درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
توانگرا دل درويش خود به دست آور
كه مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
كه مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی
ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |