تنهایی ... کشتن یک آرزو

zhilamo

عضو جدید


چه دلیلی داره زنده بودن .
وقتی کسی رو نداری برای پرستیدن .
وقتی دلی نداری برای سپردن .
حتی تنی برای زخم خوردن .
چه فایده داره نفس بی هم نفس کشیدن .
اشک چه ارزشی داره وقتی شونه هایی رو که سال ها چشم به راهش بودی و نداشتن .
چه فایده داره چشم هات وقتی نتونی زیبایی ها رو ببینی
زمانی که دلیل زیبا دیدن و نداشتن .
آه بلندی می کشم و با فریاد میگم
خدا یاااااااااااااااااااااااااااااا
چرا

وچه دلیلی است برای نگاههای بیشمارم به پشت سر برای برگشتنت هر چند همه بی جواب مانده اند
 

zakari

عضو جدید
توی کتاب نفرین زمین جلال آل احمد خوندم:
تا وقتی آدم انتظار چیزی را دارد یا وقتی کسی به انتظار آدم نشسته آدم تنها نمی ماند.اگر هم بماند تنهایی اش عین تب تند است که زود می گذرد. نه مثل تب لازم که دم به ساعت برمی گردد.توی این حرف های تو هزار انتظار هست.برو تا به یکی شان برسی.
 

ترانه

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه دلیلی داره زنده بودن .
وقتی کسی رو نداری برای پرستیدن .
وقتی دلی نداری برای سپردن .
حتی تنی برای زخم خوردن .
چه فایده داره نفس بی هم نفس کشیدن .
اشک چه ارزشی داره وقتی شونه هایی رو که سال ها چشم به راهش بودی و نداشتن .
چه فایده داره چشم هات وقتی نتونی زیبایی ها رو ببینی
زمانی که دلیل زیبا دیدن و نداشتن .
آه بلندی می کشم و با فریاد میگم
خدا یاااااااااااااااااااااااااااااا
چرا

وچه دلیلی است برای نگاههای بیشمارم به پشت سر برای برگشتنت هر چند همه بی جواب مانده اند

ای بابا دلت خوشه ها .....واقعا فکر می کنی که یک نفر می تونه اینقدر ارزش داشته باشه که دلیلی باشه برای زنده بودن و نفس کشیدن؟
من در عوضش عاشق تنهاییم ......نمی گم که کسی رو نباید دوست داشت میگم برای کسی تب کن که برات بمیره ...وقتی برای کسی ارزش نداری رهاش کن
 

zhilamo

عضو جدید
گمان مبريد که زمام عشق در دست شماست بلکه اين عشق است که هرگونه شما را شايسته حرکت بيند ٬ هدايت می کند
 

Similar threads

بالا