دارم امید برین اشک چو باران که دگر
برق دولت که برفت از نظرم باز آید
در پناه سایه رفتم سرو ناز خویش را
میهمان بودم مه مهمان نواز خویش را
میهمان بودم مه مهمان نواز خویش را
دارم امید برین اشک چو باران که دگر
برق دولت که برفت از نظرم باز آید
آنکه تاج سر من خاک کف پایش بود
از خدا می طلبم تا به سرم باز آید
زنهار از این امید درازت که در دلستمنم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
دانی که چون همیگذرانیم روزگار **روزی که بی تو میگذرد روز محشرستتوکز سرای طبیعت نمی روی بیرون
کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد
تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شودانی که چون همیگذرانیم روزگار **روزی که بی تو میگذرد روز محشرست
تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت **روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفتتو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
تو نازك طبعي و طاقت نياري
گرانيهاي مشتي دلق پوشان
مرا به بند تو دوران چرخ راضي كردنکته ها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حر مت فرو نگذاشتیم
مرا به بند تو دوران چرخ راضي كرد
دلي چه سود كه سر رشته در رضاي توست
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضتمرا به بند تو دوران چرخ راضي كرد
دلي چه سود كه سر رشته در رضاي توست
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی[/quote
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت** بازآید و برهاندم از بند ملامت
تشنه باديه را هم به زلالي در ياب
به اميدي كه درين ره به خدا ميداري
یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
يارب اندر دل آن خسرو شيرين انداز
كه به رحمت گذري بر سر فرهاد كند
اگر بر جاي من غيري گزيند دوست حاكم اوست[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در بزم دور یک دو قدح درکش و برو[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یعنی طمع مدار وصال دوام را[/FONT]
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |