كوي دوست
- شروع کننده موضوع محـسن ز
- تاریخ شروع
زمانه دوخت لبم را به ريسمان سكوت
كه قيمتم بشناسد به امتحان سكوت
مني كه خاك نشين بودم از تجلي عشق
گذ شته ام زفلك هم به امتحان سكوت
نهفته بايد و بنهفتم آنچه را ديدم
كه عهد عهد غم است و زمان زمان سكوت
صفاي اين چمن از مر غهاي ديگر بپرس
كه من خزيده ام اكنون به آشيان سكوت
چه شكوه ها كه بگوش آيد از زبان نگاه
چه رازها كه برون افتد از دهان سكوت
كه قيمتم بشناسد به امتحان سكوت
مني كه خاك نشين بودم از تجلي عشق
گذ شته ام زفلك هم به امتحان سكوت
نهفته بايد و بنهفتم آنچه را ديدم
كه عهد عهد غم است و زمان زمان سكوت
صفاي اين چمن از مر غهاي ديگر بپرس
كه من خزيده ام اكنون به آشيان سكوت
چه شكوه ها كه بگوش آيد از زبان نگاه
چه رازها كه برون افتد از دهان سكوت
بابایی الان که مثل قدیم با خر و الاغ که نمیرن اینور و اونور!
من با هواپیما میبرمت!
میای؟
سلام عزیز خوبی؟ چرا تو کرسی نمیای؟
سلام. خوبم. شماها خوبین؟
هر وقت خواستم بیام نشده وارد شم. نمی دونم چرا یکی کرسی یه جا م اپارتمان همیشه پشت در می مونم
سلام سمانه خوبي
خوش امدي
سردر گمم. انگار گم شدم.
چرا اين كه خيلي حس بدي هست
اصلا فكر هاي بيهوده نكن زندگي خيلي زيباتر از اينه
میدونم. اما یه چیزه بزرگ گم کردم. خودمو . چه طوری پیداش کنم؟تو میدونی؟
نميدونم چي بگم
ولي برگرد به عقب قبل اين حس ببين چي باعث اين شده كه اين فكر رو بكني ديگه بهش فكر نكن ميدوني تو خودت رو گم نكردي خود باوريت رو گم كردي ديگه خودت رو باور نداري كه ميتوني هر كاري رو بكني اگر بخواهي و مايوس نباشي
مرسی محسن. راستش این ترم بدجور حالم گرفته شده. من کار کردم بقیه نمرشو گرفتن. احساس می کنم همش بی فایده بوده. نمی دونم چمه. اما میدونم درست میشم
اين كه غصه نداره درست ميشه منم هميشه زماني درس مي خوندم در سايي رو خوب كار مي كردم و بلد بودم نمره كم مي گرفتم
اره درست ميشه اصلا اينا غم نيست بخواد ادم رو به اون شعري نوشتي برسونه فقط يه كم باور ميخواد
اصلا چرا بهش وابسته شدم؟
اصلا چرا بهش زنگ زدم؟
چرا شمارش رو از مریم خواستم؟
چرا؟
من خیلی پستم!
چرا اون شنبه یهو وسط کلاس فیزیک یادش افتادم و تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم؟
چرا باهاش قرار گذاشتم ببینمش؟
چرا سر کلاس ادبیات واسش گریه کردم؟
چرا هر موقع صادقیه رو میبینم دلم پر میزنه؟
چرا؟
نباید انقدر بهش نزدیک میشدم!!!!!!!
کارم افتضاح اشتباه بود!
آخه اون موقع فکر نکردم که قراره که زن بگیره
فکر نکردم!
وقتی هم که گرفت دیگه نمیتونم دائم باهاش در ارتباط باشم!
زنش یه فکر دیگه میکنه!
باید برم!
چرا باید اعصابم رو خورد کنم؟
چرا هر شب بشینم گریه کنم؟
اما یاد و خاطراتش از ذهنم بیرون نمیره!
کاش انقدر زیاد دوسش نداشتم!
اونطوری راحت تر میتونستم فراموشش کنم!
چرا به مامانم گفتم مامان من با همچین آدمی در ارتباطم؟
ای خداااااااااااااااااااااااااااا!
من غلط کردم رفتم دانشگاه آزاد!
من غلط کردم!
چرا رفتم که اان هر کی میفهمه یه جوری نگاه میکنه!؟
هر کی میفهمه :چه پولدارن!
شما که مایه دارین
من غلط کردم مایه دار باشم!من پولم کجا بود؟
هیشکی نمیدونه!همینطوری تا میفهمن طرف دانشگاه غیر دولتی میخونه فکر میکنن پولداره!
کی میدونه؟کی میدونه بابای من چقدر داره قسط میده؟
قسط خونه قسط ماشین عوارض پول آب برق تلفن .....
هیشکی نمیدونه!
چرا وقتی میفهمن که یه ساختمون 3 طبقه مال خودمونه میگن چه پولدارن؟
کسی نمیدونه که خونه ها مال بانکه!
کسی نمیفهمه!همه ظاهر زندگی ادم رو میبینن!
بابا ما مثل مردم عادییم!به خدا ما هم مثل بقیه ایم!
کی میدونه موقع خونه ساختن ما چی کشیدیم؟
کی بابای منو درک کرد؟
هیشکی!
چرا بابام اون موقع دیگه اصا باهامون حرف نمیزد؟
چرا موهاش زود سفید شد؟
چرا انقدر لاغر شده بود؟
کسی اونا رو نمیبینه!
همینطوری یلخی میگن طرف مایه داره!
اااااااااااااااااااااااااه!
دیگه خسته شدم!
چرا هر کی از راه میرسه تیکه بارم میکنه؟
(منم بی جواب نمیذارم دیگه! هر چی بتونم میگم!)
چرا عاشقش شدم؟
چرا از بچگی؟
چرا نمیدونه؟
چرا دل منو خون میکنه؟
اون روز خیلی اشتباه کردم!
چرا بدون روسری جلوشم؟
چرا موهام باید معلوم باشه؟
چرا؟
چرا تا یک نفر با یه پسر حرف میزنه واسش حرف در میارن؟
چرا نباید باهاشون حرف زد؟
چرا یه دختر باید انقدر رک باشه؟
چرا یه دختر نمیدونه چطور لباس بپوشه؟
چرا یه دختر وقتی تو خیابون راه میره باید مچ پاش معلوم باشه؟اونم تمیزه تمیز!
چرا باید همش زبونش به نشونه ی مسخره کردن بیرون باشه؟
چرا بلد نباشه حرف بزنه؟
چرا تو حرفاش همینطوری فحشه که میریزه بیرون؟
چرا یه دختر باید انقدر سبک باشه؟
چرا تو اولین دیدار با یه پسر به زودی زود بگه دوست دارم؟(بابا بذار یه ذره بگذره بعد!)
چرا؟
چرا یه پسر با یه حرف کوچک باید ناراحت بشه؟
چرا باید زود قهر که؟
چرا پسرا حرف ما دخترا رو درک نمیکنن؟
چرا وقتی شروع میکنی ه نصیحت کردنشون زود به دل میگیرن؟تا حدی که نمیخوان سر به تنت باشه!
چرا یه پسر دل یه دختر رو باید بشکنه؟
چرا بدش هم عین خیالش نیست؟
چرا پسرا نمیفهمن ما دخترا دل داریم؟دلمون برای کسی که دوسش داریم زود تنگ میشه؟
چرا انقدر اذیت میشیم؟
چرا تا یهکی زنگ میزنه به گوشیمون بقیه گوشاشون رو تیز میکنن تا بشنون کیه چی میگه؟
چرا به ادم گیر میدون راستش رو بگو کی بود هااان؟اسمش چیه؟
چرا با یه حرف کوچیک واسه ادم حرف میبافن؟
چرا ......................
و....
چرا زیاده!
جواباش کو؟
هیییییییییییییییییی!
اصلا چرا بهش زنگ زدم؟
چرا شمارش رو از مریم خواستم؟
چرا؟
من خیلی پستم!
چرا اون شنبه یهو وسط کلاس فیزیک یادش افتادم و تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم؟
چرا باهاش قرار گذاشتم ببینمش؟
چرا سر کلاس ادبیات واسش گریه کردم؟
چرا هر موقع صادقیه رو میبینم دلم پر میزنه؟
چرا؟
نباید انقدر بهش نزدیک میشدم!!!!!!!
کارم افتضاح اشتباه بود!
