مشاعرۀ سنّتی

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول .............. آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل
 

shanli

مدیر بازنشسته
لب بستم و صد نکته خموشت گفتم
در گوش دل عشوه فروشت گفتم
در سر دارم آنچه به گوشت گفتم
فردا بنمایم آنچه دوشت گفتم
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم .......که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق ............ چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا تو باز آئی به جای پیکر رنجور من
خانه ای خاموش و خالی بستری ماند به جا
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
آبروی اهل دلاز خاک پای مادر است
سربلندی ز دو عالم از دعای مادر است...
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهری مگر از "پرتو " امید برآید
ورنه ز تو دادِ دلی ای شب، نستاندیم...



سلام به همه ی شب زنده داران!;);)
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام اسمان شب خوش
می خواست گل که دم زند از رنگ وبوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو می روی
برای رفتن تو راه می شوم!
*
تو پلک می زنی
و من
برای چشم های غم گرفته ات، نگاه می شوم!




سلام Redhat!;)
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
تو می روی


برای رفتن تو راه می شوم!


*


تو پلک می زنی


و من


برای چشم های غم گرفته ات، نگاه می شوم!





سلام Redhat!;)
می لعل مذابست و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است

آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل درو پنهان است

سلام اسمان
تو چرا همیشه منو میکشی به "م"
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما پاک زیستیم
هر چند روزگار
هم آرزو نبود
ما خواستیم عشق جاودان شود
تقصیر او نبود!




من چیکاره بیدم Redhat جان؟؟






 

Sharif_

مدیر بازنشسته
در گوش دلم گفت فلک پنهانی
حکمی که قضا بود ز من میدانی

در گردش خویش اگر مرا دست بدی
خود را برهاندمی ز سرگردانی
من رفتم بخوابم
نگی ردهت نامرد بود نیوم مشاعر ها
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من رفتم بخوابم
نگی ردهت نامرد بود نیوم مشاعر ها
من غلط بکنم... شما مدیری.... و از جماعت مدیرا باید ترسید....:D
شبت شیرین!


دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدارا با که این بازی توان کرد؟


سلام آقا مدیر...شبتون ستاره بارون!
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
من غلط بکنم... شما مدیری.... و از جماعت مدیرا باید ترسید....:D
شبت شیرین!


دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدارا با که این بازی توان کرد؟


سلام آقا مدیر...شبتون ستاره بارون!
تو کز سراي طبيعت نمي‌روي بيرون
کجا به کوي حقيقت گذر تواني کرد

جمال يار ندارد نقاب و پرده ولي
غبار ره بنشان تا نظر تواني کرد!


سلام آسمان، سلام آقا محسن!:gol:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد
ودران دایره سرگشته ی پابرجا بود..
مطرب از درد محبت غزلی می پرداخت
که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود........
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دردا و حسر تا که عنانم زدست رفت
دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست
سلام اقای مدیر عزیز
 
آخرین ویرایش:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا