مشاعرۀ سنّتی

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
درون اينه ها درپي چه مي گردي ؟
بيا ز سنگ بپرسيم
که از حکايت فرجامما چه مي داند
بيا ز سنگ بپرسيم
زانکه غير از سنگ
کسي حکايت فرجام رانمي داند
هميشه از همه نزديک تر به ما سنگ است
نگاه کن
نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ
چه سنگباراني ! گيرمگريختي همه عمر
کجا پناه بري ؟
خانهيخدا سنگ است
به قصه هاي غريبانه امببخشاييد
که من که سنگ صبورم
نه سنگم و نه صبور
دلي که مي شود از غصهتنگ،مي ترکد
چه جاي دل که درين خانه سنگ مي ترکد
در آن مقام که خون از گلوي نايچکد
عجب نباشد اگر بغض چنگ مي ترکد
چنان درنگ به ما چيره شد که سنگ شديم
دلم ازين همه سنگ و درنگ مي ترکد
بيا ز سنگ بپرسيم
که ازحکايت فرجام ما چه مي داند
از آن که عاقبت کار جام با سنگ است
بيا ز سنگبپرسيم
ِو نامي از ما بر روي سنگ مي ماند ؟
درون اينه ها در پي چه مي گردي؟


امضات خیلی قشنگه
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی............:redface:شمام شعرتون قشنگه
یارب این نودلتانراباخر خودشان نشان کاین همه نازازغلام ترک واستر می کنند
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
منت خدای را که نیم شرمسار دوست
 

Fathy

متخصص مهندسی سازه و زلزله
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز

دردا که فراق ناتوان ساخت مرا
در بستر ناتوانی انداخت مرا
از ضعف چنان شدم که در بستر مرگ
صد بار اجل آمد و نشناخت مرا
 

Fathy

متخصص مهندسی سازه و زلزله
از تهی سرشار جویبار لحظه ها جاریست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از تهی سرشار جویبار لحظه ها جاریست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من


ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از اين

 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداری

به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابرو

 

Sharif_

مدیر بازنشسته
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد!
سلام اسمان

دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست
گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود
ورنیک نیامد این صور عیب کراست
 

بسیجی

عضو جدید
سلام اسمان

دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست
گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود
ورنیک نیامد این صور عیب کراست[/

تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم:warn:بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای چشم من بدون تو نابینا،ای گوش من بدون تو ناشنوا
با من بمان همیشه بمان با من...

نرگس کرشمه می‌برد از حد برون خرام
ای من فدای شيوه چشم سياه تو

خونم بخور که هيچ ملک با چنان جمال

از دل نيايدش که نويسد گناه تو

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر لحظه پرد ادمی از خویش به سویی
دنبال دری پنجره ای کوچه و کویی

ياقوت جان فزايش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده

آن لعل دلکشش بين وان خنده دل آشوب

وان رفتن خوشش بين وان گام آرميده

 

Mehr noosh

عضو جدید
ياقوت جان فزايش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده

آن لعل دلکشش بين وان خنده دل آشوب
وان رفتن خوشش بين وان گام آرميده

هواي گريه دارم تو اين شب بي پناه

دنبال تو ميگردم دنبال يك تكيه گاه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يک مسافر تنها درحوالي جاده

مثل پنجره،دلباز،مثل سايه ها:ساده


هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
زان ميان پروانه را در اضطراب انداختی

گنج عشق خود نهادی در دل ويران ما

سايه دولت بر اين کنج خراب انداختی

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر لحظه پرد ادمی از خویش به سویی

دنبال دری پنجره ای کوچه و کویی

يک حرف صوفيانه بگويم اجازت است * ای نور ديده صلح به از جنگ و داوری

نيل مراد بر حسب فکر و همت است * از شاه نذر خير و ز توفيق ياوری
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا