درد دل...

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم می خواد این گوشیم و بکوبم به دیوار

دلم می خواد برم تو اتاقم

در و به روی هیچ کس باز نکنم

بابا می خوام تنها باشم دست از سرم بر دارین:cry:
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
آفرين به دلت كه چه دست و بازويی برای شكستن دلم داشت،
مگر جز دوست داشتنت چه گناه ديگری كردم كه اينقدر جهنمم
كردی؟ اگر جهنم ديگری در پشت اين جهنم هست اگر دری به
سوی تو در آن است بگو تا هزار جهنم ديگرعذاب تورا بكشم.
به هر آتشی مرا می سوزانی بسوزان خاكسترم كن تا در دست
هر گرد بادی به هوا برم، ولی‌ بگذار در جايی نزديك تو فرود
آيم بگذار بر راهی نشينم كه تو از آن می گذری....
همپای باران باريدم همسفر خاطره ها سوختم كسی در آب
نسوخت ولی من زير باران آتش گرفتم می دانم
كه حتما می دانی چرا؟؟
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
دخترک هميشه به پسرک ميگفت​
من براي 3 چيز عاشق تو شدم​
« 1-نجابت 2-وفاداريت 3-زيباييت »​
پسرک روز تولد دختر​
3 حيوان خانگي به او هديه داد​
1-اسب 2-سگ 3-قناري​
تا دخترک خواست دليلش را بپرسد​
پسرک رفته بود براي هميشه​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
بلور اشک چشمم را شکستی

چو اندوهی به قلب من نشستی​

نمی دانم چه کردی با دل من​

رهی بگشودی و صد راه بستی​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
مهم نیست که خسته ام...مهم اینه که باد، بارون،​
آسمون مال منه مهم نیست که غمگینم...مهم اینه که​
الان پر از تجربه ام مهم نیست که یدونه غصه​
دارم...مهم اینه که یه عالمه بهانه دارم برای لبخند​
زدن... مهم نیست دلم شکسته...مهم اینه که خدا درون​
دلهای شکسته ست...​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
بی آنكه بدانی دوستت خواهم داشت​
بی آن كه بر لب آرم.در دل خواهم گفت​
بی هيچ سخنی گوش خواهم داد​
بی هيچ اندوهی در آغوشت خواهم گريست​
بی آن كه حس كنی در تو آب خواهم شد​
بی هيچ گرمایی كنار آشيانه ی تو آشيانه می كنم​
و فضای آشيانه را پر از ترانه می كنم​
می پرسند :​
«به خاطر چه زنده ای؟»​
و من برای زندگی تو را بهانه می كنم
نگاه ساکت باران به روي صورتم دزدانه ميلغزد​
ولي باران نمي داند​
که من دريايي از دردم​
به ظاهر گر چه مي خندم ولي اندر سکوتي​
تلخ مي گريم​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
غم تنهایی

غم تنهایی

چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصه اش قده یه دنیا میشه
میره یه گوشه پنهون میشینه
اونجارو مثل یه زندون میبینه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر میزنه
غم می آد یواش یواش خونه دل در میزنه
یاده اون شبها می افتم زیره مهاب بهار
توی جنگل لبه چشمه می نشستیم من و یار
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
اون بالا باد داره زاغ ابرارو چوب می زنه
اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمی شه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
سکوت را می پذیرم
اگر بدانم روزی با تو ســــخن خواهم گفت

تیره بختی را می پذیرم

اگر بدانم روزی چشمان تو را خواهم سرود

مـــرگ را می پذیرم

اگر بدانم روزی تـــــــو خواهی فهمید کـه


دوستت دارم
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
او باران را دوست نداشت...

او باران را دوست نداشت...

باران را دوست نداشت
هميشه باران وقتي مي باريد كه اوپر از گريه بود
گريه را دوست نداشت
هميشه هنگامي گريه مي آمد كه دلش شكسته بود
دلش را هم دوست نداشت
هميشه زماني دلش مي شكست كه، او را مي ديد
اما او را دوست داشت وهميشه از او و دلش و گريه مي گذشت
اما از باران نه تمام مشكل همين جا بود او باران را دوست نداشت
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
تو و عاشقی

