mehrshad53
اخراجی موقت
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
بچه که بودیم یه مدیر داشتیم که خیلی نفهم بود،من سال سوم ابتدایی،اواسط سال تحصیلی، به این مدرسه اومدم و توی مدرسه قبلی شاگرد اول بودم.(البته اون زمان فقط یه شاگرد اول توی هر کلاس بود
)
همون روز اول اومد سر کلاس و دفترم را دید و گفت که بدخطی و انگشتم را با خودکار پیچوند!
این دیوانه یه پیکان جوانان قرمز داشت که پلاکش هم حفظ بودیم و وقتی که توی کوچه فوتبال میکردیم،یه نفر دیده بان میشد و اگه جوانان قرمز میدید،داد میزد و هرکسی در اولین سوراخ یا جوب اب مخفی میشد.بزرگترین ارزومون این بود که بزرگ شیم و کتکش بزنیم.
البته یه بار که یه درگیری شده بود ماشینش که اونجا پارک بود را اتیش زدند که خیلی حال داد!
منظور این که اسپاو تیتر را میبینه و میاد که اخطار بده و .....
راستی یکی دیده بان بشه که اگه اسپاو اومد داد بزنه همه جیم بشیم!!!!!!!!!!!!
بچه که بودیم یه مدیر داشتیم که خیلی نفهم بود،من سال سوم ابتدایی،اواسط سال تحصیلی، به این مدرسه اومدم و توی مدرسه قبلی شاگرد اول بودم.(البته اون زمان فقط یه شاگرد اول توی هر کلاس بود

همون روز اول اومد سر کلاس و دفترم را دید و گفت که بدخطی و انگشتم را با خودکار پیچوند!
این دیوانه یه پیکان جوانان قرمز داشت که پلاکش هم حفظ بودیم و وقتی که توی کوچه فوتبال میکردیم،یه نفر دیده بان میشد و اگه جوانان قرمز میدید،داد میزد و هرکسی در اولین سوراخ یا جوب اب مخفی میشد.بزرگترین ارزومون این بود که بزرگ شیم و کتکش بزنیم.
البته یه بار که یه درگیری شده بود ماشینش که اونجا پارک بود را اتیش زدند که خیلی حال داد!
منظور این که اسپاو تیتر را میبینه و میاد که اخطار بده و .....
راستی یکی دیده بان بشه که اگه اسپاو اومد داد بزنه همه جیم بشیم!!!!!!!!!!!!