من با ایشون موافقم خیلی..



بسیار این بلا سرم اومده..
یه بارم بین یک زوج خوشبخت وساطت کردم..
آخرم آشتی کردن و لی همه کاسه کوزه های دعواشون سر من شیکست که تقسیر تو بود

همین که آشتی کردن بسه

بحث تعریف کردن از تاکسی سوار شدن بود گفتم بیام خودی نشون بدم:
توی تاکسی نشسته بودم یه پسره دبیرستان یا راهنمایی بود(من دانشجو)هی خودش رو میچسبوند به منای بابا من هی رفتم کنار هی این اومد طرف من.دور میزد دستش هم میذاشت رو پای من
من دیگه واقعا کف کرده بودم از پررویی طرف
تخته شاسی A3 دستم بود گرفتمش بالا آروم گفتم درست بشین والا همینو میکنم توی حلقت
رفت چسبید به دختر اون طرفی
![]()
![]()
بحث تعریف کردن از تاکسی سوار شدن بود گفتم بیام خودی نشون بدم:
توی تاکسی نشسته بودم یه پسره دبیرستان یا راهنمایی بود(من دانشجو)هی خودش رو میچسبوند به منای بابا من هی رفتم کنار هی این اومد طرف من.دور میزد دستش هم میذاشت رو پای من
من دیگه واقعا کف کرده بودم از پررویی طرف
تخته شاسی A3 دستم بود گرفتمش بالا آروم گفتم درست بشین والا همینو میکنم توی حلقت
رفت چسبید به دختر اون طرفی
![]()
![]()
این داستانها بیشتر از اینکه باحال باشه، باعث تاسفه و به جای خنده ، باید گریه کرد !!با حال بود![]()
منم يه بار سوار تاكسي شدم ، ولي چون جلو نشستم از اين اتفاقا واسم نيفتاد !(كمتر وساه هم خالي ببنديد!
)
خدا افغاني جماعت رو توي تاكسي قسمتتون نكنه...!
چون اون موقع ديگه سوزن و پاشنه كفش و تخته شاسي و.... جواب نميده!
بايد يه داد وبيداد و عربده كشي راه بندازي...
تازه اونموقع شايد يه كم جمع نشست...
بعدشم تا وقتي پياده بشه هي به آدم نگاه ميكنه!![]()
منم يه بار سوار تاكسي شدم ، ولي چون جلو نشستم از اين اتفاقا واسم نيفتاد كه تعريف كنم !(كمتر واسه هم خالي ببنديد!
)
تا حالا شده که قربانی بشین؟ منظورم مثل گوسفند و اینا نیستا
توی روانشناسی قربانی شدن یه بحثه....
مثلا شما طرف یکی را توی دعوا میگیرین و طرف میگه: داداش تو دخالت نکن،به تو ربطی نداره!!
بدتر از این دیگه نمیشه،خیلی حس بدیه......
یه بار توی تاکسی نشسته بودم که از سر حافظ برم میدون آزادی و یه ساک هم دستم بود....
من عقب نشستم و یه خانم تپل و یه اقای خپل! هم عقب بودن. آقاهه که به تنهایی نصف صندلی را گرفته بود و خواب بود(شایدم الکی!) و من و خانمه توی این نصفه بودیم و من برای اینکه خیلی مماس نشم باهاش، ساکم را خیلی فجیع گرفته بودم دستم و خودم را هم میچلوندم * به در که خانم راخت باشه.....
توی کل مسیر داشتم به از خود گذشتگی خودم فکر میکردم و این که خانومه چه قدر خوشش اومده......
وسطای راه خانمه به راننده گفت: اقا وایسا پیاده میشم،بعد هم رو کرد به من و گفت: ماشالا یه ساک اوردی نصف ماشین را گرفتی،خفه شدم تا اینجا،ایشششششششششش
گر چه یه جواب ضخیم بهش دادم ولی عجیب حس قربانی شدن بهم دست داده بود........
پاورقی:
من اونموقع 62 کیلو بودم
میچلوندم: فشار میدادم!
