تعریف مشاغل در ایران (طنز)

[k2_h]

سياستمدار: كسي است كه مي تواند به شما بگويد به جهنم برويد منتها به نحوي كه شما براي اين سفر لحظه شماري كنيد.


مشاور: كسي است كه ساعت شما را از دستتان باز مي كند و بعد به شما مي گويد ساعت چند است.

حسابدار: كسي است كه قيمت هر چيز را مي داند ولي ارزش هيچ چيز را نمي داند.

بانكدار: كسي است هنگامي كه هوا آفتابي است چترش را به شما قرض مي دهد و درست تا باران شروع مي شود آن را مي خواهد.

اقتصاددان: كسي است كه فردا خواهد فهميد چرا چيزهايي كه ديروز پيش بيني كرده بود امروز اتفاق نيفتاد.

روزنامه نگار: كسي است كه %۵۰ از وقتش به نگفتن چيزهايي كه مي داند مي گذرد و %۵۰ بقيه وقتش به صحبت كردن در مورد چيزهايي كه نمي داند.

رياضيدان: مرد كوري است كه در يك اتاق تاريك بدنبال گربه سياهيه مي گردد كه آنجا نيست.

هنرمند مدرن: كسي است كه رنگ را بر روي بوم مي پاشد و با پارچه اي آن را بهم مي زند و سپس پارچه را مي فروشد.

فيلسوف: كسي است كه براي عده اي كه خوابند حرف مي زند.

روانشناس: كسي است كه از شما پول مي گيرد تا سوالاتي را بپرسد كه همسرتان مجاني از شما مي پرسد.

جامعه شناس: كسي است كه وقتي ماشين خوشگلي از خيابان رد مي شود و همه مردم به آن نگاه مي كنند، او به مردم نگاه مي كند.

برنامه نويس: كسي است كه مشكلي كه از وجودش بي خبر بوديد را به روشي كه نمي فهميد حل مي كند[/FONT][/SIZE]

 

[!ala]

روانشناسو خیلی ردیف اومدی

 

[arman.joon]

نونوا نداری؟

 

[ENIGMA.]

پزشک نداری ؟

گربه پیش از دیگران در فکر آزادی پرنده ی محبوس است.
پس به همه ی انان که برای آزادیت دلسوزی می کنند خوش بین نباش !

 

[mohammad sabri]

جالب بود دوست من .
دفعه بعد یه تعریفی از دکتر و مهندس بیکار که تو مملکت ما زیاده هم اگر بزاری ممنون میشم

 

[mehrshad53]

..ی ..ه : کسی است که هیشکی نمیخوادش ولی همه کارست!

 

[atousa_m]

..ی ..ه : کسی است که هیشکی نمیخوادش ولی همه کارست!

اگه راست میگی کامل بگو

 

[معمار67سبز]

خوبه معمار نداشت

 

[mehrshad53]

اگه راست میگی کامل بگو

عمرا!
از اخراج من به تو چی میرسه؟ باور کن دلت برام تنگ میشه

 

[atousa_m]

عمرا!
از اخراج من به تو چی میرسه؟ باور کن دلت برام تنگ میشه

اوکی پس به همه ثابت کن که دلم برات تنگ میشه

 

[mehrshad53]

اوکی پس به همه ثابت کن که دلم برات تنگ میشه

اثبات از برهان خلف:
فرض کنیم که من برم
و فرض کنیم که آتوسا دلش برای من تنگ نمیشه
خب وقتی که من برم،بیشتر بچه باحالا هم میرن
و چونکه اتوسا هم بچه باحالیه دلش برای دوستای باحالش تنگ میشه
و چون اونا نمیان مگه اینکه من بیام پس اتوسا دلش برای من تنگ میشه!
تناقض
پس فرض اول غلط بوده و اتوسا دلش برایم تنگ میشه!

 

[معمار67سبز]

اثبات از برهان خلف:
فرض کنیم که من برم
و فرض کنیم که آتوسا دلش برای من تنگ نمیشه
خب وقتی که من برم،بیشتر بچه باحالا هم میرن
و چونکه اتوسا هم بچه باحالیه دلش برای دوستای باحالش تنگ میشه
و چون اونا نمیان مگه اینکه من بیام پس اتوسا دلش برای من تنگ میشه!
تناقض
پس فرض اول غلط بوده و اتوسا دلش برایم تنگ میشه!

 

[atousa_m]

اثبات از برهان خلف:
فرض کنیم که من برم
و فرض کنیم که آتوسا دلش برای من تنگ نمیشه
خب وقتی که من برم،بیشتر بچه باحالا هم میرن
و چونکه اتوسا هم بچه باحالیه دلش برای دوستای باحالش تنگ میشه
و چون اونا نمیان مگه اینکه من بیام پس اتوسا دلش برای من تنگ میشه!
تناقض
پس فرض اول غلط بوده و اتوسا دلش برایم تنگ میشه!

تناقضاتت زیاده
1- بعید می دونم وقتی تو بری بقیه ی بچه باحالا هم برن
2- میزان باحالیه آتوسا منفیه و جواب معادلت رو منفی می کنه
3- آتوسا هیچ وقت دلش برای کسی تنگ نمیشه و معمولاً بقیه هستند که دلشون برای آتوسا تنگ می شه ( اصل خود سلفیش بینی- می دونم که "خود" اضافه بود اینجا)


ولی حالا این کار رو توی آزمایشگاه انجام میدیم تا من روم کم بشه
من الان از پیرجو می خوام که تورو اخراج کنه بعد معادلات تو تحقق پیدا کنه ، بعدش من دیگه پررو بازی در نیارم ، اوکی؟

 

[mehrshad53]

تناقضاتت زیاده
1- بعید می دونم وقتی تو بری بقیه ی بچه باحالا هم برن
2- میزان باحالیه آتوسا منفیه و جواب معادلت رو منفی می کنه
3- آتوسا هیچ وقت دلش برای کسی تنگ نمیشه و معمولاً بقیه هستند که دلشون برای آتوسا تنگ می شه ( اصل خود سلفیش بینی- می دونم که "خود" اضافه بود اینجا)


ولی حالا این کار رو توی آزمایشگاه انجام میدیم تا من روم کم بشه
من الان از پیرجو می خوام که تورو اخراج کنه بعد معادلات تو تحقق پیدا کنه ، بعدش من دیگه پررو بازی در نیارم ، اوکی؟

بابا گره ای که با دندون باز میشه چرا با دینامیت باز میکنی؟ (درست گفتم؟)
آخه من چه هیزم تری به تو فروختم؟
باز اگه منو دیده بودی بهت حق میدادم که ازم بدت بیاد!
همون شادمهر که رفیق 8 دونگمه الان،مثل گودزیلا از من بدش میومد....
از تاریخ درس بگیر

 

[atousa_m]

بابا گره ای که با دندون باز میشه چرا با دینامیت باز میکنی؟ (درست گفتم؟)
آخه من چه هیزم تری به تو فروختم؟
باز اگه منو دیده بودی بهت حق میدادم که ازم بدت بیاد!
همون شادمهر که رفیق 8 دونگمه الان،مثل گودزیلا از من بدش میومد....
از تاریخ درس بگیر

دلیلی نمیشه که تاریخ همیشه درس درستی به آدما بده
من می دونم که شادی رو پیز خورش کردی
هی می گم چرا این پسرخاله ی ما چن وخته اینجوری شدهااااا
نگو با تو می پره
باید به خالم بگه پای تو رو از زندگیه شادی بِبُره