همین مرحله اى كه هستم ا حسا [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]س [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]میكنم كه تو مانند راهبرى خردمند مرا پند و اندرز مى دهى، آیات مقد[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]س [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]خود را به من
مى نمایى و مرا عبر ت مى دهى[/FONT][/FONT]! [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]چه بسا كه در مو[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ض[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]وعى تر[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]س [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]و وحشت داشتم و تو مرا كمك كردى[/FONT][/FONT]. [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]چیزهایى م[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ح[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ال و ممتن[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ع [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]را جنبه ام[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ك[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]ان دادى و چه بسا مواق[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ع [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]كه به چیزى ایمان وا [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ط[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]مینان داشتم ولى تو آ ن را از من گرفتى و دچار غم وا ندوهم كردى و به من نمودى كه اراده و مشیت هر چیز به دست توست[/FONT][/FONT]. [FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]فعالیت مى كنیم، پایین و با[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]لا [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]مى رویم ولى ذلّت و عزّت فق[/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+2][FONT=TimesNewRoman+2+2]ط [/FONT][/FONT][FONT=TimesNewRoman+2+1][FONT=TimesNewRoman+2+1]به دست تو ست[/FONT][/FONT].
این نوشته قسمتی از دست نوشته های دکتر چمران در آمریکا است.
حرف من هم همینه.

 
بالا