مهرشاد جون خاطراتت خیلی باحاله. یه نیگا به این بنداز:
منم یه بار اومدم از ماشین پیاده بشم و قبل من یه دختره با دوست پسرش پیاده شدن و دختره پشت سرش در رو کوبید و من که در حال پیاده شدن بودم پام موند لای در.
خیلی حرصم گرفت و گفتک هوششششششششششش!!!
یهو پسره برگشت گفت با کی بودی.
منم گفتم :با کناریت!!
یهمو از ماشین پیاده شدم پسره دید هیکلم 4 تای اونه!!!
دختره گفت: بریم عزیزم ! خودتو ناراحت نکن
منم خندم گرفت. اخه اگه بزن بزن میشد پسره سوسک میشد اخه من 4 تای پسره بودم.
ولی تا عصر چند دفه به خودم فحش دادم که چرا یه فحش ندادم که برگرده و دعوا بشه
گیما زیاد روت تاثیر میذاره ها نه؟
گیما زیاد روت تاثیر میذاره ها نه؟
منم همین و می خواستم بگم..
تازه...
آخه هیکلش و ندیدی که..
4برابر یه فرد معمولیه..
شونه هاش فکر کنم یه مترو 20 هست![]()
عکساش تو پروفایلشه .....میتونی ایشونو رو زیارت کنی بدونی که بیراه نگفتهمنم همین و می خواستم بگم..
تازه...
آخه هیکلش و ندیدی که..
4برابر یه فرد معمولیه..
شونه هاش فکر کنم یه مترو 20 هست![]()
منم همین و می خواستم بگم..
تازه...
آخه هیکلش و ندیدی که..
4برابر یه فرد معمولیه..
شونه هاش فکر کنم یه مترو 20 هست![]()
عکساش تو پروفایلشه .....میتونی ایشونو رو زیارت کنی بدونی که بیراه نگفته
دمت گرم سپیدی بلاایول داداشی...تاپیکاتم مثل خودت باحاله...![]()
موافقم![]()
مهرشاد جون خاطراتت خیلی باحاله. یه نیگا به این بنداز:
منم یه بار اومدم از ماشین پیاده بشم و قبل من یه دختره با دوست پسرش پیاده شدن و دختره پشت سرش در رو کوبید و من که در حال پیاده شدن بودم پام موند لای در.
خیلی حرصم گرفت و گفتک هوششششششششششش!!!
یهو پسره برگشت گفت با کی بودی.
منم گفتم :با کناریت!!
یهمو از ماشین پیاده شدم پسره دید هیکلم 4 تای اونه!!!
دختره گفت: بریم عزیزم ! خودتو ناراحت نکن
منم خندم گرفت. اخه اگه بزن بزن میشد پسره سوسک میشد اخه من 4 تای پسره بودم.
ولی تا عصر چند دفه به خودم فحش دادم که چرا یه فحش ندادم که برگرده و دعوا بشه
گیما زیاد روت تاثیر میذاره ها نه؟
منم همین و می خواستم بگم..
تازه...
آخه هیکلش و ندیدی که..
4برابر یه فرد معمولیه..
شونه هاش فکر کنم یه مترو 20 هست![]()
منم یه خاطره یادم اومد میگم
تو تاکسی پشت آقای راننده نشسته بودم دو تا دختر بغلم
بغلی من چادری بود اون یکی خیلی ژیگول
چاق هم نبودند
بعد این چادری اینقدر نزدیک من شد من کلیم رو چسبوندم به دستگیره در
ولی بازم نزدیک تر شد
تکیه هم داده بود شونه هامون چسبید به همدیگه بعد من اومدم جلو تکیه ندادم یعنی
دوتا مون اینور بودیم اون یکی دختره اونور پاشم دو بار گذاشت رو کفشم
طوری بود که وقتی من میخواستم پول بدم راننده گفت :"دو نفر؟"
میدونم بی ربط بود ولی ...
روزه سختی بود
اگه دختر ژیگوله اینور بود داستان عوض میشد،حیف
گنده هستم ولی نه انقد دیگه.
خودتو مسخره کن.
دو تای یه فرد معمولیم. تازه گنده ها قلب رئوفی دارن!!!!!