درد دل...

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
اگر روزی

اگر روزی

در صحراي سوزان زندگي؛
اگر تمام رؤياهايم را كركس ها در هم دريدند و خنديدند..
در كوچه باغ هاي ساكت عمر؛ اگر تمام نگاهم را سياهي
شب دزديد و آن را به خفاش هاي سرگردان سپرد...
در خلوت دل؛ اگر ابرها بر من باريدند و غريدند...
اگرجاده ها؛ در افق مه آلود فرداها ناپيدا گشت..
و عشق همچون مرداب؛ دلم را در خود فرو برد و نيست كرد..
ملالي نيست..!
بگذار با شادي بياسايند و بگذرانند..
هنوزم مي توانم ؛
از ايوان فرسوده روحم به آسمان خيره شوم
مي توانم دستهايم را به پهناي دلم بگشايم.
و نام دوستي را زمزمه مي كنم كه در اين "نزديكيست" ؛
اما روزگار حيله گر آن را در آن دوردست ها نقاشي كرده بود...
تا شايد آن را نبينم...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
منو ببخش

منو ببخش

اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم

و یا از روی خودخواهی فقط خود را قشنگ دیدم

اگر از دست من در خلوت خود گریه می کردی

اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردم

اگر تو مهربان بودی و من نامهربان بودم

برای دیگران بهار و برای تو خزان بودم

اگر تو با تحمل گله از خودخواهی ام کردی

اگر زجری کشیدی تو گاهی از زبان من

اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من

گناهم را ببخش
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
ستاره ها ...

ستاره ها ...

ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان ما نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره می کنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پراز ستاره می کنم
با دلی که بوئی از وفا نبرده
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
نازو عشوه های زیرکانه خوشتراست
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم و عاشقانه مرد
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دوروئی و جفای ساکنان خاک
کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها ، ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او زعشق خود روا کنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سربدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کزآن جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان جاودان گشاده اید
رفته است و مهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست؟
ای ستاره ها ، ای ستاره ها، ای ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
دنیای زود گذر

دنیای زود گذر

دیدارهایمان چه زود گذشت .........
چه زود از کوچه ی دل بستگی ها پر کشیدی
تو که گفتی از این کوچه اگر بارها هم گذر کنی خسته نمی شوی
ولی دیروز به من گفتی
که خسته شدی و قصد نداری به دیار سبز خوبی ها برگردی
ولی چرا دیر گفتی
کاش زمانی می گفتی که گونه هایم را غرق در شقایق نمی دیدی
آیا در معرفت و معصومیت نگاهم خوبی و صفارا نخوانده ای
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
در کنارم نیستی آرام باور میکنم

چشمهای خیسه خود را باز تر میکنم

عاشقت بودم تو هم مست دو چشمایه ترم

عاقبت از دوریت بر سینه خنجر میزنم

نام من رفت از دلت، خود را گرفتی از دلم

به خیالت من هوای یار دیگر می کنم
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
انکار

انکار

لبخند چشم تو



در نگاه بی جان من


حرفهای دروغت را


انکار می کند
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند... عجب تلخ است، قصه ی عادت

گاهي وقت ها بايد کم باشي تا کمبودت احساس شه نه اينکه نباشي تا نبودنت عادت شه

یکی باش برای یک نفر ..... نه تصویری مبهم در خاطره های 100 نفر
 

m_sh_eng

عضو جدید
يك لبخند زندگي مرا نجات داد ... بله لبخند بدون برنامه ريزي بدون حسابگري لبخندي طبيعي زيباترين پل ارتباطي آدم هاست ما لايه هايي را براي حفاظت از خود مي سازيم . لايه مدارج علمي و مدارك دانشگاهي ، لايه موقعيت شغلي واين كه دوست داريم ما را آن گونه ببينند كه نيستيم . زير همه اين لايه ها من حقيقي وارزشمند نهفته است. من ترسي ندارم از اين كه آن را روح بنامم من ايمان دارم كه روح هاي انسان ها است كه با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند و اين روح ها با يكديگر هيچ خصومتي ندارد. متاسفانه روح ما در زير لايه هايي ساخته و پرداخته خود ما كه در ساخته شدنشان دقت هولناكي هم به خرج مي دهيم ما از يكديگر جدا مي سازند و بين ما فاصله هايي را پديد مي آورند وسبب تنهايي و انزوايي ما مي شوند. داستان اگزوپري داستان لحظه جادويي پيوند دو روح است آدمي به هنگام عاشق شدن ونگاه كردن به يك نوزاد اين پيوند روحاني را احساس مي كند. وقتي كودكي را مي بينيم چرا لبخند مي زنيم؟ چون انسان را پيش روي خود مي بينيم كه هيچ يك از لايه هايي را كه نام برديم روي من طبيعي خود نكشيده است و با هم وجود خود و بي هيچ شائبه اي به ما لبخند مي زند و آن روح كودكانه درون ماست كه در واقع به لبخند او پاسخ مي‌دهد...
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
راز دل با كس نگفتم چون ندارم محرمي
هر كه را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم!
راز دل با آب گفتم تا نگويد با كسي!
عاقبت ورد زبان ماهي دريا شدم . . .
 
