مشاعرۀ سنّتی

[Mehr noosh]

یارب بر خلق ناتوانم نکنی************************************** **************در بوته صبر امتحانم نکنی از طنعه دشمنان مرا باکی نیست******************************************موستجب رحم دوستانم نکنی

 

[physic]

یارب بر خلق ناتوانم نکنی****************************************************در بوته صبر امتحانم نکنی از طنعه دشمنان مرا باکی نیست******************************************موستجب رحم دوستانم نکنی

[/

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بي سرو پايي نكنيم

 

[naghmeirani]

یارب بر خلق ناتوانم نکنی****************************************************در بوته صبر امتحانم نکنی از طنعه دشمنان مرا باکی نیست******************************************موستجب رحم دوستانم نکنی

يار من چون بخرامد به تماشای چمن ** برسانش ز من ای پيک صبا پيغامی

آن حريفی که شب و روز می صاف کشد ** بود آيا که کند ياد ز دردآشامی

 

[gh_engineer]

يار من چون بخرامد به تماشای چمن ** برسانش ز من ای پيک صبا پيغامی

آن حريفی که شب و روز می صاف کشد ** بود آيا که کند ياد ز دردآشامی

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

 

[naghmeirani]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

تو که کيميافروشی نظری به قلب ما کن ** که بضاعتی نداريم و فکنده‌ايم دامی

 

[gh_engineer]

تو که کيميافروشی نظری به قلب ما کن ** که بضاعتی نداريم و فکنده‌ايم دامی

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین

در یکتای که و گوهر یک دانه کیست؟

 

[naghmeirani]

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین

در یکتای که و گوهر یک دانه کیست؟

تو که کيميافروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداريم و فکنده‌ايم دامی

 

[gh_engineer]

تو که کيميافروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداريم و فکنده‌ايم دامی

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

 

[*Afash*]

تا چند زنم به روی دریا ها خشت
​

بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت

​

خیام که گفت دوزخی خواهد بود
​

که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت​

.

 

[naghmeirani]

تا چند زنم به روی دریا ها خشت​

بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت​

خیام که گفت دوزخی خواهد بود​

که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت​

.

تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهانی

صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام
چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی

 

[ariyana.1365]

یار ما را از جدایی غم نبود در غمش مجنونو عاشق کم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست ساده هم آن عهد و پیمان را شکست

 

[محـسن ز]

تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

 

[magsod]

هر دم از آئينه می پرسم ملول
چيستم ديگر، بچشمت چيستم؟
ليك در آئينه می بينم كه، وای
سايه ای هم زانچه بودم نيستم

 

[nooshafarin]

تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش

 

[@ RESPINA @]

هر دم از آئينه می پرسم ملول
چيستم ديگر، بچشمت چيستم؟
ليك در آئينه می بينم كه، وای
سايه ای هم زانچه بودم نيستم

مرا دریاب مستانه مرا دریاب تا خانه
مرا دریاب تا بندر مرا دریاب تا رفتن

 

[nooshafarin]

هر دم از آئينه می پرسم ملول
چيستم ديگر، بچشمت چيستم؟
ليك در آئينه می بينم كه، وای
سايه ای هم زانچه بودم نيستم

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

 

[abfa]

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیمشب دوش به بالین من آمد بنشست

سلام به همه

 

[magsod]

تن صدها ترانه می رقصد
در بلور ظريف آوايم
لذتی ناشناس و رؤيا رنگ
می دود همچو خون به رگ هايم

 

[abfa]

ملامتم به خرابی مکن که مرشد عشق
حوالتم به خرابات کرد روز نخست

 

[naghmeirani]

ملامتم به خرابی مکن که مرشد عشق
حوالتم به خرابات کرد روز نخست

تو پيک خلوت رازی و ديده بر سر راهت
به مردمی نه به فرمان چنان بران که تو دانی

 

[abfa]

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بازی چرخ یکی زین همه باری بکند

 

[naghmeirani]

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بازی چرخ یکی زین همه باری بکند

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب

بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

حافظا گر نروی از در او هم روزی

گذری بر سرت از گوشه کناری بکند


=============================
ديده ما چو به اميد تو درياست چرا
به تفرج گذری بر لب دريا نکنی

 

[abfa]

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد

 

[naghmeirani]

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او

نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند

 

[abfa]

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

 

[Mehr noosh]

تو را من چشم در راهم شبا هنگام

که می گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهی

 

[بسیجی]

ترکیب پیاله ای که در هم پیوست بشکستن ان روا نمیدارد مست

 

[بسیجی]

تو را من چشم در راهم شبا هنگام

که می گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهی

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

 

[Mehr noosh]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

ساغري مي ز كف تازه جواني به من آر

در غريبي و فرق و غم دل پير شدم

 

[بسیجی]

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه اراست مرا