تو و عاشقی

حرمت من هر چي كه هست از با تو بودن بهتره
آخر خط زندگي اين نفساي آخره
وقتي دارم با هر نفس
از اين زمونه سير مي شم
وقتي با يه زخم زبون
از اين و اون دلگير مي شم
اين آخره راهه ديگه
بايد كه تنها بميرم
تنها تو اوج بي كسي
تو غربت آروم بگيرم
بايد برم بايد برم
بايد كه بي تو بميرم
آخ كه چه سنگين مي زنه
اين نفساي آخرم
سكوت من نشوونه رضايتم نيست
گلايه هامو مي توني از سوي چشمام بخوني
بگو آخه جرمم چيه
كه بايد اين جور بسوزم
هيچي نگم داد نزنم
لبامو رو هم بدوزم
در به در غزل فروش
منم كه گيتار مي زنم
نفرين به عشق و عا شقي
نفرين به بخت و سرنوشت
به اون نگاه كه عشقتو تو سرنوشت من نوشت
نفرين به من نفرين به تو
نفرين به عشق منو تو
به ساده بودنه منو به اون دل سياه تو
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
وقتي مي شي نياز من اگه نباشي پيش من
اشكاي چشمامو ببين كه مي ريزه به پاي تو
بازم كه بي قرارمو دلواپس نگاه تو
تموم هستي مني بمون هميشه پيش من
اگه شدم عاشق تو نزار كه بي تاب بمونم
لالايي شبام تويي نزار كه بي خواب بمونم
دارم برات شعر مي خونم شايد به يادم بموني
فقط يه چيز ازت مي خوام هميشه عاشق بموني

دوست دارم خيلي كمه ولي جز اين چيزي نبود
واژه ها رو ولش كنيم عشقو از چشام بخون
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
امشب

امشب

امشب در این سکوت شب تو را صدا میزنم
امشب به یاد اسم تو هر چی گل جمع میکنم
امشب به یادت اشکها از چشم ریزان میشود
امشب به یادت دل من بی هوش و مستان گشته است
امشب به یادت بی کسی در دل با کس میشود
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
دنیا را بد ساخته اند
کسی را که دوست داری تو را دوست ندارد
کسی که تورا دوست دارد تو دوستش نمی داری
اما کسی که تودوستش داری واوهم تورا دوست دارد
به رسم وآئین هرگز به هم نمی رسند واین رنج است
زندگی یعنی این ...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
حیف عمرم

حیف عمرم

حيفِ لحظهِ هاي خوبي كه براي تو گذاشتم
حيفِ غصه اي كه خوردم، چون ازت خبر نداشتم
حيفِ اون روزا كه كلي ناز چشماتو كشيدم
حيفِ شوقي كه تو گفتي داري اما من نديدم
حيفِ حرفاي قشنگي كه براي تو نوشتم
حيفِ رويام كه واسه تو از قشنگياش گذشتم
حيفِ شبها كه نشستم با خيالت زير مهتاب
حيفِ وقتي كه تلف شد واسه ديدن تو، تو خواب
حيفِ با وفايي من، حيفِ عشق و اعتمادم
حيفِ اون دسته گلي كه، توي پاييز به تو دادم
حيفِ فرصت هاي نْقرُم، حيفِ عمرم و دقيقه م
حيفِ هر چي به تو گفتم، راس راسي حيفِ سليقم
حيفِ اشكايي كه ريختم واسه تو دم سپيده
حيفِ احساس طلائيم، حيفِ اين عشق و عقيده
حيفِ شاديم توي روزي كه ميگن تولدت بود
حيفِ عاشقيم كه گفتی اولش كار خودت بود
حيفِ اون همه قسم ها كه به اسم تو نخوردم
حيفِ نازي كه كشيدم چون كه طاقت نياوردم
حيفِ اون كسي كه دائم عاشقم بود توي رويا
حيف كه تو از راه رسيدي اونو دادمش به دريا
حيفِ قلبم كه يه روزي دادمش دستت امانت
حيفِ اعتماد اون روز، حيفِ واژه ي خيانت
حيفِ اون همه دعاهام، واسه ي تو شب يلدا
حيفِ اون چيزي كه گم شد، ديگه ام نميشه پيدا
حيفِ اون شبي كه گفتم پيش تو كُمِه ستاره
حيفِ اون حرفا كه گفتی، گفتم اشكالی نداره
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
گرچه چشمان تو در پي زيبايي نيست
دل بكن آئينه اين قدر تماشايي نيست
سود در آينه ها خيره شدن چيزي جز
دو برابر شدن غصه تنهايي نيست.
بي سبب بر لب ساحل مكش اين قايق راقايق را
بشكن روح تو دريايي نيست.
آه در آينه تنها كدرت خواهد ديد
آه ديگر دمت اي دوست مسيحايي نيست.
مرگ بين من و تو فاصله مي اندازد
خواستن يكسره از جنس توانايي نيست.