آخه اون موقع فکر نکردم که قراره که زن بگیره
فکر نکردم!
وقتی هم که گرفت دیگه نمیتونم دائم باهاش در ارتباط باشم!
زنش یه فکر دیگه میکنه!
باید برم!
چرا باید اعصابم رو خورد کنم؟
چرا هر شب بشینم گریه کنم؟
اما یاد و خاطراتش از ذهنم بیرون نمیره!
کاش انقدر زیاد دوسش نداشتم!
اونطوری راحت تر میتونستم فراموشش کنم!
چرا به مامانم گفتم مامان من با همچین آدمی در ارتباطم؟
ای خداااااااااااااااااااااااااااا!
من غلط کردم رفتم دانشگاه آزاد!
من غلط کردم!
چرا رفتم که اان هر کی میفهمه یه جوری نگاه میکنه!؟
هر کی میفهمه :چه پولدارن!
شما که مایه دارین
من غلط کردم مایه دار باشم!من پولم کجا بود؟
هیشکی نمیدونه!همینطوری تا میفهمن طرف دانشگاه غیر دولتی میخونه فکر میکنن پولداره!
کی میدونه؟کی میدونه بابای من چقدر داره قسط میده؟
قسط خونه قسط ماشین عوارض پول آب برق تلفن .....
هیشکی نمیدونه!
چرا وقتی میفهمن که یه ساختمون 3 طبقه مال خودمونه میگن چه پولدارن؟
کسی نمیدونه که خونه ها مال بانکه!
کسی نمیفهمه!همه ظاهر زندگی ادم رو میبینن!
بابا ما مثل مردم عادییم!به خدا ما هم مثل بقیه ایم!
کی میدونه موقع خونه ساختن ما چی کشیدیم؟
کی بابای منو درک کرد؟
هیشکی!
چرا بابام اون موقع دیگه اصا باهامون حرف نمیزد؟
چرا موهاش زود سفید شد؟
چرا انقدر لاغر شده بود؟
کسی اونا رو نمیبینه!
همینطوری یلخی میگن طرف مایه داره!
اااااااااااااااااااااااااه!
دیگه خسته شدم!
چرا هر کی از راه میرسه تیکه بارم میکنه؟
(منم بی جواب نمیذارم دیگه! هر چی بتونم میگم!)
چرا عاشقش شدم؟
چرا از بچگی؟
چرا نمیدونه؟
چرا دل منو خون میکنه؟
اون روز خیلی اشتباه کردم!
چرا بدون روسری جلوشم؟
چرا موهام باید معلوم باشه؟
چرا؟
چرا تا یک نفر با یه پسر حرف میزنه واسش حرف در میارن؟
چرا نباید باهاشون حرف زد؟
چرا یه دختر باید انقدر رک باشه؟
چرا یه دختر نمیدونه چطور لباس بپوشه؟
چرا یه دختر وقتی تو خیابون راه میره باید مچ پاش معلوم باشه؟اونم تمیزه تمیز!
چرا باید همش زبونش به نشونه ی مسخره کردن بیرون باشه؟
چرا بلد نباشه حرف بزنه؟
چرا تو حرفاش همینطوری فحشه که میریزه بیرون؟
چرا یه دختر باید انقدر سبک باشه؟
چرا تو اولین دیدار با یه پسر به زودی زود بگه دوست دارم؟(بابا بذار یه ذره بگذره بعد!)
چرا؟
چرا یه پسر با یه حرف کوچک باید ناراحت بشه؟
چرا باید زود قهر که؟
چرا پسرا حرف ما دخترا رو درک نمیکنن؟
چرا وقتی شروع میکنی ه نصیحت کردنشون زود به دل میگیرن؟تا حدی که نمیخوان سر به تنت باشه!
چرا یه پسر دل یه دختر رو باید بشکنه؟
چرا بدش هم عین خیالش نیست؟
چرا پسرا نمیفهمن ما دخترا دل داریم؟دلمون برای کسی که دوسش داریم زود تنگ میشه؟
چرا انقدر اذیت میشیم؟
چرا تا یهکی زنگ میزنه به گوشیمون بقیه گوشاشون رو تیز میکنن تا بشنون کیه چی میگه؟
چرا به ادم گیر میدون راستش رو بگو کی بود هااان؟اسمش چیه؟
چرا با یه حرف کوچیک واسه ادم حرف میبافن؟
چرا ......................
و....
چرا زیاده!
جواباش کو؟
هیییییییییییییییییی!
الهي سقف آرزوت خراب بشه روي سرش
بياي ببيني كه همه حلقه زدن دور و برش
الهي كه روز وصال طوفان شه از سمت شمال
هيچي از اون روز نمونه به جز گلاي پرپرش
قسم مي خوردي با مني قسم مي خوردي به خدا
خدا الهي بزنه تو كمرت تو كمرش
من اهل نفرين نبودم چه برسه كه تو باشي
بياد الهي خبرت بياد الهي خبرش
عمرت الهي كم نشه اما پر از غصه باشه
زجرايي كه به من دادي بكشي تا آخرش
الهي كه يه روز خوش از تو گلوت پايين نره
رسواي عالمت كنن اون چشاي در به درت
قسم مي خوردي با مني قسم مي خوردي به خدا
خدا الهي بزنه تو كمرت تو كمرش
من اهل نفرين نبودم چه برسه كه تو باشي
بياد الهي خبرت بياد الهي خبرش
مي خوام بدونم قد من عاشقته دوست داره
اينكه رها كردي منو مي ارزه به دردسرش
هر چي بدي كردي به من الهي اون با تو كنه
ببيني ديگري به جات رفته شده همسفرش
هر چي بدي كردي به من الهي اون با تو كنه
ببيني ديگري به جات رفته شده همسفرش
الهي سقف آرزوت خراب بشه روي سرش
بياي ببيني كه همه حلقه زدن دور و برش
بياي ببيني كه همه حلقه زدن دور و برش
الهي كه روز وصال طوفان شه از سمت شمال
هيچي از اون روز نمونه به جز گلاي پرپرش
قسم مي خوردي با مني قسم مي خوردي به خدا
خدا الهي بزنه تو كمرت تو كمرش
من اهل نفرين نبودم چه برسه كه تو باشي
بياد الهي خبرت بياد الهي خبرش
عمرت الهي كم نشه اما پر از غصه باشه
زجرايي كه به من دادي بكشي تا آخرش
الهي كه يه روز خوش از تو گلوت پايين نره
رسواي عالمت كنن اون چشاي در به درت
قسم مي خوردي با مني قسم مي خوردي به خدا
خدا الهي بزنه تو كمرت تو كمرش
من اهل نفرين نبودم چه برسه كه تو باشي
بياد الهي خبرت بياد الهي خبرش
مي خوام بدونم قد من عاشقته دوست داره
اينكه رها كردي منو مي ارزه به دردسرش
هر چي بدي كردي به من الهي اون با تو كنه
ببيني ديگري به جات رفته شده همسفرش
هر چي بدي كردي به من الهي اون با تو كنه
ببيني ديگري به جات رفته شده همسفرش
الهي سقف آرزوت خراب بشه روي سرش
بياي ببيني كه همه حلقه زدن دور و برش
در کوی نیک نامام مارا گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر ده ما را
گر تو نمیپسندی تغییر ده ما را
نگاه کن
ماه هم به حسرت روزهای گذشته در غم فراغ ما اشک میریزد ! ! !
ماه هم به حسرت روزهای گذشته در غم فراغ ما اشک میریزد ! ! !
شبي ياد دارم كه چشمم نخفت
شنيدم كه پروانه با شمع گفت
كه من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گريه و سوز و زاري چراست
بگفت اي هوادار مسكين من
برفت انگيبن يار شيرين من
چوشيريني ازمن به در ميرود
چو فرهادم آتش به سر ميرود
همي گفت و هر لحظه سيلاب درد
فرو مي دويدش به رخسار زرد
كه اي مدعي عشق كار تو نيست
كه نه صبر داري نه ياراي ايست
تو بگريزي از پيش يك شعله خام
من استاده ام تا بسوزم تمام
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بين كه از پاي تا سر بسوخت
نرفته زشب همچنان بهره اي
كه نا گه بكشتش پري چهره اي
همي گفت و ميرفت دودش به سر
همين بود پايان عشق اي پسر
شنيدم كه پروانه با شمع گفت
كه من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گريه و سوز و زاري چراست
بگفت اي هوادار مسكين من
برفت انگيبن يار شيرين من
چوشيريني ازمن به در ميرود
چو فرهادم آتش به سر ميرود
همي گفت و هر لحظه سيلاب درد
فرو مي دويدش به رخسار زرد
كه اي مدعي عشق كار تو نيست
كه نه صبر داري نه ياراي ايست
تو بگريزي از پيش يك شعله خام
من استاده ام تا بسوزم تمام
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بين كه از پاي تا سر بسوخت
نرفته زشب همچنان بهره اي
كه نا گه بكشتش پري چهره اي
همي گفت و ميرفت دودش به سر
همين بود پايان عشق اي پسر
و عشق صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که
غرق ابهامند.
