مشاعرۀ سنّتی

[nooshafarin]

درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد
نهال دشمني بركن كه رنج بيشمار آرد

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

 

[sanaz950]

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

هان مشو نوميد چون واقف نئي از سر غيب
باشد اندر پرده بازي هاي پنهان غم مخور

 

[R@mtin.eng]

هر شب هجر برآنم که اگر وصل بجویم ............. همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ بمویم

لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم .........گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

 

[nooshafarin]

هر شب هجر برآنم که اگر وصل بجویم ............. همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ بمویم

لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم .........گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

یار دلدار من ار قلب بدینسان شکند
ببرد زود بجانداری خود پادشهش

 

[R@mtin.eng]

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان ............. که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

 

[nooshafarin]

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان ............. که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

 

[گلابتون]

داني كه چنگ و عود چه تقرير ميكنند
پنهان خوريد باده كه تعزير ميكنند

گويند رمز عشق مگوييد و مشنويد
مشكل حكايتي ست كه تقرير ميكنند

 

[محـسن ز]

دستم نداد قوت رفتن به پيش يار
چندي به پاي گشتم و چندي به سر شدم

 

[afsaneh_k]

می خور که چنین عمر که غم در پی اوست​

آن بـه کـه بخواب یا به مستی گذرد

 

[محـسن ز]

دوش با من مي گفت پنهان كارداني تيز هوش
كز شما پنهان نشايد سر مي فروش

 

[afsaneh_k]

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بـــــــام دوســــت پرواز کنند

 

[محـسن ز]

در عاشقي دلخون شدم آواره چون مجنون شدم
صحراي من صحراي دل صحراي عشق است و جنون

 

[nooshafarin]

در عاشقي دلخون شدم آواره چون مجنون شدم
صحراي من صحراي دل صحراي عشق است و جنون

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

 

[گلابتون]

مجلس انس و بهار و بحث شعر اند ميان
نستدن جام مي از جانان گرانجاني بود

 

[محـسن ز]

درد عشقت را چو در مان زهد و سالوسي نكرد
كشت پيمان سوختي پيمانه شد تسكين تو

 

[گلابتون]

وانگهم در داد جامي كز فروغش برفلك
زهره در رقص آمدو بربط زنان ميگفت نوش

تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش

 

[محـسن ز]

شير در باديه عشق تو روباه شود
آه از اين دام كه در وي خطري نيست كه نيست

 

[گلابتون]

تا چند همچو شمع زبان آوري كني
پروانه مراد رسيد اي محب خموش

اي پادشاه صورت و معني كه مثل تو
ناديده هيچ ديده و نشنيده هيچ گوش

 

[R@mtin.eng]

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت ........... فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر .............. کنایتیست که از روزگار هجران گفت

 

[afsaneh_k]

تورا آتش عشق اگر پـــر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت​

 

[yasin.m]

تو را ساختم با اون برفا،آدم برفی / تو اون شب اومدی دنیا ، آدم برفی / شبی که عمرش از هر شب دراز تر بود / به او شب ما می گیم ، یلدا ، آدم برفی / یه جورایی من و تو عین هم هستیم / توام تنها ، منم تنها ، آدم برفی.

 

[gh_engineer]

یار ما دلدار ما عالم اسرار ما

یوسف دیدار ما رونق بازار ما
​

 

[gh_engineer]

اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا

بگیر خنجر تیز و ببر گلوی حیا

 

[laleh_a]

از دشمنان شکایت برند به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟

 

[Nazanin F]

مجازات دل من دست رد نیس

آخه بودن با گلها رو بلد نیس


بگو بازم میشی مثل همیشه

نگو سخته ؛ نگو دیگه نمیشه


..........
مریم حیدرزاده

 

[رنگ خدا]

هان مشو نوامید که واقف نهی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

 

[laleh_a]

رازی که بر خلق نگفتیم و نهفتیم
بر دوست بگوییم که او محرم راز است

 

[Mahdi JooN]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

 

[گلابتون]

درين سراي بي كسي كسي به در نميزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند

 

[بارانی]

دلا خو کن به تنهایی
که از تنها بلا خیزد....