آن كه يك عمر به شوق تو در اين كوچه نشست

آه وقتي به لب پنجره مي آيي نيست.
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
تمام خاطره های من سیاهند
با لکه های ریز نورانی
درست مثل آسمان پر ستاره شب
آن روز که تو ستاره صدایم کردی
بر کجای تاریکیهایت تابیده بودم؟
جوان بودم و نگاهم سرشار از قصه های عاشقانه
تو از من دروغ بافته بودی
و من از تو
گلیمی که زیر پای خانی انداخته باشند
حالا
چه فرقی میکند که تو مرا سیاه
و من تو را زرد یا سرخ
بافته باشم
ما هر دو پایمال شده ایم
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب به رسم عاشقی...یادی ز یاران می کنم
در غربت تاریک و سرد..... از غم حکایت می کنم

امشب وجودم خسته است...از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من هستی ...در این شبهای درد....
 

meibudy

عضو جدید
ساعتم بي كار است
چه لزومي دارد
او دگر كار كند
وقت را مي داند
خوب هم مي داند

خوب مي داند
دققتش حساس است
چه لزومي دارد او دگر كار كند

كاش ما مي دانستيم
خوب نه
كم مي دانستم
كه چه زشتيم همه
كه چه ژندست اين پوشش رنگين دغل بازيمان

كاش ميدانستيم
كه ،كه شد اشرف مخلوق زمين؟

كاش مي دانسم
كه خدايي هم هست
كه نه دور است
و در اين نزديكيست


خدايي كه در اين نزدي كيست
آري، آري
خوب مي دانيم

مشكل اين است كه او خود گفت: كه همه انسانيد
كه همه انسانيم
ما ز نسيانيم
خوب مي دانيم
ليك فراموش شده در خلا تاريكيمان
كاش روزي بشود يه به ياد آريم
درد سخت تنهاييمان
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
چشمان

چشمان

باز هم چشمان من

رنگ بی خوابی شده

باز قلبم شعله ی

عشق و بی تابی شده


باز بر بام شبم

ماه مهتابی شده

باز می خوانم که من

خسته ام از این همه دلبستگی


خسته ام از زندگی

خسته ام از این سکوت و بندگی

خسته ام از جملگی

باز بیزارم من از تکرار شب


می پرم آهسته از دیوار شب

می زنم فریاد و دستم در هوا

مانده قلبم زنده در آوار شب

شب شروع بی امان گریه هاست


روز آغاز دروغ خنده هاست

روز و شب اما چه فرقی می کند؟

آخر هر خنده وقتی

اشک گرمی پا به پاست


باز نفرین بر دروغ

خنده های بی فروغ

خنده های پر فریب و پر دروغ

خنده هایی از سر دیوانگی


یا دروغین مستی و دلدادگی

خنده هایی یخ زده

قلب هایی غم زده

ای خدا نفرین به قلبی کز دروغ


عشق را بر هم زده

باز بارانی دروغ

می چکد از آسمان

نغمه می خواند به من


ماه و خورشیدی دروغ

باز می تابد به من

باز می پرسم ز خود

رنگ بی خوابی چه شد؟


عشق و بی تابی کجاست؟

ماه مهتابی چه شد؟
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
چرا رفتی

چرا رفتی

قطار می رود .... تو می روی .... تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام .... که سالهای سال ... در انتظار تو
......کنار این قطار......... رفته ایستاده ام ...
و همچنان ....به نرده های ایستگاه رفته ......تکیه داده ام ....

 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
غربت بی انتها

غربت بی انتها

خسته از غربتي بي انتها


ميشكنم صف تمام جاده ها


ميخوام از دست خودم فرار كنم


اما افسوس نميدونم به كجا


دلزده از پيچ جاده هاي سبز


دل ميدم به اواز رهگذرها


مي پرسم از همه ادمكها


ميرسه اين جاده اخر به كجا


يك نفس ميخنده هر رهگذري


ميگه اين جاده نداره انتها


اره من يه عمر كه مسافرم


توي پيچ وخم روزهاي سياه


ميخوام از دست خودم فرار كنم


اما افسوس نمي دونم به كجا...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
دلم گرفته ای دوست

دلم گرفته ای دوست

دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گريه با من‏

گر از قفس گريزم كجا روم ، كجا ، من؟!

كجا روم ؟! كه راهى به گلشنى ندانم‏

كه ديده بر گشودم به كنج تنگنا ، من‏

من بسته‏ام به كس دل نه بسته دل به من كس‏

چو تخته پاره بر موج رها ، رها ، رها ، من

زمن هر آن كه او دور چو دل به سينه نزديك‏

به من هر آن كه نزديك ازو جدا ، جدا ، من !

نه چشم دل به سويى نه باده در سبويى‏

كه تر كنم گلويى به ياد آشنا ، من‏

زبودنم چه افزود ؟! نبودنم چه كاهد ؟!

كه گويدم به پاسخ كه زنده‏ام چرا من ؟!

ستاره‏ها نهفتم در آسمان ابرى

دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گريه با من ...
 

monmoni

عضو جدید
الهی!ای صورتگر چهره های گلگون
وای بخشنده ی عشق به سینه های مجنون
ای آفریننده ی طبایع موزون
که انسان را رفعت بخشیده ای
بر بلندای گردون
مارا از سقوط در دره ی شیطان نگه دار .
ای مهرآفرینی که مهرت از درک آفریده هایت
بیش است وافزون وبیرون!
 

Similar threads

بالا