نه،
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر.
صدای فاصله هایی که
غرق ابهامند.
نه،
صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یک هیچ می شوند کدر.
از دوستیِ دوست نگنجم در پوست
در پوست نگنجم که شه ام سخت نکوست
هرگز نزید به کامِ عاشق، معشوق
معشوق که بر مرادِ عاشق زید، اوست
در پوست نگنجم که شه ام سخت نکوست
هرگز نزید به کامِ عاشق، معشوق
معشوق که بر مرادِ عاشق زید، اوست
آخرین ویرایش:
سلام به دوستان دیرینم ..و البته مهندسین گرامی ......
سلام به دوستان دیرینم ..و البته مهندسین گرامی ......
سلام خوبی؟ من ولی اگه دوست داشته باشی دوست جدیدم
سلام ممنون شما چطورین ؟؟
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته ....
به ایوان میروم و دستم را به پوست کشیده شب میکشم ....
دلم عجیب گرفته ....
به ایوان میروم و دستم را به پوست کشیده شب میکشم ....
ما دل به غمِ تو بسته داریم ایدوست
دردِ تو به جانِ خسته داریم ایدوست
گفتی که به دلشکستگان نزدیکم
ما نیز دلِ شکسته داریم ایدوست
دردِ تو به جانِ خسته داریم ایدوست
گفتی که به دلشکستگان نزدیکم
ما نیز دلِ شکسته داریم ایدوست
برد دزدي را سوي قاضي عسس
خلق بسياري روان از پيش و پس
گفت قاضي كاين خطا كار ي چه بود
دزد گفت از مردم آزاري چه سود
گفت بد كار را بد كيفر است
گفت بد كار از منافق بهتر است
گفت هان برگوي شغل خويشتن
گفت هستم چو قاضي راهزن
گفت آن زرها كه بردستي كجاست
گفت در هميان و تلبيس شماست
گفت آن لعل بد خشاني چه شد
گفت ميدانم و ميداني چه شد
گفت پيش كيست آن روشن نگين
گفت بيرون آر دست از آستين
دزدي پنهان و پيدا كار تست
مال دزدي جمله در انبار تست
تو قلم بر حكم داور ميبري
من زديوار تو از در ميبري
حد بر گردن داري و حد ميزني
گر يكي بايد زدن صد ميزني
ميبرم من جامه درويش و عور
تو ربا و رشوه مي گيري به زور
دست من بستي براي يك گليم
خود گرفتي خانه از دست يتيم
ادامه دارد
خلق بسياري روان از پيش و پس
گفت قاضي كاين خطا كار ي چه بود
دزد گفت از مردم آزاري چه سود
گفت بد كار را بد كيفر است
گفت بد كار از منافق بهتر است
گفت هان برگوي شغل خويشتن
گفت هستم چو قاضي راهزن
گفت آن زرها كه بردستي كجاست
گفت در هميان و تلبيس شماست
گفت آن لعل بد خشاني چه شد
گفت ميدانم و ميداني چه شد
گفت پيش كيست آن روشن نگين
گفت بيرون آر دست از آستين
دزدي پنهان و پيدا كار تست
مال دزدي جمله در انبار تست
تو قلم بر حكم داور ميبري
من زديوار تو از در ميبري
حد بر گردن داري و حد ميزني
گر يكي بايد زدن صد ميزني
ميبرم من جامه درويش و عور
تو ربا و رشوه مي گيري به زور
دست من بستي براي يك گليم
خود گرفتي خانه از دست يتيم
ادامه دارد
آخرین ویرایش:
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
عضویت در گروه دوست داران حافظ | ادبیات | 0 | |
|
بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ | ادبیات | 3654 |