آخرین ویرایش:

Mahdi JooN

عضو جدید
اگه تورو دوست دارم خيلی زياد ، منو ببخش...

اگه تويی اون که فقط دلم ميخواد، منو ببخش

منو ببخش...اگه شبا ستارهارو ميشمرم...

منو ببخش اگه بهت خيلی ميگم دوست دارم...

منو ببخش اگه برات سبد سبد گل ميچينم...

منو ببخش اگه شبا فقط تورو خواب ميبينم...

منو ببخش اگه واسه چشمای تو خيلی کمم

تو يه فرشته ای و من فقط يه آدمم

منو ببخش اگه برات ميميرم و زنده ميشم

اگه با ديوونگی ام پيشه تو شرمنده ميشم

منو ببخش اگه همش ميسپارمت دست خدا

اگه پيشه غريبه ها بجای تو ميگم شما...

منو ببخش من نميخوام تو رو به ماه نشون بدم

نشونيتو نه به شب و نه دست آسمون بدم

منو ببخش اگه ميخوام تورو فقط واسه خودم

ببخش اگه کمم ، ولی زيادی عاشقت شدم...

 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
تنهایی

تنهایی

اگه مي دونستي چقدر تنهام، هميشه برام اشك مي ريختي
اگه مي دونستي هميشه اشك مي ريزم، هيچ وقت تنهام نميزاشتي!
توي چشمام نگاه كرد و هيچي نگفت.​
گفتم: شايد واقعا دوستم نداره!​
وقتي كه رفت فهميدم دوست داشتن دل مي خواد نه دليل!​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
من می خوام

من می خوام

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام از تو چشات غربت شبها رو ببینم [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام از رو لبات سرخی گلها رو بچینم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام با دل خستم غم و از دلت برونم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام که تا همیشه تا ابد با تو بمونم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام عطر صدات رو به یه باغ گل ببخشم [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام مثل ستاره توی شبهات بدرخشم [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام یه فصل تازه واسه تو هدیه بیارم [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام شوق بهارو به خزونت بسپارم [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام حرمت عشقو از پرنده ها بپرسم [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من می خوام رو قله عشق با تو از هیچی نترسم
[/FONT]
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
زندگی به من اموخت چگونه اشک بریزم
ولی اشک نیاموخت چگونه زندگی کنم
تو به من اموختی چگونه اشک بریزم
ولی نیاموختی چگونه فراموش کنم
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
شب جدایی

شب جدایی

چه تلخ است رمز جدایی روزی که اخرین نگاه سرد و بی مهرت را به چشمان اشک الودم دوختی و گفتی خدا حافظ از وقتی هم که رفتی
من هم سر گردان باغ ارزوهایم شدم و به تو و اخرین نگاهت
می اندیشم و ارزو دارم که تو روزی بیایی...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
عشق

عشق

از کودکی پرسیدم عشق چیست؟
گفت: ****** بازی

از نوجوانی پرسیدم عشق چیست؟
گفت:****** رفیق بازی

از جوانی پرسیدم عشق چیست؟
گفت:****** پول و ثروت

از پیرمردی پرسیدم عشق چیست؟
گفت:****** عمر

از عاشقی پرسیدم عشق چیست؟

چیزی نگفت****** آهی کشید و سخت گریست​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
عشق

عشق

به گل گفتم: " عشق چيست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."


به پروانه گفتم: "
عشق چيست؟" گفت: "از من زيبا تر است..."


به شمع گفتم: "
عشق چيست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."


به عشق گفتم: "آخر تو چيستی؟" گفت: "
نگاهی بيش نيستم .
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
پر خیالم...

گریه نکن عروسکم

اون منو یادش نمیاد

ولی من عاشق میمونم

حتی اگه خودش نخواد
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
عجب ای دل عاشق تو هم حوصله داری
تو این سینه نشستی هزارتا گله داری
یه روز عاشق نوری یه روزی سوت و
کوری
یه روز مثله حبابی یه روز سنگ صبوری
پر از شک و هراسی همیشه بی حواسی
پر از حرفی و خاموش یه قصه و فراموش
پر از راز نگفته
یه کولبار بر دوش
یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته
یه روز رفیق راهی سفر پای پیاده
به اندازه عشقی پر از حرفای ساده
واسه روزای رفته سفر قصه خوبه
چراغ روشن راه قشنگیه غروبه
عجب ای دل عاشق تو هم حوصله داری
تو این سینه نشستی هزار تا گله داری
 

Mahdi JooN

عضو جدید
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ وبوی غنچه را ز برگ های تو به توی آن جدا کنم.


دفترمرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم ؟


درد ، حرف نیست
درد نام دیگر من است
من چگونه خویشتن را صدا کنم؟
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم
و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم و
میان دو سادگی معمایی می سازیم به نام زندگی
 

shahab85

عضو جدید
من هیچی ندارم و زندگی با من خیلی سخته و من نمی تونم خوشبختت کنم .

به قول مادرم ميگه "خدا كس بي كسونه"
تو غصه چيو ميخوري عزيزم؟؟
روزگار هيچيش معلوم نيست فردا ميبيني يه آدم بي پول از فرش به عرش ميرسه و يه آدم مايه دار از عرش به فرش.
اميد،سعي و تلاش و جديت در رسيدن به هدف هر مشكلي رو از سر راهت بر ميداره و فلجش ميكنه.
اميدوارم تجديد نظر كني :w30:
 

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه تو رویاهام خودمو خوشبخت می دونستم.اما همیشه دلم می خواست وضعیت مالیم بهتر باشه.یا موقعیت اجتماعیم.اما وقتی که بیمار شدم و هیچ چیز نتونست لبخند رو به لبام برگردونه تازه فهمیدم خوشبخت اونه که توی دل پاکش خدا هست.من فقط یه دل خوش می خوام همین.:gol:
 

kamal148

عضو جدید
به سوی تو
به شوق روی تو
به طرف کوی تو
سپیده دم آیم
مگر تو را جویم
بگو... کجایی؟
نشان تو گه از زمین گاهی ز آسمان جویم
ببین چه بی پروا ره تو می پویم
بگو... کجایی؟
کی رود رخ ماهت از نظرم نظرم
به غیر نامت کی نام دگر ببرم
اگر تو را جویم، حدیث دل گویم
بگو... کجایی؟
به دست تو دادم دل پریشانم
دگر چه خواهی؟
فتاده ام از پا
بگو که از جانم دگر چه خواهی؟
یک دم از خیال من نمی روی ای غزال من
دگر چه پرسی ز حال من؟
تا هستم من اسیر کوی توام، به آرزوی توام
اگر تو را جویم حدیث دل گویم
بگو... کجایی؟
به دست تو دادم دل پریشانم
دگر چه خواهی؟
فتاده ام از پا
بگو که از جانم دگر چه خواهی؟





ارادتمندهمه
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
رهایم کردی و رهایت نکردم.
گفتم حرف دل یکی است ...

هفتصدمین پادشاه را هم اگر به خواب ببینی

کنار کوچه بغض و بیداری

منتظرت خواهم ماند

چشمهایم را بر پوزخند این و آن بستم

وصدای تو را شنیدم ..

دلم روشن بود که یک روز ...

از زوایای گر یه هایم ظهور میکنی

حالا هم

از دیدن این دو سه موی سفید آینه تعجب نمی کنم

فقط کمی نگران می شوم...

می ترسم روزی در آینه

تنها دو سه موی سیاه منتظرم باشند

وتو از غربت بغض و بوسه بر نگشته باشی

تنها از همین میترسم

به امید دیداری دوباره.......................
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
آن روز ها چقدر پاک بودیم و بی گناه........

آن روز ها چقدر پاک بودیم و بی گناه........

با یک نگاه عاشق می شدیم و با یک اشاره دل می باختیم

وقتی به دل بستن خود فکر می کنم ؛ از همه آن سادگی ها به خنده می افتم...

ولی نه! اگر چه دل ها پاک بودند و بی آلایش ؛ اما زندگی مسیری به همان سادگی نداشت .

من به یک نگاه دل باختم و به صد اشاره آن را پاک کردم. می دانم آنچه باید ؛ اتفاق میافتد

من به تقدیر نوشته شده ایمان دارم و فکر می کنم آنچه باید؛ رخ خواهد داد.

پس خود را به سرنوشت می سپارم و ایمان دارم دل های پاک و بی گناه تقدیری زیبا دارند.......
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
نامرد

نامرد

بد ترین اتفاق عمرت اینه که
با آدم هایی سر و کار داشته باشی که
نقاب به صورت بزنن
 

Similar threads

بالا